برای انتخاب بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال نظریههای مختلفی وجود دارد اما نکته مهم در همه این آرای مختلف، فوکوس کردن آن بر بازیکنان درخشان شصت سال گذشته هستند. ستارههای دهههای 20 و 30 و 40 میلادی در هالهای از ابهام و تاریکی گم شدهاند. همه میدانیم که مه آتزا، پیولا، لئونیداس، زامورا و یا آدمیر بازیکنان بزرگی بودهاند اما محکی برای ارزشیابی آنان و مقایسهشان با ستارههای نیم قرن گذشته وجود ندارد. پس وقتی از بهترین فوتبالیستهای تاریخ حرف میزنیم از همین 50 یا شصت سال گذشته عبور نمیکنیم.
1 ـ دیه گو آرماندو مارادونا
جوجه اردک زشت فوتبال در دهه 80 میلادی. یک قهرمانی و یک نایب قهرمانی به آرژانتینیها هدیه کرد. اگر او نبود این دو افتخار در سالهای 86 و 90 به دست نمیآمدند. او یک تنه بار این دو افتخار بزرگ را بر دوش میکشید. یک فرمانده، یک اعجوبه، یک جعبه جادو. آری، کوکایین میکشید و فرزندان نامشروع اینسو و آنسوی دنیا برجای گذاشت اما یادمان باشد او برای میلیونها آرژانتینی غرور و افتخار ملی به همراه آورد و برای صدها میلیون فوتبالدوست در سراسر جهان الهامبخش و نویددهنده دوران تازهای از فوتبال بود. فوتبال به عنوان زندگی، عشق و همه چیز.
2 ـ پله
به یوتیوب بروید و هنرنماییهای او را ببینید. سرعت و تیزهوشیاش. تکنیک کم نظیرش و تداوم ستودنیاش. این که چگونه دریبل میزند، چگونه بازیکنان روبه روی خود را با تکیه بر نبوغش جای میگذارد و چگونه ضربات فریبنده روانه دروازه میکند. او دو قهرمانی جهان برای برزیل به همراه آورد. در سالهای 1958 و 1970. در 17 سالگی و 29 سالگی. جام سال 1962 را در این میان محاسبه نمیکنم چون درغیاب او به دست آمد. چرا که او در همان بازی اول مصدوم شد و آماریلدوی جوان از روی نیمکت به جای او به تیم پیوست. سنگینی جام 1962 بر دوش همبازی او یعنی گارینشا قرار داشت. و خب این همان تمایز په له و مارادوناست. برزیل حتی بدون په له هم میتوانست قهرمان جهان شود. اگر در آن زمان توپ طلا مثل امروز فقط مختص اروپاییها نبود، او حداقل 5 توپ طلا در کیسه خود داشت و اجازه نمیداد نام هایی چون آلبرت و سیوری و سوارز و دنیس لاو به توپهای طلای خود بنازند.
3 ـ لیونل مسی
اعجوبه آرژانتینی این پتانسیل را دارد که در پایان دوران فوتبالش جایگاه خود را ارتقا بخشد.17 سال است که دنیای فوتبال محو درخشش جادویی این ساحر ریزاندام بارسلونا است. سلطان بیچون و چرای دریبل، پادشاه ضربات چیپ و اعجوبه ضربات آزاد. 5 توپ طلا به دست آورده که خب حداقل یکی از آنها باید به ژاوی یا اسنایدر میرسید(توپ طلای سال 2010 را میگویم). دو نایب قهرمانی در کوپا آمریکا و یک نایب قهرمانی در جام جهانی او را در آستانه تبدیل شدن به یک قهرمان ملی همپای مارادونا متوقف ساخته است. همهاش هم بداقبالی نیست. او باید وظایف یک فرمانده جنگجو را بهتر ایفا کند.
4 ـ یوهان کرویف
رعناترین مرد تاریخ فوتبال. یک موجود دوستداشتنی و یاغی. برآمده از فرهنگ پاپ اروپا در دهه 60. دهه بیتلها و جنگ ویتنام. با موهای بلند و چهره بیتفاوت و رفتار یاغیها. آن چیزی که مثلا جورج بست ادعای آن را داشت کرویف تام و تمام به انجام رساند. با آژاکس به سقف فوتبال اروپا رسید و در یک قدمی فتح جام جهانی، نبرد را به آلمانیها و فرمانده زیرکشان بکن بائر باخت. اما همه جام جهانی 1974 را با این رعنای هلندی و ناامیدی جهنمیاش در روز فینال به یاد میآورند. برنده سه توپ طلای فوتبال اروپا و کسی که به عنوان مربی، فوتبال تهاجمی را به اروپا بازگرداند و به یاد همه آورد که بازی با سه مهاجم چه لذتی دارد.
5 ـ فرانتس بکن بائر
زمانی فوتبال چنین ورزش مردانهای بود. زمانی که کرویف و بکن بائر در قامت دو رقیب با چهرههایی همپای ستارگان کلاسیک پای به زمین میگذاشتند. قیصر فوتبال آلمان از دهه 60 به ستاره تبدیل شد. در خط میانی تیم فوتبال آلمان غربی در فینال 1966 بازی کرد و در همین پست با شانههای شکستهاش بازی برای حضور در فینال جام 1970 را به ایتالیا باخت اما تصویر خودش با شانههای شکسته به مهمترین خاطرهی آن جام بدل شد. او سپس به خط دفاع آمد و مفهومی نوین از پست لیبرو خلق کرد و قهرمان جام جهانی 1974 شد. مرد متنفذ و ثروتمند مونیخی در قامت یک سرمربی، جام 1990 را نیز برای کشورش به ارمغان آورد و دیگر به یک شمایل ماندگار بدل شد.
6 ـ زینالدین زیدان
او آخرین ستاره دنیای فوتبال است که میتواند در کاراکتر و چهره و اتوریته با نسل بکن بائر و کرویف مقایسه شود. مرد الجزایریالاصل بزرگ شده درمارسی که در بوردو به تیم ملی رسید و در یوونتوس به فوق ستاره بدل شد و در رئال مادرید جاودان شد. با کارنامهای پر از همه چیز: یک قهرمانی جهان، یک قهرمانی اروپا و یک نایب قهرمانی جهان با تیم ملی فرانسه و قهرمانی باشگاههای اروپا با رئال مادرید. هافبک نابغهای که استیل حرکت پا به توپش مثل زیباترین خاطرات ما از بهترین فیلمهای سینمایی، در گوشه ذهن جایی برای خود اشغال کرده است و ضربه سرش بر سینه ماتراتزی زیادهگو، به عنوان بهترین اکشن یاغیهای تاریخ فوتبال تا ابد باقی خواهد ماند.
7 ـ رونالدو لیما
فقط 29 سال داشت که از فوتبال اروپا خداحافظی کرد. شاید کمی تأخیر هم کرده بود. چرا که دو فصلی بود که از اضافه وزن آشکار رنج میبرد. اما هرچه هست کاری که او در سنین 18 تا 27 سالگی انجام داد، نام او را به عنوان بهترین رونالدوی تاریخ ثبت کرده است. یک قهرمانی و یک نایب قهرمانی جهان با برزیل، قهرمانی کوپا آمریکا و قهرمانی باشگاههای اروپا، گوشهای از افتخارات این اعجوبه گلزن دندان خرگوشی است. وقتی استارت میزد غیر قابل کنترل میشد و در جلوی دروازه، انگار در کسری از ثانیه، میزکار خود را مثل یک مهندس برپا میکرد و با پرگار و شاقول و گونیا، بهترین راه را برای مغلوب کردن دروازهبان انتخاب میکرد. او تقریبا هیچ فرصت گلی را هدر نمیداد.
8 ـ کریستیانو رونالدو
ماشین گلزنی پرتغالیها، به عنوان وینگر و در 19 سالگی به منچستر یونایتد آمد و دو فصل اول اعصاب طرفداران این تیم را با خودخواهیها و خودنماییهای بیهودهاش به هم ریخت اما به تدریج نشان داد که از چه ظرفیتی برای تکامل شخصیتی برخوردار است. عطشش برای پیروزی و میل دیوانهوارش به برتریجویی، او را در مسیری انداخت که حالا در 36 سالگی هم مثل یک جوان 18 ساله، تیزپا و گلزن و قدرتمند است. در فصل آخر حضورش در منچستر، فرگوسن او را به خط حمله آورد و ناگهان دوره جدیدی از فوتبال این بلندبالای نچسب آغاز شد که در رئال مادرید به اوج خود رسید. متخصص ضربات آزاد ، استارتهای ناگهانی و بلندترین پرشهایی که تاریخ مدون فوتبال در حافظه خود ثبت کرده است. با انواع و اقسام جامهای باشگاهی و شکستن بسیاری از رکوردهای گلزنی . بزرگترین افتخار ملیاش قهرمانی با پرتغال در جام ملتهای اروپاست که خب در روز فینال او فقط 24 دقیقه بازی کرد. تقدیر است دیگر. بعضی وقتها شوخیاش میگیرد.
9 ـ آلفردو دی استفانو
چهرهاش به یک مهندس ساختمان میماند. مرد آرژانتینی که در فوتبال آنقدر دوام آورد تا مورخان و دوربینهای تلویزیونی از راه برسند و جادویش را ثبت کنند. هافبک تهاجمی باشگاه رئال مادرید که با این تیم 5 قهرمانی اروپا به دست آورد و به اولین فوق ستاره بزرگ فوتبال تبدیل شد. محبوبترین مرد مادرید و شاید تمام اسپانیا در دهه 50. دیدن فیلم گلهایش چیزی به دست نمیدهد. به نظر میرسد فوتبال آن دوران به شکل اسلوموشن برگزار میشده است و مهاجمانی که فارغالبال در هجده قدم میچرخند و ضربه میزنند. اما افتخارات دی استفانو و توصیفات همدورهایهایش و اینکه په له او را به عنوان یک فوتبالیست آرژانتینی حتی بر مارادونا و مسی هم ارجح میداند، جایگاه دی استفانو را در پانتئون بزرگان تثبیت میکند.
10 ـ رونالدینیو
شاید بهترین نباشد اما مطمئنا دوستداشتنیترین است. او یکی از سه ضلع قهرمانی قاطعانه برزیل در جام جهانی 2002 بود. در کنار رونالدو لیما و ریوالدو. او در پاریس سن ژرمن توپ میزد. اما به بارسلونای احیا شده آمد و معمار تیمی شد که صاعقهوار، سبک جدیدی از فوتبال ارائه داد و بار دیگر به همگان، لذت دریبل زدن و حرکات فریبنده انفرادی را گوشزد کرد. او یادمان آورد که اتفاقا فوتبال بیش از آنکه ورزشی گروهی باشد یک مهارت انفرادی است. تماشای بازی او از دلانگیزترین تجربههای بشر در هزاره سوم بوده است. او شاعر فوتبال است…
بگذارید فهرست ده تاییها را ادامه دهیم.
دهتای دوم:
گارینشا، فرانتس پوشکاش، مارکو وان باستن، میشل پلاتینی، لیو یاشین، اوزه بیو، ژاوی هرناندز، بابی چارلتون، گرد مولر و جورج بست
دهتای سوم:
روبرتو باجو، پائولو مالدینی، جیان لوییجی بوفون، کارل هاینس رومنیگه، روماریو، لوتار ماتئوس، کافو، ریوالدو، زلاتان ابراهیموویچ و رایان گیگز.
دهتای چهارم
زیکو، فرانکو بارسی، فریتس والتر، ریموند کوپا، آندرس اینی یستا، سپ مایر، اریک کانتونا، تی یری آنری، الساندرو دل پی یرو، گوردون بنکس
دهتای پنجم
رود گولیت، پل گاسکویین، مایکل اوون، ماریو کمپس، فابیو کاناوارو، الیور کان، فرانچسکو توتی، گری لینه کر، ایکر کاسیاس و سوکراتس