Mr Hawkاون موقعا که ما بچه بودیم، طرفای ما که نه حادثه ای بود نه برف سنگینی، ازین قرطی بازیا مثل هوای ناسالم و اینجور چیزام نبود. کلا زیاد ازین تعطیلیا نداشتیم. دلمون خوش بود به فرار از مدرسه بعد پیک نوروزی. یادمه، تو دوره ابتدایی ناظما هی اعلام میکردن مدرسه تا 28 بازه. معلمام مستقیم چیزی نمیگفتن. بعد وقتی پیکای نوروزی رو میدادن، معلما به صورت ضربدری میرفتن تو کلاسای دیگه، به بچه های یه کلاس دیگه میگفتن وقتی پیک میدن، یعنی دیگه نیاید مدرسه. پس از فردا دیگه نیاین. بعد اون میرفت، معلم خودمون میومد داخل، خودشو به کوچه علی چپ میزد که آره، انگار خبر نداشت کسی اومد تو کلاس که مارو تحریک کنه که دیگه نیایم. دوران راهنمایی و دبیرستان که خودمون فلنگو میبستیم آخرای سال. خیلی باحال بود. از مدرسه میزدیم بیرون میرفتیم پارک. حتی بعضی وقتا وسطای سال. یه بار سر همین کار، تو دردسر افتادیم و نزدیک بود اکثر کلاس ما رو کلا اخراج کنن