در گذشته براي بازيكن ليبرو، درگيري مستقيم با بازيكن تيم حريف و يا وظيفه خاصي در تاكتيك دفاع تيمي از سوي مربيان در نظر گرفته نمي شد و اين بازيكن مي توانست در فاز هجومي به صورت آزادانه شركت كرده و پايه ريز حملات و ضد حملات تيمش باشد.
بر اساس سليقه مربيان ليبرو مي توانست در سيستمهاي دفاع چهار نفره پشت دو مدافع وسط و يا در سيستمهاي دفاعع سه نفره، پشت آنها قرار گيرد. در سالهاي بعد به دليل گسترش و توسعه سيستمهاي مختلف فوتبال كم كم استفاده از ليبرو به فراموشي سپرده شد و مربيان ترجيح دادند تا بيشتر از دفاع چهار نفره زنجيري استفاده كنند كه هدايت و رهبري تيم در آن به عهده هافبكها و بازيكنان خط مياني بود.
از فرانتس بكن بائر در دهه هفتاد ميلادي به عنوان بهترين ليبروي تاريخ فوتبال ياد مي شود، هوش و درك بازي قيصر فوتبال آلمان فوق العاده بود، او بازي تيمش را از انتهاي زمين هدايت مي كرد و در اكثر مواقع به عنوان آخرين فرد در دفاع شركت مي كرد.
اولين نشانه هاي بازگشت ليبرو به ميادين فوتبال، در نظر گرفتن يك بازيكن پست شماره شش ( هافبك دفاعي) به عنوان رابط خطوط دفاعي و هجومي از سوي مربيان در سيستمهاي جديد فوتبال مي باشد، البته وظايف ديگري نيز براي اين پست تعريف شده است.
در سالهاي اخير آنتونيو كونته سرمربي موفق يوونتوس سيستمي بر پايه استفاده از ليبرو در تيمش توسعه داده است. كونته در ساختار دفاعي تيمش از يك دفاع سه نفره استفاده مي كند، كه در آن بازيكن دفاع مياني – در يوونتوس لئوناردو بنوچي- نقش اساسي به عهده دارد، اين بازيكن يا ليبروي جديد بدون تحت فشار قرار گرفتن از سوي حريف بازي را آغاز مي كند و علاوه بر تواناييهاي يك مدافع مي بايست از ديد بالا و دقت پاس بالا برخوردار باشد. در اين نوع سيستم نياز به يك هافبك خلاق و هماهنگ با ليبرو نيز وجو دارد كه هميشه در دسترس باشد و ليبرو معمولا بازي را با پاس به او آغاز مي كند، اين هافبك خلاق در يوونتوس كسي نيست به جز آندره پيرلو.
مثالي ديگر در مورد ليبروي مدرن، باستين شواين اشتايگر است. وي در فصل گذشته در بايرن مونيخ تحت هدايت هاينكس نقش تعيين كننده اي داشت و هاينكس از او به عنوان رهبر و مغز متفكر تيمش استفاده مي كرد، در فصل گذشته هنگامي كه شواين اشتايگر در زمين حضور نداشت نوعي سر در گمي و بي نظمي در فاز هجومي تيم بايرن مونيخ مشاهده مي شد چون شواين اشتايگر در فصل گذشته با حضور خاوي مارتينز و در سيستم 1-3-2-4 يوپ هاينكس، كمتر در ساختار دفاعي تيم شركت مي كرد.
با به خدمت گرفته شدن پپ گوارديولا از سوي بايرن مونيخ سيستم مورد نظر وي، 1-4-1-4 در زمين اجرا مي شود كه فقط نياز به يك بازيكن پست شش دارد و اين بازيكن بيشتر از اينكه وظايف هجومي داشته باشد بايد عهده دار وظايف دفاعي شود و اين پست در بايرن از سوي گوارديولا براي شواين اشتايگر در نظر گزفته شده است.
در سيستم جديد بايرن مونيخ شواين اشتايگر بين دو مدافع مركزي و كمي جلوتر از آنها به بازي گرفته مي شود و بازي بايرن و حملات اين تيم توسط وي پايه ريزي و طراحي مي شوند. در اين سيستم مدافعين كناري بيشتر مي بايست در فاز هجومي تيم شركت نمايند و بازيكنان خط مياني بيشتر از بازيكنان با خصوصيت تهاجمي تشكيل مي شوند تا تدافعي. فروش لوئيز گوستاو و خريد تياگو آلكانتارا از سوي بايرن مونيخ را نيز مي توان در اين راستا بررسي نمود. در سيستم 1-4-1-4 بازي سازي و هدايت تيم بيشتر از قسمت عقب زمين صورت مي گيرد و مدافعين بايرن و شواين اشتايگر مي بايست هدايت كننده و تغذيه كننده نيروهاي هجومي تيم باشند.
البته ليبروي جديد وظايف بيشتر را نسبت به ليبروي دهه هفتاد به عهده خواهد داشت، وي علاوه ير وظايف كلاسيك مي بايست فضاهاي وسيع خالي پشت خط مياني را پوشش دهد و ارتباط بين خطوط دفاعي و مياني را برقرار و تضمين نمايد. تفاوت اصلي بين ليبروي كلاسيك و مدرن در اختلاف بين ساختار دفاعي تيم ها در فوتبال مدرن وكلاسيك است، در فوتبال مدرن نقش دفاع تيمي بسيار پر رنگ تر از بازيكنان با خصوصيت دفاعي است و در اين نوع فوتبال همه بازيكنان در فاز دفاعي تيم شركت مي نمايند و وظيفه خاصي دارند.
اينكه سيستم جديد در بايرن و ليبروي جديد، يك سيستم مدرن فوتبال و يا نوعي مد در دنياي فوتبال است و يا اينكه نقش جديد شواين اشتايگر گوشه اي از تفكرات پپ گوارديولاست و يا خواسته خود باستين شواين اشتايگر در آينده مشخص خواهد شد.
*برگردان از سايت FTBpro Deutschland