از زمانیکه دیوید ترزگه و الساندرو دل پیه رو اسطوره های یوونتوس در خط حمله به پایان راه در این باشگاه نزدیک شدند، یوونتوس فاقد یک سنتر فوروارد سطح جهانی در تیم خود بود.
با وجود این آنتونیو کونته در دو فصل گذشته موفق شد دو عنوان اسکودتوی متوالی را برای یوونتوس به ارمغان آورد، در حالی که خط حمله یوونتوس پاشته آشیل این تیم بود. الساندرو ماتری با زدن 10 گل بهترین گلزن بیانکونری در فصل 12-2011 بود و میرکو ووچینیچ با به ثمر رساندن 13 گل بهترین گلزن این تیم در فصل 13-2012 لقب گرفت.
چیزی که واضح است مهاجمان یوونتوس در سطح مدافعان خوب و خط هافبک قدرتمند یوونتوس که مسلما بهترین خط هافبک اروپاست نبودند. بدین ترتیب پپه ماروتا مدیر تیم یوونتوس تصمیم گرفت کارلوس توز مهاجم منچسترسیتی را به همراه فرناندو یورنته مهاجم بیلبائو را به خدمت گیرد.
توز بلافاصله به یک بازیکن بزرگ در تیم تبدیل شد، چیزی که یوونتوس فقدان آن را در خط حمله تیم احساس می کرد و این بازیکن 29 سال با به ثمر رساندن گل در هر سه بازی رسمی یوونتوس، آمادگی خود را به رخ همگان کشید.
پیش از این یورنته به عنوان مهاجم نوک یوونتوس و کارلوس توز به عنوان زوج او در خط حمله یوونتوس در سیستم 2-5-3 در نظر گرفته شده بودند، اما عملکرد ضعیف یورنته در پیش فصل موجب شد جایش را میرکو ووچینیچ در خط حمله یوونتوس پر کند.
در وهله اول اینطور به نظر می رسد که این زوج برای یکدیگر مناسب نیستند، زیرا هر دو مشتاق به بازی در فضای بین خط هافبک و حمله می باشند، اما نتایج جذاب و دیدنی تیم تاکنون چیز دیگری را به نمایش گذاشته است. درک فی مابین این دو نفر از یکدیگر، نوعی تله پاتی در زمان را نشان می دهد. در جریان پیروزی 4-1 یوونتوس در مقابل لاتزیو در تورین، این دو نفر سه بار یک و دو گول زننده انجام دادند *وقتی برای گول زدن حریف با سه بار انجام دادن یک و دو، توپ را از توده بازیکنان حریف رد کرده یکی از بازیکنان از روی تیم می پرد تا پاس عمقی را از هم تیمی خود دریافت کند.* کاری که جیانلوکا ویالی و روبرتو مانچینی در سمپدوریا انجام می دانند و بسیار مشهور بود و یا اندی کول و دوایت یورک به خوبی آن را در منچستریونایتد به اجرا می گذاشتند. یکی از این حرکات منجر به گل توز در مقابل لاتزیو شد.
بخواهیم یا نخواهیم زوج ووچینیچ-توز برای تبدیل شدن به بهترین خط حمله لیگ قهرمانان پس از بایرن مونیخ، رئال مادرید و بارسلونا کافیست. فقدان برنامه در محوطه جریمه در نیمه اول دیدار یوونتوس مقابل سمپدوریا به خوبی مشهود بود، زمانی که یوونتوس موقعیت های کوچکی خلق کرد. توز حتی می تواند در کنار بازیکنی همچون روبرت لواندوفسکی بیشتر بدرخشد. اما تعامل در کنار ووچینیچ می تواند به طور منظم موقعیت های فراوانی نصیب این تیم کند که حداقل بازی های ابتدایی یوونتوس بسیار امیدوار کننده بوده است.
توز به تنهایی و بدون در نظر گرفتن کار تیمی و تاکتیک تیم، ضمانتی برای موفقیت تیم است. این بازیکن آرژانتینی یکی از سازگارترین بازیکنان در فوتبال جهان است. او دارای تمام ویژگی های فنی و خلاق برای برتری وقتی که سرعت تیم آهسته است، همانند آنچه که در ایتالیا رخ می دهد، می باشد و تمام ویژگی های فیزیکی یک ستاره در محیط های سریعتر و خشن تر همچون لیگ برتر انگلستان را داراست. این باعث می شود او مهاجم رویایی هر مربی ای باشد. هنگامی که یوونتوس توپ و میدان را در اختیار دارد و با بازیکنانی همچون آندرا پیرلو، آرتورو ویدال و پل پوگبا موقعیت سازی می کند، توز از مهارتش برای باز کردن دروازه حریف استفاده می کند. هنگامی که یوونتوس با انتظار زیاد بازی می کند و توپ و میدان در اختیار حریف است، که اغلب در دیدارهای خارج از خانه در لیگ قهرمانان اروپا قابل تصور است، توز از سرعت و پویایی لازم برای ضربه زدن به حریف در ضدحملات را داراست.
پس از فتح دو سری آ پی در پی، فتح لیگ قهرمانان اروپا قدم بعدی یوونتوس است. بحث های زیادی در ایتالیا در مورد سیستم 2-5-3 آنتونیو کونته و اینکه ابهت این سیستم با سیستم 1-3-2-4 بایرن مونیخ از بین رفته به گوش می رسد. سیستم 3-3-4 به عنوان یک راه حل در مراحل حذفی می تواند به یوونتوس کمک کند و با توجه به اینکه کارلوس توز هیچ مشکلی برای بازی در سمت چپ، راست و نوک حمله ندارد و آن را در سیتی و آرژانتین بارها به نمایش گذاشته است، می تواند یک سلاح بزرگ برای آنتونیو کونته باشد.
یک خوشحالی دیگر اینکه توز تمام ویژگی های لازم برای مبارزات تعیین کننده را داراست، که به طور سنتی در تیم یوونتوس شاهد آن بودیم. او از سرعت باورنکردنی برخوردار است. همیشه در حال جنب و جوش برای پیدا کردن فضا در خط دفاع حریف می باشد. به طور مرتب عمل پرسینگ را انجام می دهد و به مدافعان اجازه بازیسازی نمی دهد و آن ها را مجبور می کند توپ را به عقب پاس دهند. مقابل لاتزیو در تورین، توز حتی به سرعت به محوطه جریمه تیم خود باز می گشت. جورجو کیه لینی در مورد کلاس جهانی هم تیمی اش می گوید: "او خود را فدای تیمش می کند. او مانند یک قاطر زحمت می کشد."
انگار که یوونتوس و توز را در بهشت برای یکدیگر ساخته اند. از لحاظ فیزیکی، ذهنی، فنی و تاکتیکی توز بازیکن کاملی است. رسیدن به 20 گل در فصل 14-2013 یک یقین مجازی است. و تنها سوال این است که چه مدت او می تواند سطح فعلی خود همراه با درخشش را حفظ کند. اما در این فصل حداقل، طرفداران یوونتوس می توانید بنشینند و از دیدارهای تیم لذت ببرند، چرا که توز قصد دارد که آن ها را خوشحال کند.