اختصاصی طرفداری
تاریخچه
از حدود سال 1982 نیاز برای تغییر سیستمهای فوتبال احساس شد. به همین خاطر، پس از جام جهانی 1982 اسپانیا، فیفا مطالعاتی برای فراهم آوردن پشتوانه آماری لازم جهت تدارک دیدن سیستمهای جدید انجام داد. نتیجه آن مطالعات بدین ترتیب ارائه شد:
"تیمهای دارای قدرت فیزیکی بیشتر در میانه میدان، اغلب از یک برتری نسبت به حریف برخوردارند."
دیدار نیمه-نهایی جام جهانی 1982 میان آلمان غربی و فرانسه به عناون یک نمونه کلاسیک در این مورد در نظر گرفته شد. تحقیقات بیشتر، از جمله طی یورو 84، صحت این فرضیه را تأیید کرد و پس از آن تأکید بر قدرت فیزیکی و توانایی جنگندگی در میانه میدان به یکی از مسائل روز فوتبال تبدیل شد.
مطالعات فیفا آغازگر تغییرات شد. مربیها سیستمهایی تمرینی بر پایه قدرت فیزیکی بیشتر، استقامت و آمادگی جسمانی طراحی کردند. تعدادی از مربیان از پیشروان تئوریپردازی دفاع و حمله بر پایه قدرت جنگندگی شدید در میانه میدان شدند.
در سال 1986، کارلوس بیلاردو از آرژانتین و فرانس بکنبائر از آلمان غربی سیستم جدیدی ابداع کردند به نام 2-5-3 که به سرعت توسط اکثر متخصصان در سرتاسر جهان مقبول واقع شد. به کمک مزایای این سیستم، آنها به نوبت تیمهای خود را به دیدار نهایی جامهای جهانی 86 و 90 رساندند.
مدافعان
خط دفاعی متشکل از 3 مدافع است، 2 توپگیر(=Stopper) و یک کاورکننده و توپپخشکن(=Sweeper). در گذشته اغلب سوییپر اندکی از دو یار خود عقبتر قرار میگرفت تا بتواند اشتباهات آنان را پوشش دهد. اما در حال حاضر این کار دیگر صورت نمیگیرد و 2-5-3 مدرن به گونهای دیگر پیاده میشود که در ادامه خواهم گفت.
سوییپر باید باتجربه، بااعتماد به نفس و بازیخوان باشد. هم چنین باید دارای سرعت مناسب بوده، بتواند از توپ به خوبی استفاده کند، چه در کنترل توپ و چه برای ارسال پاسهای کوتاه و بلند. وی در کاورکردن و تکلینگ نیز باید تبهر داشته باشد. قد سوییپر معمولاً بین 170-180 سانتیمتر است تا از لحاظ فیزیکی با خصوصیات مورد انتظار نیز مطابقت داشته باشد.
حضور سوییپر یک مزیت بزرگ دارد. هنگامی که تیم در فاز حمله قرار میگیرد، یاران خط میانی و دفاعی حریف بازیکنان میانی و حمله تیم را مارک میکنند و در این هنگام سوییپر میتواند به جلو برود و با اضافه شدنش به خط میانی و حتی گاهی به خط حمله، باعث به هم ریختگی یارگیری حریف شود که این امر عنصر غافلگیری را در پی دارد.
دو مدافع دیگر، باید در پاس دادن، بازیخوانی، تکلینگ، بلوکه کردن توپ و زدن ضربات سر مهارت داشته باشند و سرعت لازم برای واکنش نشان دادن به حملات و ضد حملات حریف را نیز باید داشته باشند.
هافبکها
5 هافبک متشکل از 2 وینگبک و 3 هافبک میانی است که این 3 میتوانند نقشهای متفاوتی داشته باشند. وینگبکها باید دارای سرعت، استقامت و توانایی استارت زدن سریع باشند چرا که وظیفه آنها کاورکردن کل طول کناری زمین طی 90 دقیقه است. این بازیکنان اغلب بین 165-175 سانتیمتر قد دارند. در مورد مهارتهای لازم نیز باید بتوانند به خوبی سانتر کنند و همچنین کنترل توپ خوبی داشته باشند.
اما هافبکهای میانی، قلب تیم. دو مدل مختلف را میتوان انتخاب کرد: یک هافبک دفاعی(=رجیستا=بازیساز عقب) و دو هافبک میانی(=Shuttler) که این دو باید با دوندگی بیامان خود هم به وینگبکها در فاز حمله کمک کنند با اضافه شدن گاه گاه به کنارهها و هم به خط حمله ملحق شوند. همچنین با دوندگی در کانالهای موجود، فضاسازی کنند. این مدل را در یووه شاهد هستیم.
نوع دوم استفاده از دو هافبک دفاعی و یک هافبک تهاجمی است. وظیفه طراحی حملات و سازماندهی هنگام دفاع بر عهده این 3 نفر است.
این 3 هافبک نقطه قدرت 2-5-3 به شمار میروند چرا که با حضور 3 نفر در میانه میدان، میتوان در نبرد با سیستمهایی مانند 2-4-4 یا 1-1-4-4، که دو هافبک میانی دارند، برای کنترل میانه میدان، به پیروزی رسید. همچنین میتوان به مقابله با سیستمهای 3-3-4 و 1-5-4، که دارای 3 هافبک میانی هستند، پرداخت.
مهاجمان
عموماً از دو مهاجم نوک استفاده میشود که میتوانند خصوصیات یکسان یا متفاوتی داشته باشند. میتوان از یک مهاجم بلندقد سرزن و یک مهاجم ریزنقش سریع، از دو مهاجم ریزنقش یا دو مهاجم بلندقد استفاده کرد. در این میان، والتر ماتزاری،سرمربی سابق ناپولی، در زمان حضورش در ناپل از یک مهاجم نوک و یک مهاجم دوم استفاده کرد که پس از موفقیت بسیار عالی سیستمش، نام 1-1-5-3 به آن اختصاص یاقت.
نقطه ضعف
این سیستم دارای یک نقطه ضعف واضح است؛ یعنی ضعف در کنارهها یا به تعبیری دیگر، موفقیت یا شکست این سیستم به عملکرد وینگبکها بستگی دارد چرا که آنها به تنهایی باید نقش یک مدافع کنار و یک وینگر را بازی کنند. حرکت در طول زمین طی 90 دقیقه بسیار دشوار است و توان بازیکن را میگیرد. برای رفع این مشکل، بعضی از مربیها وینگبکها را عقبتر قرار میدهند که باعث کمبود قدرت تهاجمی میشود. این کار سیستم را به 2-3-5 تغییر میدهد. در این صورت از هافبکهای میانی خواسته میشود هنگام حملات به کنارهها رفته به وینگبکها کمک کنند اما این موضوع باعث کاهش نفرات در میانه میدان میشود که فاجعهبار است. گاهی نیز مربیان وینگبکها را جلوتر قرار میدهند که باعث ایجاد ضعف دفاعی میشود.
دفاع در 2-5-3 مدرن
همان گونه که ذکر کردم، در سیستم جدید 2-5-3 دیگر 3 مدافع به شکلی قوسی قرار نمیگیرند بلکه اصل حرکت نوبتی وینگبکها اجرا میشود. موضوع از این قرار است که به هنگام حمله تنها یکی از این دو حق حرکت به جلو دارد و پس از رفتن یکی از دو وینگبک به جلو، 3 مدافع به سمت جای خالی او شیفت میکنند و وینگبک دوم، که حرکت نکرده، به عقب برمیگردد و بدین ترتیب حالتی گذار از دفاع 4 نفره ایجاد میشود که البته نمود زیادی ندارد. با انجام این موضوع و به تبع آن حفظکردن سازمان دفاعی، تیم میتواند این نقطه ضعف را برطرف کند.