دقیقا قبل از پایان نیمه اول دیدار مقدماتی لیگ قهرمانان آرسنال مقابل بشیکتاش است. با توجه به نتیجه مجموع صفر-صفر، اضطراب بالایی در امارات دیده می شود که ناگهان ضربه دیدنی مسوت اوزیل، خط دفاع سرسخت میهمان را درهم می شکند و موجبات پاس گل ویلشر و تیرخلاص الکسیس سانچر بر پیکره ترک ها را فراهم می کند.
توپچی ها با آن گل اوزیل، حضور خود در دور نهایی لیگ قهرمانان را قطعی کرده و خرید 40 میلیون پوندی شان را مورد توجه قرار می دهند. با این حال، وقتی به سکوها می نگرید، همه هواداران معتقدند مسوت "هیچ تاثیری" در صعود آنها نداشته است. نقش غیرقابل اجتناب او بر یک بازی، کاملا نادیده گرفته شده است؛ او از زمان آمدنش به آرسنال در فصل گذشته، چنین سرنوشتی داشته است. این ملی پوش آلمانی نظرات مختلفی در مورد خودش از رسانه ها و مفسرین تلویزیونی می شنود، ولی همه آنها در نهایت به این نتیجه رسیده اند که فصل 14-2013 او بسیار ضعیف دنبال شده است.
با این حال، فصل فاجعه بار اوزیل، با کمال تعجب، فصل رویایی بسیاری از فوتبالیست ها است. او از همان ابتدای آمدنش به امارات، در اکثر بازی ها یار ثابت بوده، حضورش و تاثیرش، آرسنال را 4 ماه در صدر جدول نگه داشته و قهرمان جام حذفی و جام جهانی شده است. او همچنین در دو تیمی که توسط دو تن از متفکرترین سرمربیان جهان، آرسن ونگر و یواخیم لوو، اداره می شوند، همواره مهره ای ثابت بوده است.
علاوه بر این، هافبک سابق وردربرمن و شالکه، که عنوان بهترین پاسور 5 سال گذشته اروپا را هم یدک می کشد، بعد از ورود به آرسنال، درصد پاس های درست خود را تا حد قابل توجهی، بالا می بیند. چه فاجعه ای! وقتی اوزیل به سطح تاثیرش در بازی و این همه انتقاد فکر می کند، نباید تعجب کرد که چشم های بزرگش، شگفت زده تر شود و ذهنش نتواند پارادوکس قضیه را درک کند.
فوتبال و درون گرایی
اما چرا اثرگذاری این ترک تبار نادیده گرفته می شود؟ شاید جواب در صحبت های اولین سرمربی او، رالف ماران، نهان باشد که گفته وقتی اولین بار او را دیده است "بسیار کوچک، ساکت و درون گرا" بوده است. سوزان چین در کتاب روانشناسی مشهورش به نام سکوت: قدرت درون گراها در جهانی که نمی تواند ساکت شود، می گوید دنیای ما درون گراها را در حالی که به ضرر خودش تمام می شود، نادیده می گیرد.
فوتبال سرشار از جار و جنجال و سروصدا است، ولی همیشه بازیکنان درون گرایی هم بوده اند که در آن حضور داشته اند. پت نوین، دارن اندرتون و پل اسکولز همگی خیلی خجالتی بودند. گرت بیل هم گویا در سال های گذشته بسیار کم حرف بوده است. شنیده شده لایتون بینز به دلیل اینکه بسیار درون گرا و سربه زیر دیده شده، اسم اش از لیست جام جهانی 2010 فابیو کاپلو خط خورده است. شاید او اگر انتخاب می شد، در بازی به یادماندنی بلوم فونتین، مقابل اوزیل فوق العاده آماده قرار می گرفت.
در دنیایی که مهاجمین پرزرق و برق، هافبک های جذاب و مدافعان جنگجو، تمام توجه ما را جلب می کنند، دیدن درون گراها آسان نیست. مثلا الکسیس سانچز کاملا از مسوت اوزیل متفاوت است. او خیلی با شور و حال بازی می کند و حرکات چشم نواز بسیاری صورت می دهد، وقتی گل می زند پیراهنش را می کند و وقتی ضربه آزاد می زند، لبه های شرت ورزشی اش را تا آخر بالا می کشد. این شیلیایی برون گرا برای کادر دوربین ها بازی می کند و دوربین ها هم به او عشق می ورزند.
در طی تاریخ هم در کادر دوربین های برون گرا می توان افرادی چون پل گاسکوئین، یان رایت و رنه هیگوئیتا را مشاهده کرد که نیازشان به توجه، عکس ها و فیلم های بسیاری برایمان ساخته است. گاسکوئین و دیگران عشق و تایید اطرافیانشان را نیاز داشتند و طرفداران هم مشتاق اعطای آن به چنین افراد کاریزماتیکی بودند. کریستیانو رونالدو هم در همین دسته است. این مهاجم پرقدرت و گلزن رئال مادرید به نوعی ایده آل ترین نمونه این بازیکنان برای آلبوم های ماست.
افرادی چون مسوت ترجیح می دهند جادوی خود را در در سکوت پیاده کنند و توجهی جلب نکنند. شاید هم تصادفی نبوده که فلورنتینو پرز به اوزیل اجازه داده مادرید را ترک کند و از سوی دیگر تعجب آور نباشد که این هافبک خلاق، در بازی با استون ویلایی به چشم بیاید که الکسیس سانچز در آن غایب است.
بعضی از مربیان می توانند با بازیکنان برون گرا بهتر کنند. ونگر که خود هم طبیعت آرامی دارد، همواره از افت و خیزهای اوزیل در باشگاه لندنی دفاع کرده است. سرمربی سابق این آلمانی، ژوزه مورینیو، هم یکی از طرفداران اوست و گفته هر زمانی که توپ زیر پای اوزیل باشد، "لبخند می زند."
جادوگر بی سروصدا
ونگر در یکی از اظهار نظرهای اخیرش، با گفتن اینکه "وقتی دوباره بازی را تماشا می کنید، همیشه یک اوزیل خوب می بینید"، به نکته فوق العاده ای اشاره کرده است. البته بدون شک اوزیل در مقاطعی بعد از حضورش در آرسنال، بازی های ضعیفی هم داشته است، ولی به خودتان زحمت دهید و بازی اش را به دقت تماشا کنید تا به جادوی دیدنی او پی ببرید که شاید ثابت کند چرا این بازیکن تا این حد از سوی سرمربیان بزرگ دنیا ارج نهاده می شود.
اگر توجه کنید، می بینید او چطور پاس منتهی به پاس گل های بزرگ را ارسال می کند و بازی بشیکتاش نمونه آن است. می بینید که مسوت چطور در کوچک ترین تماس توپ هایش، مخفیانه آن را لمس می کند و به جای ضربه زدن به آن، فقط نوازشش می کند. می بینید که او به ندرت به بازیکنی که قصد پاس دادن دارد، نگاه می کند و هیچ گاه نمی توان از نوع ایستادنش، فکرش را خواند. این تاکتیک ها برای حریف مصیبت آور است. تبحر پای او واقعا تماشایی است.
همچنین پی می برید که اوزیل چه بازیکن فداکاری است. او برای هم تیمی هایش فضا می سازد و همیشه سعی می کند دیگران بهتر از خودش دیده شوند که هزینه گزاف آن را هم هنگام گوش دادن به انواع انتقادات، پرداخت می کند. با تمام این ها و با توجه به طبیعت درون گرایش، هیچ وقت حرکتی برای جلب توجه به سوی خودش، انجام نمی دهد و رویای آن را در سر ندارد.
این مساله در خارج از زمین هم برقرار است. فریاد غیرمنتظره "Ja Gunners, ja" از طرف او بعد از قهرمانی آرسنال در جام حذفی، اولین باری بود که بسیاری از هواداران صدای قهرمانشان را شنیده بودند. او تمام خبرنگاران در فینال جام جهانی را بی پاسخ گذاشت و همیشه مصاحبه های تلویزیونی و رسانه ای که دیوید بکام، کریستیانو رونالدو و لیونل مسی برایشان سرودست می شکنند را رد کرده است. حتی حضور مسوت در شبکه های اجتماعی هم گویا به اصرار خانواده و نمایندگان قانونی او بوده است.
به قلم چس نیوکی بردن، وبسایت Four Four Two