مصدوميت نا بهنگام ماركو رويس بي ترديد ضربه اي سخت به تيم ملي آلمان بوده است، رويس 25 ساله نه تنها در دو سال گذشته از بهترين هاي آلمان بوده است، بلكه يكي از عناصر اصلي ايده هاي يوگي لوو براي جام جهاني نيز به شمار مي آمده است.
اين مصدوميت علاوه بر تيم ملي آلمان براي رويس نيز بسيار تلخ بود، اين بازيكن خلاق مي توانست اولين حضور خود در جام جهاني را تجربه نمايد و يكي از ستاره هاي اين تورنمنت شود، حال با توجه به عدم وجود بازيكني هم تراز با او در كادر تيم ملي آلمان آيا نبود او براي تيم آلمان ضرري بزرگ و جبران ناپذير خواهد بود؟
البته كه نه، آلمان توانسته است هميشه خود را به عنوان تيمي بزرگ در رقابت هاي جام جهاني مطرح نمايد و يكي از دلايل حضور موفق آلمان ها در تورنمنت هاي بزرگ، برخورداري از كادري قوي، داشتن روحيه تيمي فوق العاده و از همه مهم تر عدم وابستگي به بازيكني خاص بوده است.
شايد غيبت برخي از ستارگان براي برخي از تيم هاي حاضر در جام جهاني فاجعه بار باشد، براي مثال غيبت ريبري و بازيكني نظير رونالدو براي تيم هاي فرانسه و پرتغال جبران ناپذير خواهد بود ولي براي آلمان چنين مشكلي پيش بيني نمي شود.
مصدويمت رويس را شايد بتوان به عنوان شانسي بزرگ براي شاگردان يوگي لوو در جام جهاني تعبير نمود و از افسوس خوردن بيشتر در اين خصوص اجتناب نمود. يوگي لوو سرمربي تيم ملي آلمان از هافبك هجومي سطح بالا و مستعدي برخوردار است و مي تواند به نحوي نبود ماركو رويس را به فراموشي بسپارد.
لوكاس پودولسكي و آندره شورله كه از دو سال پيش به عنوان جوكرهايي پشت سر رويس در سمت چپ تيم ملي آلمان به حساب مي آمدند، در حال حاضر در شرايط ايده آلي به سر مي برند و در برد 6:1 مقابل ارمنستان هر دو موفق به گل زني شدند و حتي پودولسكي سه پاس منجر به گل نيز در اين بازي ارسال نمود.
گل اول اين ديدار نيز در حقيقت از روي همكاري بين اين دو لژيونر لندني به ثمر رسيد و در بازي با كامرون نيز در صحنه گل دوم آلمان، همكاري اين دو بازيكن بسيار تاثير گذار بود. به نظر مي رسد حضور در ليگ جزيره شورله و پودولسكي را بسيار آماده تر و پخته تر از قبل نموده است. البته شورله علاوه بر اين نيز مي تواند انتخابي براي پست مهاجم نوك باشد و يا مهاجم كاذب باشد، قابليتي كه البته توماس مولر و ماريو گوتزه نيز از آن برخوردار هستند.
با انتخاب شكودران موصطفي به جاي ماركو رويس، يوگي لوو بازهم شگفتي ساز شد و البته نشان داد كه دغدغه خاطري از خط حمله و قواي تهاجمي تيم خود ندارد و بيشتر به فكر استحكام خط دفاعي خود براي مواقع ضروري است.
در بيشتر مواقع غيبت يك بازيكن مهم مي تواند باعث تقويت روحيه تيمي و اتحاد ميان بازيكنان مي شود و تيم واكنشي معكوس به اين اتفاق نشان مي دهد. در جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي نيز چنين اتفاقي براي تيم آلمان رخ داد. چهار سال پيش ميشائيل بالاك ستون اصلي تيم ملي آلمان چند هفته مانده به شروع جام جهاني دچار مصدوميت شد و آن رقابت ها را از دست داد ولي خصوصيات تيمي آلمان ها بعد از اين حادثه ناگوار بيشتر خود را نشان داد و آنها در آن رقابت ها عملكرد دور از انتظاري از خود به نمايش گذاشتند.
شايد بزرگ ترين نكراني يوگي لوو در حال حاضر عدم آمادگي مسوت اوزيل و دور بودن او از شرايط ايده آل خود همانند جام جهاني 2010 است. البته يوليان دراكسلر نيز در هفته هاي اخير نتوانسته فرم خوب خود را نشان دهد.
اگر يوگي لوو بتواند اوزيل و دراكسلر و تا حدودي ماريو گوتزه را از لحاظ رواني آماده نمايد و آنها را به شرايط استاندارد خود برساند، آن گاه غيبت رويس در جام جهاني را مي توان جبران كرده و به نوعي تعادل در اين خصوص ايجاد نمايد.