رئالی از ازل تا ابدمن خودم حقیقتا زوری دارم ادامه میدم به خاطر خونوادم. بزرگترین مشکلی هم که دارم اینه که کلی تلاش میکنم به یه هدفی برسم. وقتی بهش میرسم یهو انگار همهچی ریست میشه. با خودم میگم: خب بعدش؟ یه حس خیلی بدی به آدم میده. انگار با خودت فکر میکنی الکی این همه سگ دو زدم که چی بشه.
دائما هم فکر میکنم از زندگی عقبم و استرس میده بهم. انگار تو مسابقهام. خودمم میدونم این فکرا همش مزخرفهها ولی متاسفانه جلوشو نمیتونم بگیرم. حوصله و وقت رفتن پیش روانشناس هم ندارم. خلاصه که وضعیت بدیه. کسی راهکاری داره راهنمایی کنه لطفا.