بارسلونا باشگاهى بوده است كه همواره خود را به عنوان وجدان خوب فوتبال و ارائه كننده فوتبالى پاك، زيبا و برتر نشان داده است. اين باشگاه همواره به شعار “mes que un Club” (فراتر از يك باشگاه) خود پايبند بوده و فوتبال را به هنرى زيبا تبديل نموده است. باشگاهى كه تا همين اواخر خود را از تبديل شدن به بنگاهى سرمايه اى دور نگه داشته و اجازه تبليغ نام هيچ اسپانسرى بر روى پيراهن آبى انارى خود را نداده بود، به طورى كه تنها يونيسف موفق به كسب چنين مجوزى شده بود. حال باشگاهى با چنين اهداف و سنت هاي والايى چه نيازى به جذب لوئيز سوارز پر حاشيه داشته است؟
لوئيز سوارز تا تابستان گذشته از منفورترين بازيكنان فوتبال انگليس محسوب مى شده است، بازيكنى كه علاوه بر جنجال هاى گاز گيرى خود در فوتبال جزيره، از سوى فدراسيون فوتبال انگليس نيز به دليل اهانت هاى نژادپرستانه به پاتريس اوراى منچسترى محروم شده بود. البته حاشيه سازى او تنها منوط به رقابت هاى باشگاهى نبوده است، حركت او در جام جهانى 2010 نيز هنوز در ذهن ها مانده است، جايى كه سوارز در بازى اروگوئه مقابل غنا با خطاى عمد هند خود در وقت هاى اضافه، مانع از راه يابى غنا به عنوان اولين تيم آفريقايى به جمع چهار تيم برتر رقابت ها شد و از عمل خود به عنوان"بهترين حركت تورنمنت" ياد برد. آخرين جنجال وى نيز گاز گرفتن كيه لينى مدافع تيم ملى ايتاليا در جام جهانى 2014 بود، به ادعاى روزنامه هاى ايتاليليى وى با اين حركت خود نشان داد كه هرگز اصلاح پذير نيست و خود را به عنوان مايك تايسون دنياى فوتبال مطرح نمود.
اما حقيقت كمى پيچيده تر از حد تصور مى باشد. چون لوئيز سوارز به آن بدى كه توصيف مى شود نيست و بارسلونا نيز با الويت ها و سنت هاى خوب خود فاصله گرفته است و اين بازيكن و باشگاه مى توانند همكارى موفقيت آميزى در آينده داشته باشند.
تصوير زيبايى كه از بارسلونا ارائه شده است، بيشتر مربوط به دوران ديكتاتورى فرانكو است، چون در آن زمان بارسا نماينده ايالت كاتالان به حساب مى آمد و جنبه اى سياسى داشت، اما در ابتداى هزاره سوم ميلادى اين باشگاه هرگز تحت فشار نبوده و به همين نسبت گره زدن فلسفه وجودى بارسا با آرمان هاى كاتالان نيز كمرنگ شده است. دعوت به رفراندوم استقلال كاتالان از اسپانيا نيز از سوى باشگاه بارسا چندان پررنگ و جدى نبوده است، چون اين باشگاه هيچ تمايلى به شركت در ليگ ايالتى كاتالان بدون ديدار ال كلاسيكو و از دست دادن هواداران غير كاتالانيايى خود ندارد.
بارسلونا در اين سال ها به باشگاهى معمولى و با ايده آل هاى عادى در جهان فوتبالى نامعمول تبديل شده است. اين باشگاه در حقيقت همانند كنسرسيومى با خطاهاى مالياتى و جرايمى وضع شده از سوى يوفا همانند ساير باشگاه هاى ديگر اروپايى است و پيراهن آبى انارى اين تيم نيز با مبلغى هنگفت در اختيار بنيادى از اميرنشين قطر قرار گرفته است.
لوئيز سوارز نيز با تمام جنجال ها و حاشيه سازى هاى خود، مهاجمى تاثيرگذار و قابل است، بارسلونا نيز به خوبى از تصميم خود براى جذب چنين مهاجمى آگاه است، چون اين تيم به ايجاد تغييراتى در خط حمله خود نياز داشته است. در فصل گذشته اين تيم به هيچ موفقيتى نرسيد، در لاليگا به عنوان نايب قهرمانى بسنده نمود، در جام حذفى و در فينال مغلوب رئال مادريد رقيب سنتى خود شد و در ليگ قهرمانان نيز در مرحله يك چهارم نهايى از دور رقابت ها كنار رفت.
مشكل بارسلونا در خط حمله به خصوص در ديدار مقابل اتلتيكو مادريد از مرحله يك چهارم نهايى ليگ قهرمانان مشخص شد، هنگامى كه كاتالان ها توپ را به زيبايى بين خود به حركت در مى آوردند، اما توانايى نزديك شدن به دروازه شاگردان ديگو سيمئونه را نداشتند و همه اميدشان تنها به نبوغ مسى بسته شده بود.
مسى آرژانتينى و نييمار برزيلى هر دو بازيكنان با استعداد و فوق العاده اى هستند، اما مشخصات و نحوه بازى آنها شباهت بسيار زيادى به هم دارد، به طورى كه آنها نمى توانند مكمل خوبى براى هم باشند. لوئيز سوارز مى تواند بعدى به بارسا اضافه كند كه اين تيم پيش از اين فاقد آن بوده است، چون وى مهاجمى است كه در محوطه جريمه حتى بهتر و بى رحم تر از ديگو كاستا مى باشد. سوارز با قابليت پا به توپ، قدرت بدنى و همچنين توانايى كه در انجام كارهاى تركيبى دارد، مى تواند سبب افزايش كارآيى بازيكنانى نظير مسى و نيمار شود و لوئيز انريكه سرمربى بارسا مى تواند با حضور سوارز از تغييرات تاكتيكى بيشترى در تيم خود برخوردار شود. اين سرمربى اسپانيايى مى تواند سيستم كلاسيك 3-3-4 خود را بدون مشكل خاصى و با استفاده از زوج نيمار و سوارز در نوك حمله و مسى به عنوان بازى ساز پشت مهاجمين به 2-4-4 تغيير دهد.
در بارسلونا همه در انتظار اعجاز “tridente sudamericano” يا متلث آمريكاى جنوبى هستند، مثلثى شامل مسى، نيمار و سوارز، دو هنرمند و يك جنگجو. نيمار برزيلى پيش از اين از انگيزه بالا و جديت لوئيز سوارز در تمرينات بارسا، در حالى كه وى از حضور در بازى هاى رسمى محروم بوده، ابراز تعجب كرده است و مدعى شده كه با حضور سوارز مى توانند به افتخارات بيشترى برسند. ادعايى كه كاملا دست يافتنى و منطقى به نظر مى رسد.
By Sven Goldmann / Tagesspiegel.de