ملی پوشان کشورمان در روزی مقابل حریف شرقی خود به برتری رسیدند که از لحاظ سبک و سیاق بازی چیز برتری نسبت به تیم رقیب نداشتند و در مجموع دو نیمه نتواستند بازی خوبی را از خود به نمایش بگذارند، اگرچه دیدار دیروز یک بازی دوستانه بود و شاید بتوان گفت برگزاری آن صرفاً برای پیدا کردن نقاط ضعف تیم و برطرف کردن آن ها در ایام پیش رو است، اما نباید از این موضوع نیز به راحتی عبور کرد که ضعف ها و مشکلات تیم ملی در این بازی، مطابق گذشته همان هایی بود که در گذشته نیز بود و کماکان این ایرادات لاینحل و برطرف نشده باقی مانده است.
ضعف در بازیسازی مشکل اصلی تیم ملی
بعد از اتمام بازی های تیم ملی در جام جهانی، اکثر قریب به اتفاق کارشناسان، نظرشان در مورد بازی های تیم تحت هدایت کارلوس کی روش در برزیل این بود که به همان اندازه که تیم ملی در فاز دفاعی خوب و موفق عمل می کند، در هنگام حمله و ایجاد موقعیت به شدت ضعف دارد و این مسئله در بازی مقابل کره جنوبی یک بار دیگر به وضوح قابل مشاهده بود، خط میانی تیم ملی متشکل از جواد نکونام، آندرانیک تیموریان و مسعود شجاعی، در تمام طول بازی جدا از سرعت بسیار پایین خود که بیشتر ناشی از میانگین سنی بالا بود، حتی یکبار هم موفق نشد تا عمق دفاع باتجربه کره ای ها را بشکافد و تمامی موقعیت های ایجاد شده برای تیم ملی در این بازی، توسط ارسال از جناحین و ضربات ایستگاهی شکل گرفت. حتی بعد از انجام تعویض ها در نیمه دوم و ورود بازیکنانی مانند امید ابراهیمی و سروش رفیعی به بازی، علیرغم اینکه میزان دوندگی و سرعت گردش توپ در مثلث میانی تیم ملی بیشتر از قبل شد، اما باز هم مشکل بازیسازی کماکان به قوت خود باقی بود و تمامی توپها از میانه میدان جهت ارسال بر روی دروازه حریف به جناحین برده می شد.
در بازی روز گذشته در ابتدا مسعود شجاعی در پست شماره 10 برای تیم ملی به میدان رفت و بدون تردید در مدت زمان حضور خود در زمین، ضعیف ترین بازیکن میدان بود، مسعود شجاعی که بیشتر از آن که یک هافبک میانی باشد یک بازیکن لب خط است (در همین مورد هم ضعفهای زیادی را دارد)، در تمام دقایقی که در میدان حضور داشت، نه تنها هرگز موفق نشد تا وظایف یک پلی میکر را در زمین برای تیم ملی انجام بدهد، بلکه در امور دفاعی نیز زیاد فعال نشان نداد تا بالاخره به عنوان اولین بازیکن از زمین بازی خارج و تعویض شود. البته اگرچه در حال حاضر نبود یک هافبک خلاق و بازیساز سطح بالا، یکی از مهمترین و بزرگترین کمبودهای فوتبال ماست، ولی قطعاً اگر کارلوس کی روش کمی بیشتر به مهره های جوان حاضر در تیم ملی و لیگ مانند سروش رفیعی، امید ابراهیمی و حتی پیام صادقیان توجه کند، بدون تردید جوابی بهتر از آنچه تصور می کند خواهد گرفت و راس هجومی خط میانی تیم ملی نیز از رخوتی که به آن دچار شده است نجات پیدا خواهد کرد. البته جدا از بحث مشکلات در زمینه بازیسازی، باید به این مسئله نیز اشاره کرد که زوج تدافعی نکونام-تیموریان در خط میانی تیم ملی، آرام آرام به روزهای پایانی خود نزدیک می شوند و شاید حتی در همین جام ملتهای پیش رو نیز نتوانند آنطور که باید و شاید جوابگوی نیازهای تیم ملی باشند، کندی و ایستا بودن در نوع بازی کردن این دو بازیکن باتجره تیم ملی بیش از پیش به چشم می خورد و قطعاً کی روش باید هرچه سریعتر به فکر ترمیم کردن و وارد کردن خونی تازه به این قسمت بسیار مهم از ترکیب تیم ملی باشد.
فضای جام جهانی و قل و زنجیری که هنوز باز نشده اند
تیم ملی در یک بازی دوستانه خانگی مقابل کره جنوبی، دقیقاً با همان روشی بازی کرد که در جام جهانی مقابل تیمهای نیجریه و آرژانتین به میدان رفته بود، فشردگی بیش از حد در یک سوم دفاعی خود و چشم دوختن به ضد حملات، و به طور کل تمرکز فراوان در امور دفاعی چیزی بود که باز هم در بازی تیم ملی به چشم می آمد. اگر بگوییم که تیم ملی در بازی مقابل کره جنوبی به غیر از استفاده از ضربات ایستگاهی، از هیچ روش دیگری نمی توانست به گل برسد، بدون شک حرفی غیر منطقی نزده ایم.علیرغم اینکه استفاده از تاکتیک ضد حملات یکی از اصلی ترین گزینه های بازی تیم ملی در دیدار روز گذشته بود، اما حتی در این زمینه هم هیچگاه موفق نبودیم و بخاطر سرعت پایین انتقال توپ در خط میانی، عملاً از این تاکتیک نیز نتوانستیم به نحوی مناسب استفاده کنیم.
در جام جهانی و در بازی مقابل تیم های قدرتمندی مانند نیجریه، آرژانتین و بوسنی، شاید بتوان گفت بهترین روش بازی برای تیم کم بضاعت ما، همانی بود که سرمربی پرتغالی تیم ملی تجویز کرد! اما میدان جام ملتهای آسیا برای ما هزاران مرتبه با جام جهانی فرق دارد، اگر در جام جهانی هیچکسی در دنیا تیم ما را مدعی نمی دانست و هیچ توقعی برای صعود به مراحل بالاتر وجود نداشت، اما این بار در رقابتهای قاره ای، تیم ما از منظر عمومی جزو مدعیان قهرمانی محسوب می شود و قطعاً باید برای رسیدن به همین عنوان راهی رقابتها شود. یقیناً انجام بازی های فشرده و بسیار تدافعی در میدان جام جهانی برای ما بخاطر سطح اختلاف فراوان با تیم های که همگروه ما بودند، تا حدود زیادی قابل توجیه بود، اما مطمئناً در هنگامه جام ملتها و در بازی مقابل تیم های مانند قطر، بحرین و امارات، این سبک بازی برازنده و درخور نام فوتبال کشور ما نخواهد بود.
متاسفانه به نظر می رسد که ذهنیت بازی های جام جهانی کماکان در بدنه تیم ملی جریان دارد و کادرفنی تیم ملی و در راس آن کارلوس کی روش، بخاطر فشارها و توقعات زیاد از تیم ملی، ترجیح می دهد تا در برابر همه حریفان خود با یک بازی تدافعی و اکتفا کردن به بردهای حداقلی، به برتری برسد تا کمتر مورد هجمه و انتقاد قرار بگیرد. به طور کلی می توان گفت به نظر می رسد کی روش که حالا دیگر به خوبی با روحیه نتیجه گرای فوتبال ما آشنا شده است، صرفاً به دنبال سپری کردن بازی ها با کمترین ریسک ممکن است و این مسئله قطعاً موجب لطمه خوردن و آسیب دیدن بیش از پیش فوتبال ما خواهد شد و دود ناشی از عدم قدرت ریسک کردن مربی تیم ملی، مخصوصاً در زمینه بازی دادن به جوانها، تنها به چشم آینده فوتبال ما خواهد رفت.