فیس بوک، توئیتر، اینستاگرام و سایر وبسایت های اجتماعی هم از سوی سلبریتی های دنیای ورزش و هم از سوی مردم عادی به شدت مورد استقبال قرار گرفته و پیگیری می شوند. وبسایت های ورزشی خبری و تحلیلی مختلف هم تریبون دیگری برای بررسی رفتار اجتماعی و افکار ورزشکاران و مخاطبان آنها است و نتایج جالب توجهی هم بروز می دهد. حضور در این عرصه ها و فعالیت مستمر چه از سوی مولتی میلیونر ها و چه ستایش کنندگان آنها بازخوردها و قضاوت های گونه گونی را هم شامل می شود.
میزان محبوبیت و تعداد دنبال کنندگان فوتبالیست های مختلف، که بیشتر شامل حال ستارگان حاضر و البته روی فرم می شود، نشان از فراموشی تدریجی هنرمندان قبلی زمین های چمن و دوری طرفداران سینه چاک آنها از دنیای مجازی و البته تغییر نسل است. نام و تصویر بسیاری از جادوگران دهه 90 و ابتدای هزاره جاری میلادی معنای چندانی برای نسل جدید ندارد و آنها، هر چقدر هم بی نظیر و باور نکردنی بوده باشند، در دنیای آلزایمری و پوست انداز طرفداری، محکوم به انزوا هستند.
البته اوضاع چندان هم اسفناک نیست، چون هر کجا تصویر یا مصاحبه جدیدی از زیرخاکی ها دیده شود، طرفداران جدید حاضر بوده با الفاظ شیرین و دلبرانه شروع به تمجید و تعریف از فرد مورد نظر کرده و تنها با دیدن لوگوی باشگاه خیلی محبوب شان روی سینه آن فرد، کلمات نابغه، اسطوره، معمار، مهندس و انواع و اقسام القاب مختلف را به سادگی آب خوردن، برچسب اش می کنند. باشگاه هر کس، غنی تر و پرافسانه تر از دیگری است و سایر تیم ها همه بی ریشه و بی افتخار و پول-محور هستند.
فراموش کاری هواداران ملموس تر امروزی فقط به نسل گذشته مربوط نشده و یقه امروزی ها را به شکل بی رحمانه تری می گیرد. اگر شما کاپیتان تیم باشید و سال های سال هم برای یک تیم و پیراهن آن زحمت کشیده و عرق ریخته باشید، با اولین اشتباه مرگ بار و غیرقابل بخشش تان، به چاه انتقادات تند طرفداران و البته رسانه ها می افتید. اگر سرمربی بی نهایت بابرنامه و متفکری هم باشید و قبل از شروع کار بارها و بارها از زمان مورد نیاز برای اجرای نقشه هایتان صحبت کنید، با چند شکست پیاپی که از قضا ممکن است مقابل رقیب سنتی هم باشد، باید ساک خود بسته و راهی خانه نشینی نامعلوم شوید. اگر فوق ستاره تیم تان باشید و سال های گذشته خود را به درخشش و شادی دل هواداران هم بگذرانید، بعد از چند بازی افول، که می تواند ناشی از مصدومیت، بی انگیزگی، مشکلات شخصی و هر دلیل دیگری باشد، مورد خطاب شدیدترین اتهامات کم کاری و خودکامگی قرار می گیرید. راه چاره هم در مقابله با طرفدار مدل فراموش کار آسان است: فقط چند بازی نتیجه بگیرید، در برخورد با حریف چشمتان کبود شود و در مسابقه بی اهمیتی دو گل بزنید تا نورچشمی و شاه و سرور همان انسان های بی تحمل و عجول شوید. دنیای مجازی هم در انتقال هر دو نمونه نظرات و صحبت ها، نقش والای خود را به حد کمال اجرا می کند.
در مقابل دسته های هواداری اشاره شده، که می توان در مورد هر کدام به تفضیل نوشت، طرفداران دیگری هم هستند. آنها با قلب خود عاشق تیم محبوب شان هستند و ضمن لذت بردن از رقابت با سایر رقبا، به پیشینه و نام آنها هم احترام قائل اند. این طرفداران خیلی کم دم از طرفداری و عشق و تعصب نسبت به باشگاه شان می زنند، چون پیوند قلبی موجود بین آنها و دلبرشان نیازی به داد و فریاد ندارد.
آنها کم و بیش به تاریخچه تیم شان واقف اند و سال ها با برد و باخت تیم شان زندگی کرده اند. این طرفداران هنگام گل خوردن تیم شان بدون فکر در مورد توجیه بعدی آن در رویارویی با طرفداران حریف، با تمام تلخی اش، لبخند می زنند، چون به محبوبه شان و دوباره ایستادن آن ایمان دارند. برای آنها خوشحالی و ذوق زدگی و بهره برداری از برد تیم برای کنایه زدن به رقیب، اهمیتی ندارد و در مقابل از تمسخر باخت با اختلافشان گزندی نمی بینند. آنها نام محبوب را آنقدر عمیق در قبل شان حک کرده اند که هیچ فراز و نشیبی نمی تواند آن را از جا بکند.
برای آنها هر چقدر هم قهرمانی و فتح عناوین، ارزشمند باشد، لذت واقعی در تماشای نمایش های هفتگی و دیدن جادوی زنده قهرمانشان نهفته است. آنها به جای هدف، به مسیر می اندیشند و شاید برای همین هم باشد که طرفداران تیم های افت کرده و پرسابقه، هر روز در حال کاهش است. این تیم ها هیچ چیز غیر از عشق برای ارزانی ندارند و در نتیجه هیچ چیز غیر از آن هم نمی بینند و با معدود هواداران خود زمان می گذرانند. طرفداران غیرفراموش کار و بی سروصدا، ساده هستند، ولی ساده لوح نه؛ آنها کم حرف هستند، ولی بی دانش نه؛ منطقی هستند، ولی غیر متعصب نه.
فراموش کارها چندان اهمیتی برای درون گراهای اطراف شان که هیچ گاه وارد بحث و کرکری و داد و بیداد نمی شوند، قائل نیستند و حتی در خفا آنها را هوادار تیم شان نمی خوانند. عجولان، پیوسته برای اثبات اصالت طرفداری شان در حال صحبت و کل کل هستند، ولی گروه مقابل سر به زیر افکنده و گل های زیبای هفته تیم شان را در خاطر می آورند. آنها در نظر اول مناسبتی با گروه دیگر نداشته و در خلاف جریان آب شنا می کنند، ولی شاید هم خروش رودخانه را به چالش کشیده اند.