طرفداری- صراحت لهجه خداداد در مورد حاشيههاي بازيكنان فوتبال و پاچهخواري بعضيهاي ديگر تا حدي بود كه ديگر بازيكنان تيم نودوهشت با ايما و اشاره از او ميخواستند تا فتيله انتقاداتش را كمي پايين بكشد.
از حضورت در برنامه خندوانه بگو؟
برنامه خيلي خوبي بود... كلي خنديديم و كيف كرديم.
خبر داري كه ركورد اس ام اس همان هفته حضورت در خندوانه را شكستي؟
نه خبر نداشتم. اما دمشان گرم خيلي خنديديم، همراه مهدي هاشمينسب به برنامه خندوانه رفتيم و خدا را شكر كه مردم از اين برنامه راضي بودند.
قبل از اينكه شما را ببينيم با جناب خان (محمد بحراني) صحبت ميكرديم و ايشان هم از حضور شما در خندوانه راضي بود.
جنابخان لطف دارد و همان طور كه ديديد خاطرههاي عجيب و غريبي در مورد من تعريف ميكرد.(خنده) چند تا خاطره و ماجراي اساسي از ما تعريف كرد كه كلي خوشم آمد.
البته شنيديم كه بعضي از صحبتهاي شما را در خندوانه سانسور كرده بودند.
بله بعضي از صحبتهاي من سانسور شده بود و شنيدم كه آنها را بريدهاند تا مردم نبينند... نامردها! (خنده)
چطور؟
به طور مثال خاطرهاي را در مورد يكي از بچهها تعريف كردم كه دوستان ترجيح داده بودند آن را كات كنند!
چه خاطرهاي؟
خاطره مربوط ميشد به يكي از بچههاي تيم ملي كه همراه با مهدي او را سركار گذاشتيم! يكي از بچهها صدايش را عوض كرد و با اين دوستمان قرار گذاشت. دوست عزيزمان وقتي به ما رسيد و ديد كه از خنده اشك ميريزيم كلي ناراحت شد و فهميد كه تيرش به سنگ خورده.
در مورد حاشيههاي فوتباليستها مثل ماجراي قليان كشيدن هر بار حرف و حديثهاي زيادي به گوش ميرسد.
بله، خيليها قليان ميكشند اما ترجيح ميدهند كه جور ديگري وانمود كنند اما من دروغ نميگويم. حتما شنيدهايد كه روزي از حضرت محمد ميخواهند تا به يك نوجوان بگويد خرما نخورد. حضرت ميگويد كه اين افراد فردا بيايند و فرداي آن روز به آن نوجوان ميگويد كه خرما نخور. از حضرت ميپرسند چرا اين كار را كرديد و ايشان در جواب ميگويند كه چون خودم آن روز خرما خورده بودم نميتوانستم به آن نوجوان بگويم كه خرما نخورد. اين همان مثال قديمي است كه در مورد رطب خورده و منع رطب ميگويند. وقتي خود من قليان ميكشم نميتوانم جلوي دوربين و يا خبرنگاران شما بنشينم و بگويم كه قليان نكشيد. اينكه قليان خوب است يا بد موضوع خودش را دارد ولي بحث من در مورد راستگويي و دروغگويي است. من فكر ميكنم كه نودوهشت درصد فوتباليستها قليان ميكشند و آن دو درصد هم اگر قليان نكشند احتمالا سيگار يا پيپ ميكشند. (خنده)
فكر نميكنيد كه همين صداقت خداداد عزيزي باعث شده تا بعضي جاها برايش دردسرهايي درست شود؟
چرا... اما من با اين قضيه مشكلي ندارم اين صداقت و اين صراحت لهجه فقط به درد خودم ميخورد و در هيچ جاي ديگري كاربرد ندارد. اين داستاني كه ميگويي خيلي جاها به من از لحاظ كاري لطمه زده ولي برايم مهم نيست و ترجيح ميدهم كه همين خدادادي باشم كه شما ميبينيد.
حتما اين را ميدانيد كه مردم هم همين خداداد را دوست دارند.
بله مردم هميشه نسبت به من لطف دارند اما فوتبال ما آنقدر كثيف است كه اين خداداد را نه دوست دارد و نه ميپسندد. خدا را صدهزار مرتبه شكر كه من نيازي به اين فوتبال ندارم و به همين دليل به بقيه دوستانم توصيه ميكنم كه مثل من نباشند. اگر من اينطوري حرف ميزنم دليلش اين است كه نيازي به بعضي از آقايان ندارم. اما وضعيت فوتبال به نحوي است كه اگر همرنگ بقيه نباشي كارت پيش نميرود.
با تمام اعتقادات شما موافق هستيم اما قبول داري كه نبودن خداداد در فوتبال براي مردم و هواداران او سخت است؟
فداي سرت كه من نيستم. من از فوتبال همه چيز دارم، به همه چيز رسيدهام و تا ابد ممنون فوتبال هستم.
يعني ميشود اين را پذيرفت كه خداداد دلش نميخواهد در فوتبال باشد؟
نه... من فوتبال را خيلي دوست دارم اما حاضر نيستم تا به هر قيمتي در فوتبال بمانم. من از آن جور آدمهايي نيستم كه موبايلم را براي تبريك و تسليت گفتن به بعضي از آقايان از جيبم در بياورم. بعضيها به اين جور رفتارها عادت كردند مدام به دنبال تبريك و تسليت گفتن هستند. مثلا ميگويند بچه يا نوه فلان آقا به دنيا آمده و همگي زنگ ميزنند تا به طرف تبريك بگويند. از طرف ديگر حتي ديدهام كه جد فلان آقاي مسوول فوت كرده و يكسري از دوستان براي عرض تسليت راه به راه به موبايل او تماس گرفتهاند. من از موبايلم براي ارتباط با دوستان و خانوادهام استفاده ميكنم... و آنهايي كه حال ميكنم نه آن حاجآقاها.
مراسم تقدير از تيم نودوهشت را چطور ديديد؟
مراسم خيلي خوبي بود جا دارد كه از آقاي بهزاد محمدي به عنوان اسپانسر و مدير اين تيم تشكر كنم. بعد از قهرماني در جام ستارهها ايشان مهماني جداگانهاي گرفت و حتي از جيب خودش براي بچهها هديه خريد وقتي چنين افرادي بحث اسپانسرينگ تيم را متحمل ميشوند تمام عوايد مراسم و بازيهاي خيرخواهانه به آدمهاي نيازمند ميرسد. در اين شك نكنيد كه اگر خداداد عزيزي در اين تيم و اين مراسمها حاضر ميشود و با دل و جان فوتبال بازي ميكند فقط به خاطر خوشحال كردن آنهايي است كه نيازمند هستند و اين براي من از هرچيزي مهمتر است.
سامان گوران به عنوان مجري اين مراسم بيشتر از همه سربهسر تو گذاشت و حتي خاطرههاي بسيار جالب و نگويي را از تو و بچههاي تيم نودوهشت تعريف كرد.
(خنده) سامان گوران يكي از هنرمندان دوستداشتني و خوب من است. ما توي مراسمهاي مختلف زياد شركت كرديم و زياد خنديديم اما سامان كاري كرد كه اشك نودوهشتيها درآمد. سامان به تنهايي هم برنامه اجرا كرد و هم خواند و هم اينكه با آن كلاه مسخرهاش تقليد صدا كرد! (خنده)
و البته بيشتر از همه به علي دايي پرداخت.
(خنده) سامان و علي با هم دوست هستند و حتما در اين مورد با هم كنار آمدهاند.