طرفداری-نامه ای سرگشاده برای آلمان به قلم آندره آ تالاریتا، که در آن به ارزیابی قدیمی ترین رقیب ایتالیا پرداخته شده است.
آلمان عزیز، این نامه ای است که بارها نوشته شده است و به همین دلیل است که موضوعات آن قدیمی و تکراری شده است. خیلی پیش تر از زمانی که ما روی این صندلی نشسته ایم و شروع به دیدن فوتبال کرده ایم، مسابقه ای تحت عنوان ایتالیا-آلمان وجود داشت.
شاید تنها چند هوادار پیر اولین بازی دو تیم در جام جهانی در سال 1962 را به خاطر داشته باشند، آن تساوی 0-0 به هیچ وجه از برخوردهای حماسی که قرار بود در آینده ببینیم خبر نمی داد. شاید بعضی ها نیمه نهایی افسانه ای 1970 را هم به خاطر داشته باشند، اما خیلی ها فینال 1982 را به خاطر دارند، جایی که آتزوری با انگشتانش آسمان را لمس کرد و تقریبا همه ما نیمه نهایی به یاد ماندنی 2006 را که با دو گل دقایق پایانی با نتیجه 2-0 به نفع ایتالیا به پایان رسید، به چشمان خود دیده ایم. و سپس دو تساوی در یورو و یک برد برای ایتالیا که یادآور فانتزی بازی ماریو بالوتلی در یورو 2012 است.
در هر یک از این بازی ها کسی نشسته و نامه ای با مضامین تکراری برای آن بازی خاص نوشته است. این یک وظیفه حساس است چون آلمانی ها و ایتالیایی ها زبان مشترکی ندارند اما در این نامه ها ما با زبان فوتبال سخن می گوییم. بازی آلمان-ایتالیا مثل بازی فرانسه-ایتالیا که دو رقیب مثل همدیگر هستند، نیست. این بازی کاملا با بازی ایتالیا-فرانسه متفاوت است.
آتزوری و مانشافت رقیب هم هستند چون تفاوت ها ی افراطی بسیاری بین این دو وجود دارد. اگر شما به دنبال تیمی باشید که ارزش های آن کاملا با ارزش های تیم آلمان متفاوت باشد، به ایتالیا خواهید رسید. پس اگر به ایتالیا باور ندارید، سراغ آلمان بروید.
شما (آلمانی ها) به داشتن ثبات معروف هستید. در حالی که رقبایتان کاملا غیرقابل پیش بینی هستند. مهم نیست که ترکیبی معمولی داشته باشید و یا ترکیبی پر از ستاره ها، شما همیشه آن بالا و در نیمه نهایی ها و در نزدیکی های رتبه های برتر قرار خواهید داشت. در طرف دیگر رقبای شما-بازهم بدون در نظر گرفتن کیفیت ترکیبشان- یا از یک تورنومنت فوق العاده لذت خواهند برد و یا در مرحله گروهی شکست خواهند خورد.
شما به بازی جونمردانه، شفافیت و صداقت معروف هستید در حالی که ایتالیا به دایو کردن، خطا کردن و تظاهر مشهور است. واقعیت کمی پیچیده تر است، اما وقتی بازی شروع می شود این داستان ها به خوبی همدیگر را تکمیل می کنند.
شما یک بنای سرسخت از کار تیمی و از خودگذشتگی ایجاد کرده اید، بهره وری به سبک آلمانی کاملا درخورِ این مورد است. کار شما هیچوقت بر پایه تلاش انفرادی نیست. آخرین رهبر شما، فیلیپ لام، یک مدافع بود،پستی که در فوتبال کمترین تحسین را دریافت کرده است و همینطور کاپیتان افسانه ای شما، فرانتس بکن بائر هم یک مدافع بود. در سوی دیگر، ایتالیا حاصل نبوغ و غیرقابل پیش بینی بودن بازیکنان است. جیانی ریورا و روبرتو باجو از بزرگترین بازیکنانی بودند که هرگز موفق به فتح جام جهانی نشدند اما فرانچسکو توتی و الساندرو دلپیرو درحالیکه بازیکنان سایه بودند موفق به فتح جام جهانی شدند.
به طور خلاصه، کینه جوییِ شما آلمانی ها، درست مثل بچه ای که به ضرب و شتم شما ادامه می دهد، رقیب اصلیتان است. این تصویر شما در آینه است.
شما رقیبی اینچنین می خواهید، اما در عوض با ایتالیا روبرو خواهید شد. شما به شوخ طبعی معروف نیستید پس این نکته قابل ذکر است که می توانید خود را شوخ طبع فرض کرده و به شکست های خود ادامه دهید! مطمئنا، قبل از شروع بازی صحبت هایی خواهد بود که مردم را تشویق خواهد کرد که از پیتزا دوری کنند، البته این فقط یک هیاهو است و کمی بعد از پایان بازی این هیاهو خواهد خوابید.
نکته دیگری که به همان اندازه قابل اهمیت است این است که ایتالیایی ها این روابط دوستانه شما نسبت به خود را جبران خواهند کرد! وقتی صحبت فوتبال در میان است، فرهنگ ایتالیایی ها بخشیدن است. همان هایی که بعد از قهرمانی در جام جهانی 2006 در رم و میلان به خیابان ها آمدند شعارهای زیادی در مورد مادر زین الدین زیدان خواهند شنید! و این همان چیزیست که آن را برای بازنده ها می خواهند. شاید دلیل خوشحال بودن ایتالیایی ها این است که شما هیچگاه در یک رقابت مهم آن ها را شکست نداده اید!
در هر حالت، دلیلی برای مطرح کردنِ این مسئله وجود دارد-البته نه به طور کامل نتیجه گرفتن، اما حداقل برای مطرح کردن-که بازی ایتالیا-آلمان بزرگترین بازی در سطح ملی است، نه فقط به خاطر کلاسیک بودنِ آن، بلکه به این خاطر که این بازی همه چیز از زیبایی های فوتبال را در بر دارد که شامل احترام متقابل و توانایی لذت بردن از فوتبالِ حریف می شود.
شما حریفان ذاتی ایتالیا هستید. البته شاید در این تابستان فرانسه اندکی ایتالیا را به زحمت بیاندازد و شما بخشی از تمرکز ایتالیا بر روی خودتان را از دست بدهید، اما در چشم انداز جهانی بازی ایتالیا-آلمان به اندازه کل دنیا ارزش دارد-البته شاید فقط برای ایتالیایی ها اینطور است-ولی ما می خواهیم این احساس را با شما به اشتراک بگذاریم.
در دورهِ قبل از ظهور آمار، پیش بینی های براساس "ارزش ها" -مانند آنچه که در بالا گفته شد-امکان پذیر بود. امروزه می دانیم که نیمی از هر چیز به شانس بستگی دارد، و نیمه دیگر فقط قابل توضیح دادن است، و نه قابل پیش بینی. اینکه چقدر از فوتبال مشمول بازی ایتالیا -آلمان است، یک دوگانگی است که خودِ این رقابت به آن پاسخ می دهد: ایتالیا از بی نظمی و آلمان از نظم درست شده است.
تاریخ نشان می دهد که بی نظمی قوی تر از نظم است، حداقل در فوتبال اینگونه بوده است. تاریخ در این زمینه یک پیش بینی ضعیف ارائه می دهد: شاید شما بتوانید در یورو 2016 آتزوری را شکست دهید. اگر توانستید این کار را بکنید، اجازه دهید این بازی از همان نوعی باشد که همیشه بین شما و ایتالیا اتفاق می افتد، اجازه دهید بازی زیبا باشد. شما، با هر کیفیتی که پا به چمن می گذارید، تیمی هستید که ایتالیا را مجبور می کند که فوتبال زیبایی ارائه دهد. و تمام کاری که ما می توانیم بکنیم تشکر کردن از شماست؛ به خاطر این کارتان، و به خاطر تمام بازی هایی که در جوانی فرصت دیدن آن را به ما دادید.