طرفدارى- بعد از شكست بايرن مونيخ مقابل وولفسبورگ و از دست رفتن سوپر كاپ آلمان براى سومين سال متوالى بحث هايى در زمينه پپ گوارديولا سرمربى اين تيم به وجود آمده كه حتى با شروع خوب بايرن مونيخ در بوندسليگا نيز از شدت آنها كاسته نشده است. دامنه چنين بحث هايى حال علاوه بر نحوه مربى گرى پپ گوارديولا، آينده كارى او در مونيخ و حتى كيفيت مربى گرى وى را نيز شامل مى شوند. البته دليل اصلى ايجاد چنين بحث هايى مى تواند برخى پرسش هاى اساسى ديگر باشد، آيا پپ گوارديولا و آلمان هاى مى توانند همكارى مشترك مناسبى داشته باشند؟ آيا آلمان ها ايده فوتبال پپ گوارديولا را دوست دارند؟ و اينكه آيا آلمان ها مى توانند اين سرمربى اسپانيايى را درك كنند؟
گوارديولا و آلمان ها رابطه پيچيده اى داشته اند، آنها با پپ دچار بيگانه هراسى شده اند و پپ نيز در خصوص آنها دچار ترديد شده است. گوارديولا هنوز متوجه نمى شود كه چرا آلمان ها بعد از پيروزى درخشان 6:1 مقبل پورتو از رقابت هاى ليگ قهرمانان فصل گذشته به جاى مطرح نمودن مسال تاكتيكى و آناليز اين ديدار ترجيح مى دهند شلوار پاره شده وى را در كانون توجهات خود قرار دهند. به تازگى نيز پپ گوارديولا در يكى از كنفرانس هاى خبرى خود در پاسخ به پرسش يكى از خبرنگاران به چنين موضوعى اشاره داشته و گفته:"من نمى فهمم كه چرا ما در مورد فوتبال صحبت نمى كنيم."
هنگامى كه دو سال پيش اولى هوينس مدير سابق بايرن مونيخ، پپ گوارديولا را به مونيخ آورد، از اين سرمربى اسپانيايى به عنوان قديسه در مطبوعات آلمانى تمجيدهاى فراوانى به عمل آمد. وى توانست دو مرتبه اين تيم را با اقتدارى بى نظير و اختلاف امتيازى فوق العاده به قهرمانى در بوندسليگا برساند و دو مرتبه نيز مونيخى ها را تا مرحله نيمه نهايى رقابت هاى ليگ قهرمانان اروپا رسانده است كه در هر دو بار اين تيم مغلوب قهرمان آن دوره از رقابت ها گرديده است. چنين عملكرد و بيلانى را مى توان موفقيت آميز دانست، با توجه به اينكه تا كنون هيچ تيمى در فوتبال آلمان از چنين هماهنگى بى نظيرى برخوردار نبوده و فوتبالى به زيبايى بايرن مونيخ پپ ارائه نكرده است.
اما اين روزها از تيتر بيشتر مطبوعات آلمانى و حتى صحبت هاى هواداران مونيخى چنين برداشت مى شود كه آنها در انتظار پايان همكارى گوارديولا با بايرن مونيخ هستند، برخى منتقدين نيز وى را متهم به اسپانيايى سازى بايرن مونيخ نموده اند. با اين وجود به نظر مى رسد كه پپ گوارديولا تنها با فتح ليگ قهرمانان اروپا با بايرن مونيخ مى تواند شهرت خود را به عنوان يك سرمربى بزرگ در آلمان نجات دهد و از نظر آلمان ها فتخ بوندسليگا ديگر موفقيتى بزرگ براى وى محسوب نمى گردد.
چنين انتظارات بالايى از هيچ يك از مربيان بوندسليگايى وجود ندارد، اما چرا شرايط پپ گوارديولا با ساير سرمربيان شاغل در بوندسليگا متفاوت است؟ چرا ترديدهاى بيشترى نسبت به كار وى در قياس با ساير همكاران او در آلمان به چشم مى خورد؟ در حقيقت مى توان عدم تطابق افكار و فلسفه تهاجمى فوتبالى گوارديولا را با ايده هاى محافظه كارانه و مبتنى بر احتياط مسلط بر بوندسليگا و ليگ فاتح جام جهانى را دليل اصلى مطرح شدن چنين پرسش هايى دانست. بوندسليگا در پنج سال اخير پيشرفت هاى زيادى داشته اما بيشتر اين پيشرفت ها در تاكتيك هاى دفاعى به چشم مى خورد. هم اكنون تغيير سريع منطقه بازى به صورت يك مد در بين مربيان بوندسليگايى در آمده و آنها براى به وجود آورد موقعيتى و يا آغاز حمله اى در انتظار اشتباه بازيكنان حريف مى مانند و در واقع يورگن كلوپ سرمربى سابق دورتموند را مى توان مبدع چنين سبكى از فوتبال دانست.
بسيارى از سرمربيان فوتبال آلمان، در اين زمينه يورگن كلوپ را الگوى خود قرار داده اند، براى نمونه الكساندر تسورنيگر سرمربى جديد اشتوتگارت معتقد است كه در فوتبال تيمى برنده است كه كمتر دچار اشتباه مى شود، رالف رنگنيك سرمربى سابق و موفق شالكه نيز ايده اى مشابه دارد و لوسين فاروه كه به عنوان سرمربى مدرنى هدايت مونشن گلادباخ را بر عهده دارد نيز حامى چنين فلسفه اى از فوتبال است، چون در بازى اخير از رقابت هاى DFB Pokal مقابل تيم دسته دومى سن پاوئلى، گاهى هشت تا نه بازيكن مونشن گلدباخ به صورت محافظه كارانه اى در زمين خودى قرار داشتند.
در حقيقت سرمربيان آلمانى بيشتر ترجيح مى دهند كه توپ در اختيار تيم حريف باشد و تيم آنها كمتر با توپ بازى نمايد، بلكه با نبرد بيشتر، بازى فيزيكى محكم تر و دوندگى بيشتر، كنترل بازى را در اختيار گيرد و در واقع فوتبال آلمان تهاجمى ترين شكل از فوتبال تدافعى محسوب مى گرددد. پپ گوارديولا در اين زمينه متهم است كه مى خواهد با توپ بازى نمايد و تيم حريف را به اين نحو به چالش كشاند، او به دنبال فوتبالى ريسك پذير با تملك بالاى توپ است و مى خواهد از تعداد مدافعين تا حد امكان كم نمايد. گوارديولا حتى ترجيح مى دهد كه مدافعين نيز به خط ميانى اضافه گردد و دروازه بان نقش مدافع آخر را عهده دار شود. به همين دليل وى ترجيح مى دهد در كادر تيم خود از بازيكنانى سريع و با تكنيك برخوردار باشد كه شايد چندان با خصوصيات بازيكنان آلمانى تطابق نداشته باشد. فوتبال تهاجمى در بوندسليگا و فوتبال آلمان از جايگاهى بلند برخوردار نيست و به همين دليل گوارديولا اثرى از خود در فوتبال اين كشور از خود بر جاى نخواهد گذاشت و به احتمال فراوان كمتر مربى در آلمان وى را الگوى خود قرار خواهد داد و در اين زمينه توماس توخل را مى توان يك استثنا محسوب نمود.
شكست 4:0 بايرن مونيخ مقابل رئال مادريد در سال 2014 را مى توان نمونه بارزى از سوء تفاهم بين پپ گوارديولا و آلمان ها دانست، بعد از اين شكست بسيارى اين اتهام را به گوارديولا وارد نمودند كه او موفقيت را قربانى ارائه فوتبال زيبا نموده و با بايرن مونيخ بسيار اسپانيايى بازى كرده است. اما نظر گوارديولا در اين زمينه كاملا بر عكس است. اين سرمربى اسپانيايى در اين ديدار بنا به عقيده خود بازيكنان خط ميانى را آزادتر گذاشت و از بازى فيزيكى ترى را از آنها در خواست نمود و از نظر خود فوتبالى بسيار آلمانى از بايرن مونيخ ارائه داده است.
از ديد گوارديولا بسيارى از پرسش هايى كه از وى مطرح مى گردند سطحى هستند و بيشتر به حاشيه ها تا اصل موضوع مربوط مى شوند. اين روزها گوارديولا در كنفرانس هاى خبرى بسيار عصبى ظاهر مى شود، چون بيشتر پرسش ها به قرارداد او و تمديد آن مربوط مى شوند. حساسيت ها به عملكرد و حتى واكنش هاى گوارديولا بسيار افزيش يافته و اين موضوع با دخالت و اظهار نظرات بكن باوئر، ماتئوس، كان، افن برگ و بالاك اساطير بايرن مونيخ، به نوعى وى را از لحاظ روحى بسيار خسته نموده اند. احتمال تمديد قرارداد پپ گوارديولا در مونيخ بسيار پايين تصور مى گردد و عدم موضع گيرى شفاف گوارديولا در اين زمينه بر شدت چنين گمانه زنى هايى افزوده است. تعلل اين سرمربى اسپانيايى در اين زمينه مى تواند همانند جنجال هاى مربوط به جدايى دكتر مولر ولفارت و باستين شواين اشتايگر تاثيرى منفى بر وجهه گوارديولا داشته باشد، چون براى بسيارى شواينى سمبل بايرن مونيخ و براى بسيارى ديگر قهرمان خونين فينال ماراكانا محسوب مى گردد و آلمان ها عاشق قهرمانان خود هستند.
به جزء ماريو گوتسه برخى ديگر از بازيكنان بايرن مونيخ نيز مى خواهند كه پپ گوارديولا به عنوان سرمربى تيم آنها را بيشتر در ايده هاى فوتبالى خود مشاركت دهد، آنها را درك نمايد و رابطه اى چندان خونسردانه با آنها نداشته باشد، با اين وجود اين بازيكنان همواره نوع مربى گرى و فلسفه فوتبال گوارديولا را مورد تمجيد قرار داده ند. بى ترديد سرمربى بعدى بايرن مونيخ نيز كار چندان ساده اى نخواهد داشت، چون بازيكنان مونيخى به خوبى آگاه هستند كه آنها هرگز همانند دوران پپ گوارديولا تا اين حد هوشمندانه تمرين داده نشده اند و هرگز مانند دوران پپ گوارديولا تا اين حد زيبا و تاثيرگذار بازى نخواهند نمود.