گری نویل به نکته ای اشاره داشت: در مورد این بازی نظراتی که داده شد، از نظراتی که مردم برای سگ ها و اردک هایشان می دهند بیشتر بود و تمام این نظرات در مورد پاس های اشتباه در نیمه اول یا نحوه بازی فلینی نبود. اما شما تیم های زیادی را نمی بینید که با سه دفاع بازی کنند، اما سرمربی هلندی منچستریونایتد بار دیگر از سیستم ابتداعی خود استفاده کرد و با درخشش اشلی یانگ و آنتونیو والنسیا در بال های چپ و راست یونایتد، به خوبی موفق به اجرای برنامه های خود شد.
مصدومیت های فراوان باعث شد تا منچستریونایتد تنها دو بازیکن نام آشنای دفاعی را در ترکیب خود ببیند، آن هم فقط جانی اوانز و فیل جونز که هر دو آن ها پس از مدت ها از ابتدا برای یونایتد در کنار یکدیگر به میدان می رفتند. این موضوع درحالی رخ می داد که در برابر تک مهاجم و تنها امید برندن راجرز یعنی رحیم استرلینگ پنج دیوار محکم دفاعی وجود داشت که در این بین مارونه فلینی بیشترین درگیری را با استرلینگ داشت. فلینی در خط میانی یونایتد با عقب راندن بازیکنان لیورپول و به کمک بازیکنانی کناری یونایتد، باعث شد تا یکی از هجومی ترین ترکیب های دربی شمال غربی به میدان برود.
در ابتدای بازی اما این موضوع که یونایتدی ها مانند بچه های دبستانی دور توپ حلقه زده بودند کمی عجیب بود، اما در عوض حضور مایکل کریک در خط دفاع یونایتد باعث شد تیم با آرامش و تمرکز خاصی جلو برود. وی همچنین پاس های تاثیر گذار و فوق العاده ای را ارسال کرد که منجر به شکل گیری حملات یونایتد و استفاده از فضاهای موجود در خط دفاعی لیورپول شد. بنابراین همین عوامل باعث شد تا در پایان نیمه اول، منچستریونایتد با برتری قاطعی به رختکن برود و مزد بازی تهاجمی خود را بگیرد.
علیرغم تمجید فن خال در میان هفته، و ارجحیت دادن جیمز ویلسون به رادامل فالکائو، در حقیقت جایگاه و تاثیر وین رونی در کنار خوان ماتا فراموش شده بود. خوان ماتا مانند یک پاشنه کش در خط میانی یونایتد باعث شد تا بازیکنان تهاجمی به خوبی تغذیه شوند. قسمت اعظم گل اول یونایتد را باید به نام وینگ بک ها این تیم و در حقیقت آنتونیو والنسیا نوشت، اما این رونی و ماتا بودند که در اصل باعث شدند بازیکنان لیورپول زمان و فضای زیادی را صرف آنان کنند و همین عامل باعث شد تا یک فرار خوب در زمین لیورپول گل اول را برای یونایتد در پی داشته باشد.
دست بر قضا یونایتد در بازی دیروز ملزم به حمله بود؛ آن ها زمانی که برای ساختن یک حرکت تهاجمی و در نهایت گل زدن بازی را به عقب زمین خودی می کشیدند، توسط هواداران مورد اعتراض قرار می گرفتند. جو الدترافورد در زمان هایی که توپ به هر نحوی از دست می رود چندان منفی و بر علیه بازیکنان نمی شود، اما تشویق کردن بازیکنان و ملزم کردن بازیکنان به حمله از عواملی بود که دیروز باعث شد یونایتد تهاجمی تر بازی کند. همچنین نباید از نقش به سزا و تعیین کننده داوید دخیا از ابتدا بازی تا انتها گذشت. او در ابتدا بازی پاس هوشمندانه لالانا که برای استرلینگ داده شده بود را ناکام گذاشت و باعث شد تا دروازه یونایتد بسته بماند.
شاید اگر استرلینگ آن توپ را گل می کرد، اوضاع به گونه دیگری پیش می رفت؛ دقیقاً پس از همان موقعیت بود که یونایتد توپ را گرفت و پیش افتاد. رونی به خوبی در خط دفاع به تیم کمک کرد و پس از آن نیز با نزدیک شدن به دروازه حریف، کار خود را به خوبی انجام داد و یونایتد را پیش انداخت. فیلیپه کوتینو بیشتر مسیر را با وین رونی گذراند، اما زمانی که وینگ بکِ یونایتدی ها با تحقیر از جو آلن و آلبرت مورنو گذشت، وین رونی نیز با یک استارت و فرار فوق العاده موفق شد خود را از کوتینیو جدا کند و گل اول منچستریوناتید را به ثمر رساند. در گل اول دو نکته قابل مشاهده بود؛ اول اینکه سمت راست خط دفاعی لیورپول بسیار ضعیف عمل کرد و نکته دوم این که عملکرد کاپیتان رونی در گل اول، کاملاً بی عیب و نقص بود.
بعد از گل اول اما، به گل دوم ماتا می رسیم که البته این گل بحث بر انگیز بود. اگر رابین فن پرسی ارسال اشلی یانگ را لمس کرده باشد، آن گاه خوان ماتا برای چندین یارد درون آفساید بوده است. (این نکته پس از بازی توسط ماتا و فن پرسی تایید شد.) اما حتی با این حال نیز، روی گل دوم یونایتد نباید به یانگ اجازه داده می شد که آزادانه در آن منطقه حرکت کند و ارسال خود را انجام دهد. یانگ به راحتی در سمت چپ زمین گلن جانسن و کولو توره را بازی داد و از پیش رو برداشت و ارسال خود را انجام داد. با این حال، باز هم این توپ نمی بایست گل می شد، مدتی که توپ در حال ارسال بود بسیار زیاد بود و مدافعان لیورپول می توانستد با جای گیری درست، مانع به ثمر رسیدن گل شوند.
اما زمانی که گل سوم به ثمر رسیده شد، توانایی خط هافبک یونایتد در ایجاد موقعیت آشکار شد؛ درحالی که لیورپول فضای زیادی را در میان میدان رها کرده بود؛ خوان ماتا با فرار خود، با یک پاس صحیح و خوب وین رونی را صاحب توپ کرد و پس از رفت و برگشتی بار دیگر رابین فن پرسی را صاحب توپ کرد تا گل سوم یونایتد نیز از راه برسد. شاید اگر توپ به شکل مستقیم و نه با دخالت دژان لاورن به فن پرسی می رسید، این گل می توانست یکی از کاندیدهای گل فصل بشود. در طرف مقابل اما لیورپولی ها خوش شانس نبودند که با سد محکمی مانند دخیا برخورد کرده بودند؛ داوید در این بازی چندین بار ماریو بالوتلی و رحیم استرلینگ را ناکام گذاشت و در یکی از مهارهای به یاد ماندنی خود، در حالی که در شرایطی نا متعادل با رحیم استرلینگ تک به تک شد، ضربه او را مهار کرد. البته شاید بدشانسی لیورپول و خوش شانسی یونایتد نبود.
در طرف مقابل لیورپول دروازه بان اصلی خود را از بازی منع کرده بود. درحالی که یونایتد دروازه بانی را در درون دروازه گذاشته بود که برای دو ماه متوالی به عنوان بازیکن ماه باشگاه انتخاب شده است. زمانی که بازیکنی می فهمد که ارزشش در باشگاه دانسته می شود و همه از کارهای او آگاه هستند، حتی با دو مدافع اصلی و یک مدافع که در اصل هافبک است، در روزی که مهارهای زیادی را انجام می دهد، تیم را نجات می دهد. البته این موضوع نباید باعث فراموشی این موضوع شود که یونایتد به یک تقویت اجمالی در خط دفاع خود نیاز دارد.
در کل در حالی که راجرز همچنان در حال آزمون و خطا کردن ترکیب های خود در لیورپول برای پیدا کردن ترکیب ایده آل خود است، لوییس فن خال ظاهراً راه خود را پیدا کرده است و به خوبی درحال رشد و پیشرفت است.
By Paul Wilson |The Guardian