مطلب ارسالی کاربران
حامیم _ شب آخر
توی سرما شهر و دنبالت میگشتم
میریخت پایین دونه دونه دونه های اشکم
کوچه ها رو یکی یکی بالا پایین میکردم
تا جایی که یخ زد دستم
میومدم هی دستاتو بگیرم
سردیشو بگیری گرمیتو بدی من
ولی میدیدم نیستی نمیبینم
تو رو کنارم که دستتو بگیرم...