دایتریش ویزه در هیلبرون، پادگان نظامی سابق آمریکایی که اکنون به منطقه ای مسکونی و مدرن بدل گشته، زندگی می کند. خودش که در نوامبر سال 2014 هشتاد ساله شده، در این باره می گوید: "بهترین مساله در مورد آپارتمانم این است که کسی در طبقه بالا زندگی نمی کند. تحمل مهمانی و سروصدای دیروقت شبانه را ندارم. الان احساس آرامش می کنم؛ چیزی که همیشه به دنبالش بودم. رضایتمندی از شرایط زندگی در سن بالا، بسیار دلچسب است."
ویزه در سال 2013 دچار یک حمله قلبی شدید شد و تنها چند ثانیه با مرگ فاصله داشت، ولی اکنون شرایط جسمی مناسبی داشته و ریکاوری خوبی کرده است. او همچنان فوتبال آماتورها را در ورزشگاه های هیلبرون یا نکارسلم تماشا می کند و در روی سکوها با دیگر بازنشسته ها گرم صحبت می شود. با این حال، استادیوم های محل برگزاری بازی های بوندس لیگا دیگر در دنیای او جایی ندارند، چون سفر خیلی خسته اش می کند: "موتور هر بار ضعیف تر کار می کند. شاید در طول زندگی ام بیش از حد کار کرده ام؛ شاید هم متاسفانه خیلی مسائل را در دلم انبار کرده ام."
ویزه یکی از اولین نمونه های تمرین دهندگان مدرن بود. این گونه مربیان با جداسازی خود از وطن پرستان دیکتاتورماب، بیشتر شبیه معلمی احساسی بودند که قبل از هر گونه تصمیم گیری، به صحبت های بازیکنان گوش می دهند. ویزه هم مردی زحمت کش و دقیق بود و ادا و اطوارهای کنار زمین هیچ گاه در شخصیتش جایی نداشت: "در فرانکفورت و کایزرسلاترین که بودم، بعضی طرفداران می گفتند این مربی روی نیمکت به خواب رفته است."
خنده اش می گیرد. در 1974، ویزه قهرمانی جهان را به آلمان هدیه داد. البته یکی از شاگردانش این کار را کرد، ولی به هر حال، به نوعی زحمت های این مربی نتیجه داده بود: "پیشنهاد من بود که برند هولزنبین را به یک وینگر چپ تبدیل کنیم. در آن زمان بوندس لیگا بازیکنان سمت راست بسیار خوبی داشت. اولی هوینس در تمام مدت بازی در آن سمت به عقب و جلو می دوید و یورگن گرابوفسکی هم خدای سانتر بود. برای همین به برند گفتم بهتر است به سمت چپ زمین بیاید. وقتی از سمت چپ زمین حمله ور می شوید، به سمت ضعیف تر مدافع راست حریف تاخته اید."
در فینال جام جهانی 1974، هولزنبین به محوطه جریمه هلند حمله کرد. او از سمت راست حریف وارد محوطه شد که یکی از تاکتیک های مورد علاقه ویزه بود و روی تکل ویم یانسن سرنگون شد. داور صحنه را خطا تشخیص داده و یک پنالتی برای ژرمن ها اعلام کرد. این ضربه را پل برایتنری تبدیل به گل کرد که دیگر بازیکن راست پای تیم در طرف مخالف زمین بود. این گل بازی را به تساوی کشید و نتیجه 1-1 شد. امروزه استفاده از بازیکنان در طرف مخالف زمین، به یکی از استانداردهای فوتبال بدل شده است.
در میانه های دهه 70، آلمان غربی در اوج قدرت خود بود، ولی به نظر ویزه چیزی سر جایش نبود. چرا تیم های ملی پایه آلمان نمی توانستند در هیچ جامی افتخار کسب کنند؟ خودش این طور توضیح می دهد: "آن زمان ما بزرگترین فدراسیون فوتبال در اروپا بودیم، ولی بیشتر اوقات حتی جواز حضور در دوره نهایی مسابقات را هم کسب نمی کردیم. فکر می کنم دلیل موضوع سیاست های کلی فدارسیون بود. فدراسیون فوتبال آلمان (DFB) در آن دوره ماشین بزرگی متشکل از فدراسیون های محلی سراسر کشور بود. آنها فقط به دنبال این بودند که بازیکنانشان انتخاب شود. این به معنای آن بود که بازیکنان بهتر از ایالت های بزرگ به خاطر این که بازیکن مورد نظر یک مسئول انتخاب شود، پشت خط می ماندند."
بعد از آنکه ویزه در 1978 به عنوان سرمربی تیم جوانان آلمان منصوب شد، شروع به استعدادیابی در نقاطی از کشور کرد که قبل از آن کسی به خود زحمت نداده بود بررسی شان کند. او در آن مدت در صدها بازی رده های سنی پایین در ورزشگاه بود و به صورت گمنام به جلسات تمرینی آنها می رفت. ویزه پرونده ای را به دقت از قفسه پایین می آورد: "بعضی اوقات پنج بار بازی های یک بازیکن را تماشا می کردم و همه جزئیات مربوط به او را در پوشه ای ثبت می نمودم. فدراسیون فوتبال آلمان برنامه دارد تمام این پرونده ها را در موزه ای در شهر دورتموند، در معرض نمایش همگان قرار دهد."
معمولا بازی های جوانان و نوجوانان ساعت 11 صبح روزهای یکشنبه برگزار می شد. در آن زمان دوربین فیلم برداری یا دستگاه پخش وجود نداشت، ولی ویزه تصمیم گرفته بود تمام بازی های رقابتی پوشش داده شود. او چندین نفر از بازیکنان بازنشسته را به کار گرفت تا در فرایند استعدادیابی به وی کمک کنند. گرد تسوو، ولفگانگ شیل و ارنست دیل برای من کار می کردند. کلاوس آلفونس هم مسئول بازی های غرب آلمان بود. تاکتیک ام این بود که به هیچ کدام نگویم چه بازیکنی مورد علاقه ام است. می خواستم ذهنیتی باز داشته باشند. در مقابل هم فدراسیون یا هزینه های شان را پرداخت می کرد و یا اسباب مسافرت شان را فراهم می نمود."
تلاش های ویزه تیمی را تشکیل داد که تحت هدایت خودش در جام ملت های زیر 18 در سال 1981، قهرمان شد که اولین جام تاریخ آلمان در رده جوانان بود: "در نیمه نهایی آن بازی ها بالاخره موفق شدیم فرانسه را شکست دهیم. پیشرفت کاری آنها بی نظیر بود." تیم ویزه آن سال در جام جهانی زیر 18 ساله ها در استرالیا هم قهرمان شد. او عکسی قاب گرفته از کمد برداشته و به دقت روی زانویش می گذارد. همه این ها به بازیکنان موفق بوندس لیگا بدل شدند. میشاییل تسورک یکی از آنها بود که اکنون مدیر ورزشی بروسیا دورتموند است.
ویزه سرمربی نسل قهرمان جهان آلمان در سال 1990 هم بود: "با لوتار ماتئوس، یورگن کلیزمن، توماس برتولد و اولاف تان کار کرده بودم. هانسی فلیک (دستیار یواخیم لوو در جام جهانی 2014) هم یکی از شاگردان او بوده است. او یکی از بازیکنانی بود که در یورو زیر 18 سال 1983، عضو تیم ملی آلمان بود."
ولفگانگ نیرشباخ، رئیس فدراسیون فوتبال آلمان در جشن تولد 80 سالگی دایتریش ویزه (سمت راست) در نوامبر 2014
ویزه طی 3 سال توانسته بود به هر موفقیت ممکن، دست پیدا کند، ولی مسئولان رده بالای کشوری هنوز هم توجه چندانی به ورزش پایه نشان نمی دادند: "توانستم تیم دومی از جوانان در حد تیم یک معرفی کنم تا دو تیم برای حضور در مسابقات داشته باشیم. فرانسوی ها هم همین کار را کردند، ولی فقط همین از دستم ساخته بود."
ویزه در 1983 پست خود را ترک کرد و هدایت کایزرسلاترن و دوباره فرانکفورت را به عهده گرفت. به غیر از جام ملت های اروپای زیر 18 سال در سال های 1984 و 1992، هیچ تیم رده سنی از آلمان نتوانست تا سال 2008 به توفیقی دست یابد.
در آگوست 1996 با ویزه تماس گرفته شد. برتی فوکس، سرمربی تیم ملی آلمان، رئیس وقت فدراسیون را ترغیب کرده بود برای ارتقای تیم های پایه کشور، قدمی بردارد. در آن دوره، بزرگترین دغدغه فدراسیون تیم های رده سنی ملی این کشور بود. بخش عمده آموزش فوتبال پایه در کشور مختص فدراسیون های محلی (Landesverbände) و باشگاه ها بود.
فوکس می خواست هر فدراسیون محلی نماینده از فدراسیون فوتبال داشته باشد تا بتواند روی کودکان با استعدادی که نمی توانستند وارد هیچ باشگاهی شوند، کار کند. این پیشنهاد به خاطر این که غیرعملی بود، رد شد. فدراسیون های محلی نمی خواستند هیچ دخالتی از سوی فرانکفورت در کارشان صورت گیرد.
رئیس فدراسیون به ویزه، که در آن زمان سرمربی لیختن اشتاین بود، زنگ زد و از او خواست طرح بهتری برای مساله بریزد. ویزه این طور توضیح می دهد: "رئیس گفت کشور می خواهد نامزد میزبانی جام جهانی 2006 شود و اگر برنده رای گیری شویم، می خواهیم تیمی قدرتمند در مسابقات داشته باشیم."
کمبود استعداد فوتبالی در آن زمان بیشتر به تغییرات جامعه ربط داده می شد. فوتبال به خاطر ظهور بازی های ویدیویی و فعالیت های انفرادی، در سایه قرار گرفته بود. همه فکر می کردند نوجوانان دوره ما بیش از حد راحت طلب هستند. میشاییل اسکیبه، یکی از مسئولان فوتبال پایه در فدراسیون و دستیار رودی فولر در جام جهانی 2002، در سال 2001، این مساله را این گونه تشریح می کند: "در آلمان علاقه چندانی برای ارتقای شخصیت اجتماعی از طریق ورزش وجود ندارد." با این حال، ویزه موافق نیست: "به بران گفتم آلمان به اندازه کافی استعداد فوتبالی دارد. مشکل این است که آنها را شناسایی نمی کنیم و کسانی هم که شناسایی می شوند، به اندازه کافی وقت صرف تمرین با توپ نمی کنند."
قسمت دوم این مطلب خواندنی را پنج شنبه شب در طرفداری بخوانید...