همرزم ویکتورمن پدرم بازنشسته نظامیست. اتفاقا این مشکل رو به نوعی خانواده ایی که باهاشون رفت و آمد داشتیم داشتند برادر بزرگتر بد خلقی که همیشه برادر کوچیک تر رو میزد. پدرم یکبار در پاسخ به شکواییه های برادر کوچکتر گفت هیچ راهی وجود نداره واسط جز اینکه اونقدر قوی بشی تا دیگه نتونه بهت زور بگه و یا بزنتت. همینم شد طرف رفت باشگاه بوکس و بتدریج توانایی های جسمی و رزمیش رو ارتقا داد و یکبار بدجوری برادر بزرگترش رو لت و پار کرد. این تیپ آدمها فقط زبون زور رو میفهمند حالا به اشکال گوناگونش زور گاهی اوقات جلوش اقدامات قانونیه گاهی اوقات جلوه اش زور بازوست گاهی اوقات جلوه اش قدرت اقتصادیه و ...