طرفداری- انتقادها دور محور شخصیت بحث برانگیز ماریو بالوتلی جمع شده اند و این در حالی است که به زمانی رسیده ایم که باید بالو را فراموش کنیم و از دژان لوورن خرید گران باشگاه در خط دفاعی صحبت کنیم.
حجمه رسانه ها و مشکلات شخصی آن ها با بالوتلی را فراموش کنید. افراد زیادی از لوورن حرف نمی زنند. او که به یک نیمکت نشین تبدیل شد و هومر سیمپسون وار بر جای خود نشست و دم بر نیاورد. ماریو بالوتلی شاید بازیکن اسم و رسم دار تری باشد، اما ملی پوش کروات بیشتر برای لیورپول آب خورد. چرا نباید بیشتر به شکست در خرید بازیکنی اشاره کرد که برای حل مشکلات دفاعی باشگاه و جاشینی جیمی کرگر و دنیل اگر خریده شده بود.
با بازگشت دنیل استوریج ممکن است به لوورن حتی فرصت های کمتری برای نشستن روی نیمکت داده شود. سه مدافع و یک مهاجم حاضر در ترکیب همواره از سوی برندن راجرز با تشویق و تمجید روبرو شده اند و به نظر می رسد در ادامه جا در نیمکت تنها به یکی از این دو خواهد رسید.
مشکل اصلی این دو بازیکن است است که، راجرز اعتقادی به سیستم چرخشی ندارد. او دست به ترکیب، وقتی فرم مناسب است نمی زند مگر مصدومیت یا محرومیتی پیش بیاید. فرم بد اول فصل به راجرز این فرصت را داد که در نخستین فصلی که همه چیز آن طور که پیش باید می رفت، نمی رفت، آنقدر تغییر به وجود بیاورد تا شرایط تغییر کند.
همه خریدهای تابستانی راجرز به نحوی و در سطحی موفق بودند و دلیل جذب را مشخص کردند و توانستند تاثیرگذار باشند. در خصوص خاویر مانکییو و ریکی لمبرت مطمئن نیستید؟ یکی از این دو بازیکن جوانی است که با قرار دادی قرضی و برای آینده -احتمالی- جذب شده و دقایق کمی از دسامبر تاکنون به وی نیاز پیدا شده اما با این حال خود را به عنوان گزینه ای که در مواقع لزوم می توان روی او حساب کرد، مطرح کرده است. ریکی لبمرت فقدان جنبش و تمام کنندگی داشته است اما نقش او نقش یک بازیکن تعویضی با تجربه در 34 سالگی است که در تابستان به عنوان آلترناتیو با تنها 4 میلیون پوند خریداری شده است. کسی که همه انرژی اش را برای موفقیت تیم محبوبش می گذارد و می توان از او انتظار داشت رکورد گلزنی اش را بهبود ببخشد. او که متولد کرکبی است، هر 238 دقیقه یک گل به ثمر رسانده -یعنی هر 3.64 بازی یک گل و این برای یک مهاجم ذخیره آمار چندان بدی نیست.
آلبرت مورنو، آدام لالانا، امره جان و لازار مارکوویچ به اندازه کافی کیفیت های خود را به هواداران نشان داده اند و مورد وثوق قرمزها قرار گرفته اند. اگر هنوز شما را راضی نکرده اند دوباره به بازی آن ها نگاه کنید و یا باز بازی های آینده را از نظر بگذرانید تا راضی شوید. چون این کاری است که آن ها می کنند. وقتی بیرون می نشینند آنقدر سخت تمرین می کنند یا وقتی برای دقایقی به بازی گرفته می شوند، در زمین تلاش می کنند و میدَوند تا همه از عزم و در پس آن کیفیت آن ها اطمینان حاصل کنند.
هر پنجره نقل و انتقالات در دوران راجرز تلفاتی دارد. فابیو بورینی اگرچه هنوز برای پیدا کردن خودش می جنگد اما به نظر می رسد به لیستی می پیوندد که در آن نام های شکست خورده ای مثل نوری شاهین، اسامه السعیدی، لوئیس آلبروتو، تیاگو ایلوری و بالاخص یاگو آسپاس در آن به چشم میخورند. لیست بازنده ها.
هیچکدام از نام های بالا به بدی دژان لوورن نبوده اند. حتی بالوتلی شکست کوچیکتری به چشم می آید. پا را فراتر می گذارم و می گویم ما می توانیم نام او را به عنوان نمادی از نیمه خالی لیوان دوره راجرز نام ببریم. السعیدی به خاطر سطح پایین بازی فروخته شد، شاهین قرضی بود، احتمالا پیشنهادی در تابستان انتظار بورینی را می کشد، آسپاس تنها 7 میلیون می ارزید و ایلوری و آلبرتو زود قضاوت شدند. بازیکنانی نظیر جو آلن و سیمون مینیوله گاهی کیفیت های خوبی را نشان می دهند و حتی بزرگترین منتقدانش را به سکوت دعوت می کنند. اعتماد به نفس در مینیوله و مصدوم نشدن در مورد آلن می تواند آن ها را به روزهای بهتری برساند.
اعداد با لوورن بی رحم هستند. او ششمین مدافع گران قیمت تاریخ لیگ برتر و پنجمین بازیکن گران قیمت تاریخ لیورپول است. این یعنی او باید چیزی بسیار متفاوت از این باشد. منطقه او -تا زمانی که به بازی گرفته می شد-، تصمیماتش، بازی سازی اش، اشتباهاتش و درک تاکتیکی؛ همگی در سطحی بسیار نازل و آزار دهنده امتیازات سرنوشت سازی را از قرمزها در ماه های اول فصل ربودند. در دوران پس از سوارز تا زمانی که لوورن از تیم کنار گذاشته شد، خط دفاعی لیورپول به عنوان یک پاشنه آشیل و نقطه امید رقبا مطرح شده بود. علاقه او به کار با توپ در هر شرایطی، دائما بازیکنان کناری اش را در حالت آماده باش و خطر قرار می داد و حتی اطمینان از کارکرد درست خط دفاعی را، در ذهن خط میانی مخدوش می کرد.
ماریو بالوتلی شاید اثر چندانی تاکنون در لیورپول نگذاشته باشد اما حضور ضعیف او و اغراق رسانه هایی که رابطه افتضاحی با او دارند، باعث شد بازی های بد لوورن کمتر به چشم بیاید. برندن راجرز برای مدتی طولانی با مدافع سابق ساوت همپتون و لیون کنار آمد و حتی می توان گفت کمی دیر به این نتیجه رسید که این بازیکن به نیمکت یا بیرون ماندن نیاز دارد. مصدومیت ها و بهبود یافتن ها و البته تغییراتی که اعمال شد، تصویری که مربی از ترکیب داشت را دگرگون ساخت. شکست مقابل منچستر در بازی میانه دسامبر نقطه آغاز و انتهای چیزهای زیادی بود. آخرین استارت لوورن سه روز پس از آن بازی مقابل یک تیم دسته اولی در جام اتحادیه بود.
بازیکنان زیادی در این مدت دقایقی را از سوی راجرز به بازی گرفته شدند، بالاخص زمانی که برنامه بازی ها فشرده شد اما مگر در بازی های جام حذفی و اتحادیه، لوورن و بالوتلی خواسته نشدند. من حیث المجموع لوورن بازیکن خوبی است؟ می تواند بیش از این را نشان دهد؟ چهل و پنج دقیقه ای که او مقابل ساندرلند به کار گرفته شد امیدوارکننده نبود اما او هم لیاقت اینکه با ترکیب جدید و زمانی که تیم خوب نتیجه می گیرد به کار گرفته شود را دارد .
شانس خوبی برای لوورن برای بازی امشب مقابل تاتنهام و در ادامه بازی های سخت این ماه وجود دارد. مصدومیت لوکاس لیوا ممکن است باعث شود ملی پوش کروات به ترکیب باز گردد. این در شرایطی است که مربی ایرلندی تصمیم بگیرد در نبود لوکاس دست به ترکیب خط دفاعی و میانی بزند. مشکل تازه لوورن این است که شاید راجرز فکر کند در صورت تغییر ترکیب دفاعی، دفاع به سمت بی ثبات شدن برود. عاقلانه این است که از هافبکی دیگر استفاده کرد یا از هافبکی که در خط دفاعی به بهترین شکل بازی کرده است، در خط میانی استفاده کرد؟ اگر لوورن در این ماه به ترکیب باگردد نمی تواند آن کاور دفاعی ای که لوکاس عرضه می کرد را شبیه سازی کند، اما اگر او را به عنوان یک مدافع با سایر مدافعین مقایسه کنیم -و جان را یک خط جلوتر ببریم- ممکن است که بتوانیم انتظار داشته باشیم او در قلب یک خط دفاعی خوب که چهار کلین شیت پیاپی را رغم زده است می تواند بهتر از قبل کار کند.
مشکل اصلی لوورن همین است که مگر مصدمیتی پیش آید، که او به عنوان گزینه ای برای خط دفاعی مطرح شود. با بازگشت حبیب کولو توره از جام ملتها با مدالی بر گردن و سری بالا، آیا باز هم می توان شانس های لوورن را محدود تر دید؟ ما با مدافعی 20 میلیونی روبرو هستیم که هیچوقت در پلنی جای نمی گیرد، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید با این حقیقت لعنتی که او هم هست، کنار بیاییم.