_ آلگری ؟ واااا.....ی . این بود که میلان رو به خاک سیاه کشوند!
_ خدا به خیر کنه ...با این وجود فک کنم سهمیه ی چمپیونز لیگمون هم بپره دیگه چه برسه قهرمانی!
_ خاک تو سر آنیلی ها که کونته رو فراری دادن و...
خب، بله، کاملا هم صحیح ! اما گذشت و دیگر نمی شود کونته را بازگرداند، مگر در خواب، آلگری آمده و چند روز است اولین تمرینات را با تیم خود در وینوو انجام می دهد. به قول شاه نقل و انتقالات ایتالیا، لوچیانو موجی:
How will Juve do without Conte? The King is dead, long live the King. Coaches come and go
صحیح ! پادشاه عزیز جهنم یوونتوس آرنا رفته است، با دلی شکسته و تقریبا امر شده به ترک عشق خود ...اما بالاخره جانشینی میبایست برای او باشد و بین گزینه های بد و بدتر ، بد انتخاب شد!
اما حالا که مکس الگری سکان هدایت راه راه پوشان تورینی را برعهده گرفته است دیگر کاسه چه کنم چه کنم بر سر گرفتن و آیه یاس خواندن کمکی به اوضاع نمی کند. فقط باید امید داشت که شاید مکس آلگری بتواند با ایتالیایی گرایی دل هواداران را بدست آورد.
در روزهای گذشته همگان، چه طرفدار امیدورام و چه نومید یوونتوسی با تمام توان آلگری رو کوبانده و زیر غلطک انتقاد لِه کردند، اما بیایید کمی تعصب را کنار بگذاریم و منطق، آمار، تاریخ و ... را معیار قرار داده و عملکرد احتمالی را بسنجیم! نکات منفی از مکس نگون بخت بسیار ذکر شده است و نیازی به تکرار کلیشه ای آن نیست. پس سعی داریم نکاتی مثبت از مکس را بیان کنیم، هرچند اندک!
بگذار با فلش بکی عقب در تاریخ شروع کنیم! اول به 4 سال قبل برویم، 2010_2011، آغاز آلگری با میلان مصادف شد با قهرمانی این تیم پس از 6 سال در سری آ! وی میلانی را قهرمان کرد که بزرگتر از او (سرمربی قهرمان این فصل لیگ قهرمانان) با داشتن ابر ستاره هایی چون رونالدینیو، بکام، کاکا، سیدورف و ... هم توانایی رساندنش به اینجا را نداشتند! آنجلوتی که در فصل آخر خود سوم شد و فصل قبل از آن هم پنجم! سکان کار را به لئوناردو داد و وی نیز سومی را تکرار کرد تا برلوسکنی دست به دامان مربی موفق کالیاری شود. آن زمان مکس آلگری هنوز این نگون بخت اخراج شده از میلان بی مهره نبود. آن زمان مکس آلگری ناجی کالیاری بود.
مکس آمد و میلان را به دست گرفت و در استارت خود قهرمانش کرد. فصل بعد از آن پا به پای یوونتوس کنته آمد و اگر مصدومیت ها امانش می دادند شاید می توانست دومین قهرمانی خود را نیز تکرار کند!. اما فصل سوم...فصل باید به آلگری آفرین گفت. باید او را تحسین کرد. دو ستاره و پایه ی تیمش، ایبرا و سیلوا را از او گرفتند، پاتو و کاسانو را هم همچنین و به جای این ستارگان، امثال پاتزینی و بالوتلی بی ثبات را به او تحمیل کردند. او با تیمی که بزرگترین بازیکنش پرینس بواتنگ و ال شراوی 20 ساله بودند، سوم سری آ شد. او در چمپیونز لیگ نیز بارسلونا را در سن سیرو 2_0 شکست داد. اما در نیوکمپ چوب مصدومیت ها و نداشتن نیمکت درست و حسابی را خورد. حق هم داشت. او ترکیب اصلی درستی نداشت چه برسد به نیمکت! اگر جای نیانگ 17 ساله، یکی از مهاجم های آنجلوتی را داشت در همین دقیقه 43 کار بارسا را در نیوکمپ تمام می کرد، اما نداشت!
گذشت و رسید به این فصل. میلان بی مهره و بی ثبات به دست آلگری افتاد. توانست با احیای اسطوره سن سیرو، کاکا، تیمش را بلند کند. سری آ را فاکتور بگیریم. او در چمپیونز لیگ از گروه خود صعود کرد و نایب قهرمان این دوره را نیز در سن سیرو تا توانست عذاب داد. 4 بار تیرک اش را لرزاند. با فاصله های میلیمتری گل نزد و همان توپ های در بازی برگشت به تور دروازه خودش چسبید. او حتی یار دیرینه ی خود ال شراوی را به دلیل مصدومیت نیز در کل فصل به همراه نداشت! آقای گل فصل گذشته اش!
بگذار تاریخ را بیشتر ورق بزنیم. برویم به 2000_2001. شاید کمتر کسی به یاد داشته باشد، اما یوونتوسی که با لیپی رکورد چمپیونزلیگ را زده بود و سه بار پیاپی به فینال رفته بود، با لپیی خداحافظی کرد و آنجلوتی را روی نیمکت نشاند! آن زمان آنجلوتی، آنجلوتی الآن نبود! او فقط یک پارمای فوق العاده ساخته بود و تا دومی سری آ آمده بود. به یوونتوس آمد. دو سال دوم شد و اخراج ! آن هم با چه یوونتوسی! آن زمان این میلانی ها بودند که اوضاعشان دست کمی از ما یووه ای های الآن نداشت.
ورق برگشت ! کارلتو میلان فاتح تریم را به دست گرفت و در استارت جام حذفی و چمپیونز لیگ را به سن سیرو آورد و سوم سری آ شد! همگان در بهت و حیرت فرو رفته بودند که سال بعد سوپر کاپ اروپا را گرفت و میلان را بعد از 6 سال قهرمان سری آ کرد. حالا بعد از 12 سال، آیا تاریخ تکرار می شود؟ از تاریخ بگذریم، اشاره ای کوچک هم بکنیم به یکی دو توانایی آلگری و بعضا برتری هایش نسبت به کونته :
سیستم دفاع 4 نفره:
در فصول گذشته لیگ قهرمانان، خوشبین ترین طرفدار یوونتوس از کونته به خاطر سیستم 3 دفاعه خرده می گرفت! او تیم را قهرمان لیگ می کرد اما یک بازی که از بایرن می باخت، دنیا به خاطر سیستمش، روی سرش خراب می شد!
اما آلگری با سیستم 1-2-3-4 خود کمی خیال هواداران را بابت دفاع راحت می کند! اتفاقا یوونتوس دو بازی با این سیستم بازی کرد و ای کاش کل چمپیونز لیگ را با این سیستم بازی می کرد. آن دو بازی هم مقابل قهرمان این دوره بود که اتفاقا به کمک این سیستم، رئال در مخمصه ای کامل قرار گرفته بود و اگر اشتباهات دفاع بی تجربه ی یوونتوس نبود چه بسا مادریدی ها چه در برنابئو و چه در یوونتوس آرنا تحقیر می شدند! آلگری نشان داده که اگر مهره داشته باشد، خوب کار می کند.
ایتالیایی گرایی:
آلگری عاشق جوانان ایتالیایی است! چیزی که در چند سال اخیر در یووه کم دیده ایم. او در میلان خود، سر ال شراوی 20 ساله قمار کرد و اتفاقا جواب داد! دی شیلیو را فیکس تیم خود کرد و آباته هم همچنین! ساپونارا و آندرئا پولی و برایان کریستانته را نیز در تیم خود بازی می داد. پس به استفاده از امثال گابیادین و براردی و زازا و روگانی و دیگران می توان امیدوار بود.
پس، هرچند که کونته رفته و جانشینش در آخرین تجربه خود عملکرد فاجعه ای داشته، اما با مرور تاریخ می توان امید داشت، بیانکونری به سری بی تبعید شد، اما بلند شد. فرقی ندارد مربی چه کسی باشد و بازیکن چه کسی. مهم این است DNA است که بیانکونری مانده است.