یک: مهرام - دانشگاه آزاد / زنان در استادیوم حاضر بودند. جایی که بتوانند از اعماق وجود جیغ بکشند، هورا بکشند و انرژی جوانی خود را تخلیه کنند، اندورفین خون خود را در یک محیط سالم بالا ببرند و شاد به خانه برگردند. زنان دوباره به استادیوم های ورزشی (به جز فوتبال، کشتی، شنا و بوکس) راه یافتند.
دو: حضور بانوان در استادیوم ها بعد از سال ها، شاید معروف ترین آن ها قهرمانی جوانان آسیای سال 1998 در تهران بود که با شکست 15-1 در ست پایانی مقابل چین تایپه به دست آمد. زنان در آن سال ها بود که شروع کردند به رکورد شکنی ها در ورود به دانشگاه، ورزش می توانست گام بعدی باشد.
سه: نگاهی به روند رشد زنان در ورزش کشور با قیاس نتایج آن ها در بازی های آسیایی دوره های مختلف:
برای درک کار بزرگی که زنان در حال انجام آن در ورزش ما هستند شیب رشد نمودارها را با آقایان مقایسه کنید:
در سال 1990 هیچ ورزشکار زنی در بازی های آسیایی حضور نداشت، در سال 1994 تنها 5 تیرانداز زن در مجموع کاروان 162 نفری ما حاضر بودند. دوره بعدی در سال 1998 نیز 12 ورزشکار زن حضور داشتند که 5 نفر در دو و میدانی و 7 نفر در تیراندازی شرکت داشتند اما روند کم کم بهتر شد. در سال 2002 تعداد ورزشکاران زن به 13 نفر رسید که این بار با رفع شدن مسئله حجاب بانوان در مسابقات بین المللی، تنوع رشته ها هم بیشتر شد: دو و میدانی، قایقرانی، سوارکاری، تیراندازی و تکواندو. نقطه عطف حضور بانوان در بازی های آسیایی به عنوان ورزشکار همین دوره بود که 2 مدال برنز کسب کردند.
همانطور که در نمودارها قابل مشاهده هست، روند رشد تعداد ورزشکاران زن، و بالا رفتن درصد احتمال مدال گرفتن آن ها نسبت به مردان، یک چیز را نشان می دهد: در شرایطی که در کشور قوانین نانوشته ای که در قالب عرف شرایط را بر زنان سخت می کنند، (عرف با قانون تفاوت دارد، قانون با ورزش بانوان مشکلی ندارد اما عرف و نگاه افراد جامعه باعث می شود که نه در این بخش به اندازه کافی سرمایه گذاری شود و نه حتی خانواده های به نسبت سنتی جامعه ایران ورزش برای بانوان را پذیرفتنی می دانند!) زنان با ورزش در حال تحمیل خود به کاروان های ورزشی کشور هستند و هر بار که به آن ها اعتماد شده، به آن ها میدان داده شده درخشیده اند.
حضور بانوان در استادیوم های ورزشی، کم کم شرایط را می تواند باز هم بهتر کند، جامعه ای شاداب تر، سالم تر، ورزشی موفق تر و پرافتخار تر در عرصه بین المللی. افزایش غرور ملی، دور شدن افراد جامعه از تفریحات نا سالم و هزاران منفعت مستقیم و غیرمستقیمی که ورزش می تواند در جامعه ایجاد کند.
همانطوری که تعداد بی شمار قهوه خانه ها و تعداد کم زمین ها و سالن های ورزشی ارزان قیمت برای جوانان پسر، شرایط عمومی جامعه را به سمت خوبی سوق نمی دهد، باید بپذیریم که مصرف بالای لوازم آرایشی، آمار بالای جراحی های زیبایی و دیگر مسائل از این دست در کشور، یکی از آثار غیرمستقیم نفوذ کم ورزش در بین بانوان جوان است، بانوانی که برای تخلیه انرژی جوانی کمتر فضایی را برای ورزش پیدا می کنند، کمتر فضای سالمی برای تخلیه انرژی میابند و این جامعه ناگزیر برای تخلیه شور جوانی خود به سمت های دیگر روانه می شود.
شاید ما فراموش کرده ایم که اگر در ورزش سرمایه گذاری جدی بکنیم، کمتر نیاز باشد در بیمارستان ها هزینه کنیم، خسارت سنگین اقتصادی که به خاطر گسترش افسردگی و به تبع آن کاهش بهره وری در محل کار به کشور به عنوان هزینه خاموش تحمیل می شود به شدت کاهش یابد، روح امید و نشاط در جامعه خلاقیت و صبر و تحمل را افزایش دهد و نزاع های منجر به جرح قتل کاهش یابد، هزینه های نیروی انتظامی برای جلوگیری از دزدی و اعتیاد و ... به شدت کم شود و ...
اما طبق معمول ما ریشه را رها کردیم و با شاخ و برگ ها درگیریم. در ایران از آمار بالای فروش لوازم آرایشی و پوشش بانوان و جراحی های زیبایی نگرانیم اما نمی گوییم که خوب جایگزین این موارد برای جبران حس دیده شدن و تخلیه انرژی جوانی چیست؟ اگر ورزش نباشد به کجا می توان پناه برد؟ با خانه نشینی؟
چهار: داستان حضور بانوان در استادیوم های ایران دو وجه مختلف داشته است:
1- نظریات مختلف فقهی در باره درست یا غلط بودن حضور بانوان در ورزش، فقهای مختلف نظریات مختلفی در این باره دارند اما شاید بنا به نظر تعدادی از آنان که حضور بانوان در استادیوم های ورزشی و در کل حضورشان در خود ورزش، الزاماً ارتباطی با رواج گناه در کشور نداشته باشد. در واقع ورزش زیرشاخه ای از جامعه است. جامعه ای که شاهد و ناظر حضور فعال و انکار نشدنی زنان در جامعه در عرصه های مختلف از دفاع مقدس گرفته تا دانشگاه و تولید علم بوده است. شاید فرض بر مفید نبودن حضور زنان در ورزش تناقضی باشد به این مسئله که پس فرق ورزش به عنوان یک تفریح سالم یا شاید حرفه برای زنان با دیگر عرصه های اجتماعی چیست؟
2-سیاست زده کردن ورزش: حضور بانوان در ورزش، اعم از حضور به عنوان تماشاگر یا بازیکن، همواره محل سو استفاده افرادی بوده که بیشتر به جای دلسوزی برای بانوان، به دنبال تسویه حساب های سیاسی یا خودنمایی پوچ هستند. وقتی مسئله ای رنگ و بوی سیاسی می گیرد تنها کسانی که ضربه می خورند بانوان هستند. حضور زنان در استادیوم ها، در خود ورزش، اگر مخالفانی داشته باشد قابل مباحثه علمی و فقهیست، قابل بررسیست و همانند برطرف شدن مشکل حجاب ورزشکاران ما در بازی های بین المللی دارای راه حل های عملی نیز هست اما وقتی افرادی خارج از مرزها با نیت های سو، خودشان را وارد این قضایا می کنند باعث تبدیل یک مسئله ساده به یک کلاف پیچیده می شوند، افرادی که خیلی هایشان در خارج از ایران بر طبل تحریم های ایران در مسائل سیاسی مختلف کوبیده اند و حتی برای حمله نظامی آمریکا به ایران هورا می کشند. مسئله تبدیل به لج و لجبازی های سیاسی می شود و دودش به چشم مردم عادی می رود.
این سیاست زدگی در فوتبال هم به شدت اثرات منفی خودش را نشان داده است. از مدیران سیاسی باشگاه ها گرفته تا نحوه تیم داری و انتقال تیم های شهرهای مختلف به یکدیگر!
3- عرف: در جامعه ما که سنتی محسوب می شود، اصولا خیلی از آزادی هایی که در هیچ دین و آیینی سلب نشده اند نیز برای بانوان خط قرمز است. نمونه ای از آن ورزش است، بانوانی که در کودکی مثل پسران نمی توانستند به دلیل عرف جامعه گل کوچیک بازی کنند، هیچ فضای جایگزین دیگری نیز برای ورزش نداشتند. امروز هم کمتر کسی الزامی برای خود می بیند که به عنوان مسئول یا بخش خصوصی، سرمایه گذاری قابل توجهی برای ورزش بانوان انجام دهد. این مسئله نیازمند تغییر نگرش است. نگرشی که بداند رشد ورزش زنان نه تنها آسیب و خطری ندارد بلکه یک ضرورت است. ضرورتی برای جامعه سالم تر و شاد تر.
اما فارغ از تمام مسائل، نقطه روشنی برای رشد ورزش در نصف جمعیت کشور ایجاد شد که می تواند باعث رشد و تبلیغ ورزش به عنوان یک فعالیت و تفریح سالم در کشور شده و فضا و زمان را برای تفریحات ناسالم تنگ تر کند. سرمایه گذاری روی ورزش بانوان بیشتر شود، بانوان به جای این که در ساعاتی محدود در برخی باشگاه های ورزشی به فعالیت بپردازند بتوانند در باشگاه های اختصاصی و بیشتری ورزش کنند، به استادیوم های فوتبال نیز بیایند و روح لطافت و ادب را به استادیوم های ما که سرشار از فحاشی شده تزریق کنند.
گره ها به نوبت باز می شوند، اگر سو استفاده کنندگانی که دغدغه شخصی خودشان را به دغدغه های کشور ترجیح می دهند بیشتر سکوت کنند.
و البته به امید جشن پیروزی تیم ملی والیبال در لیگ جهانی در ورزشگاه 12 هزار نفری با حضور بانوان پس از سال ها در حساس ترین مسابقات ملی اخیر.