مثل روزی که در فینال لیگ قهرمانان اروپا تا دقیقه پایانی جلو باشی، ولی مدافع تیم حریف در دقیقه 91 بازی را مساوی کند و در وقت های اضافه هم سه گل دریافت کنی و جامی را که تا لحظات آخر در دستانت احساس می کردی را ناگهان از دست رفته ببینی.
همانند وقتی که تیم تو برتری سه گله ای برابر لیورپول در فینال لیگ قهرمانان اروپا دارد و ناگهان ورق بر می گردد. لیورپول که گویا روح خدا در آن دمیده شده است، بازی را 3-3 می کنند و در پنالتی ها قهرمانی را از دستان تو می ربایند.
درست مانند آن زمانی که تیمت برای هفتمین سال پیاپی در حسرت گرفتن جام است و می تواند با پیروزی برابر بیرمنگام در فینال جام اتحادیه به این حسرت پایان بدهد، ولی اشتباه مدافع میانی و دروازبان تیمت جام را از تو می گیرد و به دوران بی جامی ات یک سال دیگر می افزاید.
مانند زمانی که قهرمانی برای توست، ولی اسطوره ات، کاپیتان باشگاهت، لیز می خورد تا مهاجم حریف نیز با بی رحمی توپ را به درون دروازه بفرستد و ناگهان دنیا در جلوی رویت تیره و تار شود.
وقتی در فینال لیگ قهرمانانی که با سختی به آن رسیده ای و در آن با یک گل جلو هستی ناگهان به خاطر اخراج دروازبانت، که به نظر اشتباه نیز می رسد، تبدیل به یک کابوس می شود و دست تو از آن جام زیبای جذاب کوتاه می ماند.
چرا راه دور برویم، همین جام جهانی، وقتی تا آخرین دقایق از گروه خود صعود کرده ای و ناگهان یک پنالتی و ساماراس که آن را به گل تبدیل می کند تو را از رفتن به دور بعد باز می دارد.
اما ایران، تیمی که اندازه تمام اتفاقات بالا در جام جهانی 2014 بدشانسی آورد.
وقتی سرخیو رومرو که به نوعی نقطه ضعف آلبی سلسته است، در مقابل تیم ایران آن قدر خوب می شود که حتی توپ هائی که بزرگترین دروازبان های جهان از گرفتن آن عاجزند را به راحتی مهار می کند.
وقتی در یک بازی به نظر ساده و غیر مهم، داور توپ را در زمین از بازیکنانت می گیرد و یک پنالتی واضح برای تو نمی گیرد و به نوعی نتیجه را تغییر می دهد و وقتی بدشانسی برای تو کامل می شود که در بازی دیگر گروه نیز با دو اشتباه داوری نتیجه عوض شده و شانس تو برای صعود بسیار کم می شود.
وقتی بعد از 91 دقیقه دفاع مردانه، لیونل مسی با یک شوت به تو ثابت می کند که دیگر فوتبال 90 دقیقه نیست.
وقتی شوت بازیکنت به زیر تیرک افقی دروازه برخورد کند و درون دروازه نرود در حالی که تیم حریف دو گل را با برخورد توپ به تیرک دروازه به ثمر رسانده است.
زمانی که گلی را به ثمر می رسانی که ممکن است آغازگر یک بازگشت تاریخی برای کشورت و حتی برای جام باشد و در حمله های بعدی برای به ثمر رسیدن آن وقتی از همیشه به بازگشت به بازی نزدیک تری روی ضدحمله گل دیگری را دریافت کنی تا دیگر هیچ امیدی نداشته باشی.
در آن زمان است که دیگر تو مقصر نیستی، تو تلاش خود را کرده ای. همه تو را ستایش می کنند، همه تو را دوست دارند، به جز شانست، آن زمان، زمانی است که شانس تو بیشتر از هر کس دیگری از تو متنفر است. در آن لحظه در می یابی که دیگر خدا دوستت ندارد و کائنات برای موفق نشدن تو تلاش می کنند.
ولی شما باز هم مایه افتخار ما هستید. شما بهترین بودید و شایسته احترام. دوستتان داریم، از صمیم قلب، امیدواریم همیشه موفق باشید.