طرفدارى- در حقيقت هيچ يك از بازيكنان رئال مادريد مايل به جدا شدن كارلو آنجلوتى سرمربى تيم نبودند و رابطه بسيار خوب و عميقى بين او و بازيكنان مادريدى برقرار بوده است. براى نمونه سرخيو راموس كاپيتان تيم درباره سرمربى ايتاليايى مادريدى ها در توئيتر خود نوشت:"يك انسان بزرگ مى رود ولى او همواره دوست ما باقى خواهد ماند."
دليل جدايى كارلو آنجلوتى تنها عدم كسب عنوانى توسط رئال مادريد در فصل اخير بوده است، اين تيم در لاليگا با اختلاف دو امتياز قهرمانى را به بارسلونا واگذار نمود، در رقابت هاى كوپا دل رى با شكست مقابل اتلتيكو مادريد رقيب همشهرى از دور رقابت ها كنار رفت و در ليگ قهرمانان نيز با قبول شكست مقابل يوونتوس از رسيدن به فينال برلين باز ماند. چنين نتايجى البته مى تواند براى هر تيم ديگرى بسيار قابل قبول و حتى فوق العاده ارزيابى گردد، اما در مادريد و از نظر فلورنتينو پرز رئيس جاه طلب اين باشگاه، چنين نتيجه اى فاجعه اى بيش نيست.
كسب دسيما و اخراج
يك سال پيش در چنين روزهايى اما براى رئال مادريد شرايط كاملا متفاوت بود، آنجلوتى براى آنها دهمين عنوان قهرمانى در ليگ قهرمانان اروپا را به ارمغان آورده بود تا سرانجام روياى دسيماى مادريدى ها به واقعيت تبديل گردد، "كارلتو" در هر باشگاهى ديگر با رسيدن به چنين افتخارى بزرگ به اسطوره اى ماندگار تبديل مى شد و يادبودى براى او بنا مى گرديد، اما در مادريد تنها يك سال بعد اين سرمربى كاربلد ايتاليايى از سمت خود اخراج مى گردد، چون از نظر فلورنتينو پرز رئيس باشگاه رئال مادريد كه شايد هرگز فكر يا برنامه اى پيش بينى شده براى موفقيت تيم در بلند مدت نداشته، موفقيت تنها در داشتن قدرت، پول و ستارگان بزرگ تعريف مى گردد.
نقل و انتقالاتى با اهداف غير ورزشى
كارلو آنجلوتى در ابتداى حضور خود در رئال مادريد تنها خواهان تقويت كادر تيم خود در بخش دفاعى بوده است، درخواست اين سرمربى ايتاليايى در آن زمان از سوى كارشناسان و مطبوعات اسپانيايى كاملا به جا و منطقى ارزيابى گرديد، چون در سال 2013 در بخش تهاجمى با حضور ستارگانى نظير رونالدو، دى ماريا، بنزما و اوزيل كه موفق به ثمر رساندن 103 گل شده بودند، ايجاد تغييراتى اساسى چندان ضرورى به نظر نمى رسيد. با اين وجود فلورنتينو پرز با صرف هزينه اى ديوانه كننده و ركوردشكنى در بازار نقل و انتقالات، گرت بيل را به مادريد آورد كه اين مسئله به قيمت قربانى شدن مسوت اوزيل تمام شد، در آن زمان نيز بيشتر تيمى هاى مسوت اوزيل به ويژه كريس رونالدو و سرخيو راموس از جدايى اجبارى هافبك آلمانى تيم بسيار ناراضى و حتى شاكى بودند و جدايى وى نظير جدايى آنجلوتى با واكنش هاى منفى آنها روبرو شد.
كارلو آنجلوتى اما توانست به خوبى گرت بيل را به سيستم و چيدمان مورد نظر خود اضافه نمايد، تغيير سيستم تيمى رئال مادريد به دليل حضور گرت بيل سبب شد تا آنخل دى ماريا در سيستم 3-3-4 مادريدى ها بيشتر به مركز زمين متمايل گردد، كه اين مسئله پيشرفت مثبتى در عملكرد اين هافبك آرژانيتنى پديد آورد. در فصل 2013/14 دى ماريا بهترين عملكرد خود در پيراهن سفيد مادريدى ها را به نمايش گذاشت اما در پايان فصل به دليل اينكه رودريگوئز در جام جهانى 2014 خوش درخشيده بود و در ماركتينگ مى توانست اثرگذارى بيشترى داشته باشد، دى ماريا به منچستريونايتد فروخته شد تا جا براى حضور رودريگوئز در كادر رئال مادريد باز گردد. فروش اوزيل و دى ماريا و خريد بيل و رودريگوئز به خوبى نشان مى دهد كه سياست نقل و انتقالات بازيكنان در اين باشگاه چندان بر اساس ارزش ورزشى بازيكنان و نياز باشگاه بنا نشده است.
درخواست آنجلوتى در اين دو سال براى تقويت خط دفاعى تيم در مادريد بى پاسخ ماند چون بازيكنان دفاعى بر خلاف بازيكنان تهاجمى از محبوبيت چندان زيادى در بين هواداران برخوردار نيستند و جذب آنها نمى تواند از لحاظ اقتصادى براى باشگاه چندان مفيد باشد. تنها جذب تونى كروس آلمانى را در اين زمينه مى توان يك استثنا دانست كه آن هم به دليل ضعف زياد مادريدى ها در فاز دفاعى، با تاثير چندان مثبتى به همراه نبوده است.
بنيتز سرمربى يا قربانى بعدى؟
حال رافا بنيتز بايد شانس خود را بر روى نيمكت لرزان رئال مادريد امتحان نمايد، تيم هاى اين سرمربى اسپانيايى هرگز بازى شاداب و با طراوتى از خود ارائه نمى دهند، اما بى ترديد وى مى تواند ساير خواسته هاى فلورنتينو پرز رئيس باشگاه از جمله تسلط به زبان اسپانيايى را برآورده سازد. اوناى امرى سرمربى موفق سويا نيز از ديگر كانديداى قرار گيرى در چنين پستى محسوب مى شد، اما از نظر سران مادريدى وى هنوز براى هدايت تيمى بزرگ بسيار جوان و بى تجربه است، البته از اصليت باسكى وى نيز مى توان به عنوان ديگر دلايل عدم انتخاب وى به عنوان سرمربى جديد رئال مادريد نام برد.
براى رافا بنيتز كه خود متولد شهر مادريد است و در بين طرفداران چلسى به "گارسون چاق اسپانيايى"معروف گشته، ژوزه مورينيو دشمن شماره يك محسوب مى شود. براى نمونه "ژوزه چى؟" پاسخ بنيتز در گفتگويى به پرسشى در خصوص نظرش در مورد "ژوزه مورينيو" بوده است. در اين مصاحبه بنيت زهمچنين در پاسخ به پرسش "نظر او در زمينه نقش ژوزه مورينيو به عنوان سرمربى قبل از او در تيم هاى اينتر و چلسى" گفته است:"من با اينتر جام باشگاه هاى جهان و با چلسى يورو ليگ را فتح نموده ام و اين نظر من است."
به رافا بنيتز هرگز نمى توان اتهام عدم موفقيت و ناكام بودن در فوتبال را وارد نمود، در اسپانيا وى در سال هاى 2002 و 2004 با والنسيا لاليگا را فتح نموده كه اين قهرمانى ها در كنار قهرمانى اتلتيكومادريد در فصل گذشته، تنها قهرمانى تيم هايى به جزء بارسلونا و رئال مادريد در پانزده سال اخير اين رقابت ها محسوب مى شوند. بنيتز همچنين با تيم هاى ليورپول، والنسيا و چلسى نيز فاتح رقابت هاى ليگ قهرمانان اروپا و يورو ليگ نيز بوده است.
بنيتز سرمربى باهوشى است كه براى او كار تيمى از اهميت بيشترى نسبت به حركات انفرادى برخوردار است، اين موضوع در رئال مادريد در سال هاى اخير چندان دنبال نمى شده و جدى تلقى نمى گرديده است. از طرفى بازيكنان تهاجمى اين تيم به ندرت در فاز دفاعى از خط ميانى و دفاعى خود حمايت مى كرده اند كه اين موضوع نيز چندان با سبك مربى گرى بنيتز تطابقى ندارد. بى ترديد اين سرمربى اسپانيايى براى اجرا نمودن برنامه و ايده هاى خود در رئال مادريد با چالشى عظيم روبرو خواهد بود.
در رئال مادريد موفق بودن و زيبا بازى گرفتن از تيم دو عامل مهمى است كه مى تواند در ماندگارى يك سرمربى تاثير زيادى داشته باشد. بعد از جدايى آنجلوتى حال با جذب دانيلو خط دفاعى مادريدى ها كمى تقويت شده است، در پست دروازه بانى نيز نياز به تغييرات بسيار ضرورى به نظر مى رسد. در رئال مادريد براى كسب موفقيت فورى علاوه بر چنين تغييرات كوچكى نياز به سرمايه گذارى فراوان در بازار نقل و انتقالات براى جذب هدف دار بازيكنان نيز به چشم مى خورد و به همين دليل جذب پل پوگبا مى تواند علاوه بر تحقق اهداف ورزشى باشگاه، اهداف رسانه اى و ماركتينگ سران مادريدى را نيز تا حدود بسيار زيادى محقق نمايد.