پژمانوشته:
خوانشی دیگر در باب حادثهی چرنوبیل در سال ۱۹۸۶
#پژمان_خلیلزاده
#چرنوبیل
در مورد حادثهی چرنوبیل باید گفت که هنوز هم این واقعهی اسفناک یک سری ابهامات حل نشده دارد و گزارشهای موجود در آرشیو اتحاد جماهیر شوروی که در بخشهای فوق محرمانه طبقهبندی شدهاند، موضوع را از بُعد دیگری مطرح میکند که با نتیجهگیری غربیها و موضوع سریال «چرنوبیل - ۲۰۱۹» تفاوتهایی دارد و همین امر باعث شده که هنوز ۳۰ درصد این حادثهی اتمی مبهم باقی بماند.
بنده بشخصه کتاب سویتلانا آلکسیویچ (زمزمههای چرنوبیل) را مطالعه کردهام اما کتب و مدارک موجود دیگر در کتاب «امواج سرخ در برابر امواج خاکستری در چرنوبیل» و انتشار آرشیو کا .گ. ب و کا. یو. سی در تایمز و پراتیسکلاوا را هم خواندهام. کتاب امواج سرخ در برابر امواج خاکستری در چرنوبیل پس از فروپاشی شوروی در سالهای ۱۹۹۷ توسط یک کارمند بخش بایگانی اداره ۷۲ کا.گ.ب نوشته شد و او در این کتاب در فصلی در باب داستان چرنوبیل افشاگراییهایی در مورد دست داشتن سیا و موساد در انفجار و خرابکاری ایستگاه اتمی چرنوبیل انجام داده است. حتی در سالهای ۱۹۸۸ اتحاد جماهیر شوروی در مجامع بینالمللی با در دست داشتن ۱۲ هزار صفحه مدرک و شاهد از سی. آی. ای شکایت نمود که ناگهان بعد از فروپاشی شوروی به طور بامزهای این پرونده مختومه اعلام شد و آن مدارک هم تا به امروز گمشدهاند. حتی بعدها در سال ۲۰۰۷ حدود ۱۷۰ هزار صفحه از آرشیو محرمانه و اطلاعاتی کا.گ.ب و اداره مخفی دوم کا. یو. سی اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد که در آن از گزارشهای دو مامور کا.گ.ب بنامهای کوزیچکین و بالبانوف رونمایی شد که به مدت سه سال چهار نفر از مظنونین پرونده خرابکاری چرنوبیل را تحت تعقیب داشتند و در نهایت به طرز مشکوکی کوزیچکین (آن ماموری که در ایران بود نه، اشتباه نشود) در سال ۱۹۸۹ در مسکو ترور شد و بالبانوف با خانوادهاش در سال ۱۹۹۲ در فنلاند در یک تصادف مرموز کشته شدند که نزدش نوارهایی ضبط شده بود که هیچوقت پیدا نشد.
تا به امروز هنوز هستند کسانی که این داستانسرایی غرب و چند نویسندهی روسی را باور نمیکنند، بخصوص در باب کشف حقیقت اصلی این حادثه، و اعتقاد دارند این ایستگاه توسط یک جاسوس سیا منفجر شده است، کارگری که هیچوقت جسدش در میان کشتهشدگان پیدا نشد. در تاریخ ثبت شده است که واقعهی چرنوبیل یکی از اصلیترین بازوهای زوال قدرت شوروی بود و از آن به بعد شوروی در پی اعتراض مردمش حتی مجبور گشت اعزام نیرو به افغانستان را متوقف کند چون موضوع چرنوبیل و سرپوش گذاشتنهای غیرانسانی مسئولین شوروی بر روی میزان تلفات و ویرانیها شمار زیادی از مردم را به خشم آورد و از همینجا پایههای تظاهرات علیه دولت گورباچف آغاز شد و از آنور هم غرب به طور عجیبی کار رسانهای و تبلیغیاش را شروع کرد.
حال یک نکتهی جالب دیگر در مورد این موضوع است که آمریکاییها چطور بعد از ۴۸ ساعت از واقعه خبردار شدند؟؟ در گزارشهای محرمانهی کا.گ.ب ذکر شده است که پس از انفجار با نظر شورا این موضوع کاملا سری و علیه امنیت ملی شناخته شد و تمام شهر چرنوبیل را قرنطینه کردند و اکیداً هیچ خبری از این شهر تا یک هفته بیرون نرفت، اما آمریکاییها ۴۸ ساعت بعد، از انفجار رآکتور باخبر شدند و به طور ویژه در اخبار اعلام کردند که در سریال «چرنوبیل» هم به آن اشاره میشود که آمریکاییها با عکسبرداری فضایی این واقعه را فهمیدهاند و ادعای واقعی آمریکاییها هم همین بود اما یک هفتهی بعد به طور جالبی پروفسور کریستانیوویچ در پایگاه فضایی قزاقستان اعلام کرد که در ۷۲ ساعت پس از روز حادثه ماهوارههای آمریکایی در آن قسمت از مدار زمین نبودند که از شهر چرنوبیل بتوانند عکسبرداری فضایی نمایند و از همین گزارش بود که کا.گ.ب تحقیق در مورد کارگران ایستگاه اتمی چرنوبیل را آغاز کرد که به چهار کارگر رسید که دونفرشان تابعیت اسرائیلی داشتند تا اینکه به آن کارگری رسیدند که جسدش هیچوقت پیدا نشد و از همینجا این تئوری استارت خورد که این فرد مامور مخفی سیا بوده است و پس از انفجار دوم گزارش موفقیتآمیز عملیاتش را به آمریکاییها اطلاع داده است. حال نکتهی جالب اینجاست که اتحاد جماهیر شوروی پنج مرتبهی قبل در دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی در دو ایستگاه اتمی دیگر در خاک شوروی عملیاتهای خرابکاریای را خنثی نمود که مامورانشان از طرف موساد و ایالات متحده بودند و مهمترین این عملیاتها در ایستگاه اتمی گرجستان و زرادخانهی بمبهای هیدروژنی بود که پس از جنگ شش روزه بین اسرائیل و اعراب رخ داد که رسماً از طرف موساد پذیرفته شد تا پیامی تهدیدآمیز به اتحاد جماهیر شوروی بدهد که دیگر به جمال عبدالناصر، رهبر سوسیالیست مصر کمک نظامی نکند. بهمین دلیل بعضی از کارشناسان روسی و حتی غربی که حادثهی چرنوبیل را یک خرابکاری سیستماتیک از جانب نیروهای مخفی سیا میدانند،
اینطور نتیجه میگیرند که این خرابکاری پیامی برای شوروی در باب جنگ افغانستان و پایان اعزام نیرو از طرف آمریکا بود.
حال با این اوصاف سریال «چرنوبیل» با تمام تلاشهای تکنیکی و ملودرامبازیهایش بشدت میخواهد تلاش کند که مخاطب را تحت تاثیر بگذارد اما این واقعهی تاریخی را فقط از یک بُعد مینگرد، یعنی دقیقاً همان برآیندی که در قلب نبرد ایدئولوژیها بین کاپیتالیسم و کمونیسم در رسانهها جریان داشت و امروز به نوعی نظام سیاسی هالیوودیسم میخواهد در زیر ردای امپراتوریاش نگاه خود را اشاعه دهد، حال هر چقدر یک واقعهی حقیقی بر مبنای تاریخ باشد اما فقط اسناد و تاویل آنها مهم است و مخاطب هم همانطور باید موضوع را بپذیرد و در جداول بعضاً مبتذلی مثل سایت IMDB فقط امتیاز کلیک کند و سوار بر موج جوسازیهای کاذب رسانهها گردد.
#پژمان_خلیلزاده
#خوانشی_دیگر_از_چرنوبیل
#تکبعدگرایی_کاپیتالیسم
#امپراتوری_رسانهای_هالیوودیسم
@pezhmaneveshte