لاماسیا، بارسلونا؛ شاید این اسم را بارها و بارها شنیده اید، آکادمی فوتبالی که با بهترین امکانات روز دنیا ستاره هایی تحویل دنیای فوتبال داده که شاید تا ابد نامشان در تاریخ فوتبال ما ثبت شود؛ اما شاید حضور در اسپانیا و مادرید رویایی بیش نباشد، حداقل برای ما ایرانی ها(!) ما چند سعید عزت اللهی داشته ایم که تا اتلتیکو پیش رفته اند؟
چند علی دایی داشته ایم که از کوچه های اردبیل تا فینال رویایی نیوکمپ پیش رفته اند؟
"خیلی جاها می شنوید که میگن بیخیال بابا! فوتبال ایران دیدن داره آخه!؟"
اما گاهی اوقات این نظریه بسیار ساده لوحانه است؛ به نظر من لاماسیا رویا است، لاماسیا بهانه است، نیوکمپ خواب و رویا است، به نظر شما از میان 80 میلیون ایرانی پای چند نفرشان به نیوکمپ باز می شود؟!
پس بهتر است بچسبیم به لاماسیای کشور خودمان، لاماسیایی که تا به حال ده ها ستاره ملی از آنجا ظهور کرده است.
اما این لاماسیا که می گوییم کجاست؟
چرا تا به حال آن را ندیده ایم، یا شاید نمی خواهیم ببینیم؛ لاماسیا همین جاست بغل گوش ما، در یکی از جنوبی ترین شهرهای ایران!
کافیست به عکس زیر دقت کنید تا متوجه شوید منظورمان چیست.
کم نداشته ایم بداوی ها، علوی ها، مبعلی ها، کاملی ها، منتظری ها و ... که از کوچه پس کوچه های اهواز، رامشیر، رامهرمز، ایذه، شوشتر، اندیمشک، دزفول، ممسنی، کرمانشاه و حتی جوانرود به محله دویست دستگاه اهواز کشانده شدند تا سال ها بعد بازی در گلزن کرشن و بلوهوریزنته را تجربه کنند.
به دویست دستگاه اهواز، لاماسیای ایران خوش آمدید.
نمی خواهیم از گذشته حرف بزنیم کافیست به لیست خروجی فولاد در این فصل نگاهی بیاندازید، کرمی، شیمبا، چاوز، پادو، سوشا و دیگر مهره ها یکی یکی راهی تیم های خوش آب و رنگ را پیش گرفتند و ستاره های دیگر همچون آل نعمه برای تیم سابقشان طاقچه بالا انداختند و به همه اینها ماجرای سربازی را هم اضافه کنید تا بختیار و ساسان انصاری و شهاب کرمی هم از این تیم گرفته شوند؛ صبر کنید، هنوز تمام نشده، آقای فرکی هم رفته؛ پس چه ماند یک باشگاه، ستاره هایی که حاضر نیستند گرما(!) بخورند و یک کاپیتان رباط پاره کرده!
اما این تیم به پشتوانه آکادمی فوق العاده، امکانات سخت افزاری نسبتا خوب و از همه مهم تر مدیریتی کاربلد و فوق العاده بی هیچ ترسی پای به جنگ نابرابر رقبا می رود.
مدیرعامل فولاد کیست؟ مطمئن باشید خیلی ها پاسخ این سوال را نمی دانند(حداقل تا پیش از اتفاقات 90 هفته پیش) آقای دهکردی برخلاف خیلی های دیگر در طول سالیان گذشته شاید به تعداد انگشتان دو دست او را در رسانه ندیده ایم و از او نخوانده ایم و در تمام این مدت ایشان در پشت صحنه مشغول کار بوده اند؛ فوتبال ما به امثال دهکردی ها احتیاج دارد نه سردار شهر یا دکترِ روزنامه نگار و رئیس فدراسیون هاکی!
در بازی دیشب همه انتظار بردی پر گل از تیم دایی داشتند ولی این تیم نه تنها دو تا خورد و دو تا نخورد، بلکه یک شوت کامل هم به سمت چارچوب نداشت و علاوه بر بازی، ستاره های میلیاردی اش اخلاق را هم باختند؛ اما علت چیست؟ آقای اکبریان؟ زمین غدیر؟
خیر پاسخ اینها چیزی نیست جز ستاره های جوانی که شاید زمان آقای فرکی و حتی جلالی گاهی با بی مهری رو به رو می شدند و ذخیره امثال عباس محمدرضایی، حسن جعفری و فرزاد حاتمی بودند؛ تا قبل از بازی دیشب چند بار اسم بازیکنانی چون ساسان انصاری، یوسف وکیا و احمد عبدالله زاده را شنیده بودید؟
وکیا دو سال جایی جز تمرین ها و سکو ها را نمی دید؛ ولی به یک باره و با دو بازی تبدیل به ستاره لیگ می شود بطوریکه سمت راست فولاد را قبضه می کند؛ عبدالله زاده جوری بازی سازی می کند که گویی چندین سال سابقه بازیگردانی دارد!
انصاری با استارت هایش نورمحمدی و بنگر را کلافه کرده بود، رفیعی طوری دفاع برزیل رفته پرسپولیس را اذیت کرد که دایی مجبور به تعویض او شد.
به این ها ستارگان نهفته دیگری چون امید خالدی، ولید مشاعی زاده، حبیبی نژاد و سعیدی را اضافه کنید که به دلیل مصدومیت یا هر دلیل دیگری فرصت حضور در این بازی را نیافتند. این نام ها را به خاطر بسپارید، امسال اسکوچیچ با آنها جام می خواهد، بازی پنجشنبه شب این بازیکنان جوان در بعضی صحنه ها چیزی حدود 15 الی 20 پاس رد و بدل کرده و روی به حرکات نمایشی روی چمن فوق العاده(!) غدیر آورده بودند.
آیا این نام ها و نام هایی همچون شریفات، افشین، سروش رفیعی، محمدرشید مظاهری، بختیار رحمانی، مهرداد جماعتی، ایوب والی، شهاب کرمی و ... در نسل جوان و حاضر و میرزاپور، بداوی، مبعلی، منتظری، کاملی مفرد، علوی، حسین کعبی و ... باعث نمی شود از سر جای خود بلند شده و به احترام لاماسیای ایران کلاه از سر برداریم؟