مطلب ارسالی کاربران
دل نوشته ای در وصف وین مارک رونی
یادش بخیر...
سال ۲۰۰۸ که تازه فهمیدم فوتبال چیه،همزمان شد با قهرمانی یونایتد در اروپا.همه از رونالدو می گفتن اما فقط حواسم به پسر ۱۷۸ سانتی و قلدر تیم بود.
به فوتبالیست ها نمی خورد.اما مثل بچه های پایین شهر بود.زود بزرگ شده بود.بیشتر مبارز بود.
اما بعد از اون سال قطب های جهان فوتبال جا به جا شد و به دو تیم رئال و بارسا محدود شد.اما من هنوز طرفدار یونایتد بودم.
فقط به عشق یک نفر.وین مارک رونی.
بازم یادش بخیر.وقتی با بچه های هم سنم pes بازی می کردیم.همه بهم گفتن تو دیوونه ای که منچستر بر میداری.گفتم رونی هست.همین کافیه.
وقتی گفتن چرا طرفدار یونایتد موندی،گفتم رونی هست همین کافیه.
حتی وقتی فرگی رفت،بازم گفتم رونی هست همین کافیه.
اما وقتی رونی رفت.دیگه خیلی کم فوتبال دیدم.چون رونی نبود.
وین یک بازیکن کامل بود.بازیکنی که هیچ پستی نداشت و همه پستی داشت.بازیکنی که پای خیلی از ستاره ها سوخت تا تیم به موفقیت برسه.
وین مثل ماکسیموس دسیموس مریدوس بود.پدر فرزندی به قتل رسیده و همسر زنی کشته شده.
کسی که از هیچ همه چیز شد اما کسی او را ندید.زحمات و دستاورد هایش تحت الشعاع دیگران بود.و در نهایت با بی رحمی رانده شد.
اما بازگشت او به اورتون مرا خوشحال کرد.چون او به خانه بازگشته بود.هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود.
وین مثل پسرکی که به دنبال رویاهایش خانه را ترکگفت و بعد از سال ها با کوله باری از موفقیت به خانه نزد مادر سالخورده اش بازگشت.
او خانه را به عنوان پسر ۱۷ ساله ای شورشی ترک کرد و به عنوان پادشاه کشور و پادشاه بزرگترین باشگاه آن به خانه بازگشت.
اما وین این را بدان.
اگر همه طرفدار تو باشند من هم یکی از آن ها هستم.
اگر فقط یک طرفدار برایت مانده باشم آن منم
و اگر زمانی رسید که طرفداری نداشتی بدان من مرده ام.
۳۴ سالگی ات مبارک سرخ ترین شیطان تئاتر رویاها.