با نگاهی بر حوادث و اتفاقات این فصل رئال مادرید، به این نتیجه می توان رسید که مورینیو برای اولین بار چنین حرکت غیرمنتظره ای بروز نداده است. او در تفکراتی که شاید از فصل قبل شروع شده بود، "کاکا"یی را که با قهرمانی لیگ قهرمانان و با یدک کشیدن عنوان برترین بازیکن سال جهان راهی مادرید شده بود، به یکی از اعضای ثابت نیمکت رئال تبدیل کرد. سپس نوبت به "مسوت اوزیل" رسید که با گلزنی و عملکرد فراموش نشدنی اش به شماره 10 رئال و یکی از محبوب ترین ستارگان آسمان کهکشانی این تیم تبدیل شده بود، اما او هم در این فصل به صورت کژدار و مریض بعضی اوقات به صورت ثابت و معمولا به عنوان یار ذخیره مایکل اسین یا لوکا مودریچ وارد زمین می شد تا او هم طعم تلخ حضور روی نیمکت را بیشتر از چیزی که انتظار می رفت، بچشد.
سرخیو راموس، کاپیتان دوم و یکی دیگر از وزنه های رئال مادرید، دیگر قربانی این فصل مورینیو بود که در بازی مهم برابر منچسترسیتی، به نیمکت تبعید و بعدها به طرق مختلف نارضایتی خود را ابراز داشت که البته در مقابل قدرت و کاریزمای مورینیو به جایی نرسید و مجبور به عقب نشینی شد. آقای خاص با کریم بنزما هم اختلافات بسیاری داشت که البته باز هم اعتراضات مهاجم فرانسوی نه تنها کارساز نبود، بلکه سبب بدتر شدن شرایط برای او هم شد تا او هم مجبور شود همانند راموس، پا پس بکشد. ناراحتی و نارضایتی کریستیانو رونالدو از حضور در باشگاه که در برههای طولانی، نقل محافل رسانه ای شده بود، کمتر به مورینیو ربط داده شد، اما با وجود اتفاقات ذکر شده، به نظر رونالدو هم با هموطنش به مشکل خورده بود که البته باز هم مشخص نیست حل شده یا فعلا با کدخدا منشی طرفین، مسکوت مانده است.
تمام این بازیکنان از ستاره های بزرگ و البته گران قیمت رئال بودند که سرمربی پرتغالی در مقابل هیچ یک از مواضعش عقب نشینی نکرد و در نهایت آنها را مجبور به قبول شرایط کرد. اما اکنون مورینیو با نیمکت نشین کردن ایکر، قلب رئال و هواداران این تیم را نشانه گرفته است. دیگر بعد از این همه حضور مستمر و کارنامه فنی و اخلاقی، سطح اروپایی و بین المللی، کاسیاس قدیمی ترین، مطمئن ترین و بدون شک محبوب ترین بازیکن فعلی رئال و یکی از قابل احترام ترین بازیکنان کشوری محسوب می شود که تجزیه طلبی و دیگرخواهی در آن موج می زند ولی تمام ستاره های کاتالان او را به عنوان کاپیتان تیم ملی شان قبول کرده اند و کار به جایی می رسد که ژاوی به عنوان یکی از ارکان بارسلونا از بازی نکردن کاپیتان مادریدی ها اظهار تعجب می کند.
ایکر از 13 سال پیش تا کنون دروازه بان شماره یک تیمی است که گرانترین بازیکنان تاریخ در آن بازی کرده و می کنند و اگر قصوری از او سر می زد، بی شک پرزی که فیگو، رونالدو، زیدان، بکام و اخیرا کاکا، ژآبی آلونسو، کریستیانو رونالدو و لوکا مادریچ را در حالی که در تیم هایشان سلطنت و آقایی می کردند، به مادرید کشانده، می توانست چک، بوفون، نویر و یا حتی فن درسار را به خدمت بگیرد. پس ایکر مقدس، همیشه هم ازجایگاهش مطمئن نبوده و برای حفظ آن باید سخت می جنگیده است. ارائه این دلیل از سوی مورینیو هم که آدان آماده تر از ایکر بوده، کاملا ناباورانه و تنها برای خارج شدن از زیر بار فشارهای رسانه های جمعی بوده است. ایکر با توجه به سابقه، محبوبیت و البته استعداد ذاتی اش در شوت گیری، بازی خوانی و توانایی اش در مهار موقعیت های تک به تک در هر شرایطی از آدانی که بسیاری از رئالی ها حتی نام کامل او را نمی دانند، بهتر است و مورینیو که بی نهایت باهوش هم هست این نکته را بهتر از هرکسی می داند.
به عقیده نویسنده، تنها علت بروز چنین حرکتی از سوی مو، تصمیم راسخ او برای ترک مادرید است. مورینیو به وضوح با رفتارها و تصمیماتی که اتخاذ می کند در حال ارسال کدهای خاصی است و این حرکات به هیچ وجه با سطح مربیگری و سابقه ای که از او سراغ داریم، مطابقت ندارد و تمام هواداران فوتبال مسلما چنین مساله ای را درک و تایید می کنند. به هر حال شما در تیمی همچون رئال، با راموس و یا رونالدو درنخواهید افتاد و فکر نیمکت نشین کردن کاسیاس بعد از 10 سال حضور ثابت در ترکیب این تیم را حتی تصور هم نمی توانید بکنید. پس هر چقدر هم غیرحرفه ای و کودکانه هم باشد، می توان نتیجه گرفت که مورینیو دیگر به موفقیت در رئال و یا نجات این تیم از بحرانی که در آن گرفتار شده، فکر نمی کند، بلکه از تمام هوش و ذکاوتش برای هر چه زودتر فسخ قرارداد با این تیم، استفاده می کند. با در نظر گرفتن تمام اتفاقاتی که از ابتدای فصل رخ داده است، می توان نتیجه گرفت که این، پروژه ای قدیمی بوده که اکنون به چشم می آید، اما دلیل چنین رفتاری هم نیاز به تحلیل دارد.
مورینو به خوبی آگاه است که اکثر تیمهای بزرگ اروپا اکنون در بحران مربیگری به سر می برند و یا در انتهای این فصل به دنبال مربی جدیدی خواهند بود. قبل از همه باید به تیم سابق او چلسی، جایی که هوادارانش او را می پرستند، اشاره کرد که بعد از اخراج ناگهانی دی متئو رو به بنیتزی آورد که علی رغم کارنامه موفقش در لیورپول به عنوان مربی موقت این تیم شناخته شده و از همان اولین روزها زمزمه برکناری اش به گوش می رسد. مو بی شک به برگشت به لندن و ادامه پروژه قهرمانی با این تیم در اروپا بی میل نیست و شاید مهمترین گزینه اش هم تلقی شود.
کمی آن طرف تر در قاره سبز، بایرن مونیخی حضور دارد که با وجود کسب نتایج بسیار خوب در این فصل احتمال تغییر مربی را پایین آورده است، ولی اگر چنین امکانی فراهم شود، مورینیو شاید دوست داشته باشد بعد از انگلستان، ایتالیا و اسپانیا، مربیگری در چهارمین مربع قدرت اروپا را هم تجربه کند. در ایتالیا هم میلان و اینتری که هر دو از مربیان نه چندان بزرگ بهره می برند به احتمال بسیار زیاد مشتری مورینیو خواهند بود هر چند باید منتظر ماند و دید که او تمایلی به بازگشت به سرزمین چکمهای خواهد داشت یا خیر.
به تازگی، شیوخ قطری PSG فرانسه را هم به قدرتی تبدیل کرده اند که توانایی خرید هر بازیکنی با هر قیمتی را دارد و این را با ارائه پیشنهادات اغوا کننده برای خود مورینیو و حتی کریستیانو رونالدو، ثابت کرده اند. شاید با ناکامی محتمل این فصل آنچلوتی و بی صبری اعراب در رسیدن به قله های برتر اروپا، سرمربی صاحب سبک پرتغالی به فرانسه هم بیندیشد.
همه تیم هایی که ذکر آنها رفت، اگر کمتر از رئال نباشند، بیشتر هم نیستند، اما تیم دیگری هم هست که رویای مربیگری در آن هر کسی را اغوا می کند و آقای یکتا هم از این قاعده مستثنی نیست. همراهی منچستریونایتد و سرالکس فرگوسن دیگر اکنون 26 ساله شده و بسیاری از فوتبال دوستان حتی نام سرمربی قبل از فرگوسن را نمی دانند و بعد از او را هم نمی توانند تصور کنند. همه هواداران دو آتشه شیاطین سرخ همیشه کابوس جدایی رییس از این تیم را داشته اند که این فصل با وجود نتایج عالی یونایتد، زمزمه های آن بیش از هر زمان دیگری به گوش می رسد و احداث مجسمه فرگی در اولدترافورد هم به زمزمه های انتهای دوران او در منچستر دامن زده است. با رفتن فرگوسن، صندلی پرافتخار و پرمخاطره یونایتد خالی و مسئولان آن به دنبال سرمربی ای در حد و اندازه او خواهند بود و یکی از مهمترین گزینه ها هم بی شک ژوزه مورینیو خواهد بود. شاید مورینیوی جاه طلب و قدرت طلب به قیمت اخراج از مادرید هم شده، نمی خواهد چنین فرصتی که جانشینی باثبات ترین و قدرتمندترین مربی تاریخ فوتبال است را از دست بدهد، حتی اگر منجر به بدنامی و خانه نشینی اش شود، هر چند او از اینکه هدایت یک تیم بزرگ دیگر را بر عهده بگیرد، کاملا مطمئن است.
کاسیاس با توجه به محبوبیت و نفوذی که در رئال داشته است و می توانسته آشوب بزرگی برعلیه سرمربی برپا کند، با بیان این موضوع که "همان طور که زمان فیکس بودنم کسی از مورینیو دلیل نمی خواهد، اکنون هم کسی نمی تواند او را بازخواست کند" و همین طور اینکه "تیم مهم تر از اشخاص است"، بزرگی خود و دلیل این همه ثبات و موفقیتش را بار دیگر بر همه ثابت کرده است. چنین انسان بزرگی بی شک سزاوار بی مهری و سوءاستفاده فردی همچون ژوزه مورینیو برای رسیدن به اهداف جاه طلبانه اش، نیست!