لیورپول بهترین بازیکن حاضر در جزیره، لوئیس سوارز را در اختیار دارد. کسی که بازی درخشانی را در پیروزی آخر هفته مقابل آرسنال ارائه کرد. در کنار او یک دنیل استاریج آماده هم حاضر است که آمار گلزنی ای به مانند بهترین روزهای فرناندو تورس دارد. نباید از اسم رحیم استرلینگ هم به سادگی گذشت. این جوان انگلیسی این روزها در تمام جنبه های بازی در حال پیشرفت است. به واقع این یکی از هیجان انگیز ترین ترکیب هایی است که از مدتها پیش تاکنون در لباس قرمز لیورپول دیده ام.
قرمزها از مربی جوان خوبی سود میبرند. کسی که به طور قطع در مسیر درست گام بر میدارد. بازی تیم مقابل آرسنال چیزی بود که ارزش ضبط کردن بر روی DVD خانگی و بارها نگاهکردن را داشت. اگر جام را به بهترین خطوط حمله اهدا میکردند، بدون شک نبرد اصلی بین لیورپول و سیتی بود. اما داستان به این شکل رغم نمیخورد.
شاید برخی به طور ضمنی اشارهای به شانس باشگاه برای دستیابی به جام؛ با توجه به عملکرد خوب براندن راجرز و بازیکنان تیم داشته باشد اما احساس من گواه میدهد سکتههای کوتاه لیورپول در کنار بازیهای درخشان در سایر مسابقات، چیزی است که باعث میشود دست قرمزها از جام کوتاه بماند.
فیلنامه از پیش نوشته نشده است. اما به نظر من موارد زیادی برای لیورپول وجود دارد که برای دست یابی به 19 امین قهرمانی باید در آن ها بهبود یابد. به برخی از آن ها را در ذیل اشاره می کنم.
مربی در کلاس جهانی
منصفانه است که اشاره کنیم براندن راجرز عملکرد رو به بهبود خود را در فصول اخیر پی گرفته است، اما او هنوز یک مربی در سطح کلاس جهانی نیست. او مربی ای با کلکسیونی از جام ها نیست، به بیان دیگر او هرگز به عنوان مربی فاتح یک جام معتبر نشده است. هرکسی از جایی شروع میکند، اما این انتظار بیش از اندازهای است که از وی بخواهیم از مسیری که آن را هیچگاه تجربه نکرده است، سکان باشگاه را در مسیر درست هدایت کند. او هیچگاه در فشاری تا آن اندازه نبوده است. شاید اگر نبرد در لیگ دیگری بود این احتمال وجود داشت اما در اینجا، با توجه به مالکین میلیاردر تیمها چنین موردی دور از ذهن به نظر میرسد.
لیورپول در بسیاری از هفتههای این فصل ( و البته فصل گذشته ) در بسیاری از مسابقاتی که باید میبرد، شکست خورد. به همان دلایلی که پیش از سوت شروع بازی انتظار میرفت. در بطن بحثها بر سر شانس لیورپول برای قهرمانی در این فصل، آنها با چند شکست و مساوی شانس خود را تا حدودی از دست دادند.
به نظر من مربی و بازیکنان در این فصل هماهنگی بیشتری از خود نشان دادند و از این هماهنگی باید برای تحمل فشارهای بیشتر استفاده کردند. با توجه به عملکرد لیورپول در فصل گذشته، انتظار چنین جهشی و ماندن در کورس قهرمانی در فاصله 12 ماه واقع گرایانه نخواهد بود. با چنین جهشی ( از نظر سطح انتظار ) نمیتوان به سادگی منطبق شد.
در جدول مسابقات، رقابت و تفاوت اصلی بین سرمایهداران بزرگ است و در این بین لیورپول از تجربه و عمق کافی بی بهره است. کیفیت بازیکنان تیم بغرنج نیست، اما بهترین هم نیستند.
افزایش سرمایهگذاری در لیگ برتر منجر به کم شدن شانس مربیهای جوان برای درخششی به مانند قهرمان در لیگ برتر گشته است. من لیگ برتر را مد نظر قرار میدهم؛ نه از این جهت که ما خالقان فوتبال هستم: به این دلیل که این لیگ از زمان شروع لیگ قهرمانان به فرم جدید، در کمترین سطح از عدالت قرار دارد. برای مثال در سال 1992 هر تیمی ممکن بود شانس حضور در جمع سه تیم پایانی فصل و حتا شانس قهرمان شدن را داشته باشد. آخرین شوک در بین سه تیم پایانی فصل در لیگ برتر مربوط به بیش از دو دهه قبل است. جایی که نورویچ در جمع سه تیم پایانی فصل 1992-93 جای گرفت. آن فصل آخر فصل لیگ برتر با فرم قدیم در انگستان بود. البته در نخستین دوره لیگ برتر در فصل 1994-95 ناتینگهام فارست توانست با گلهای استن کالیمور به مقامی مشابه دست پیدا کند، اما نمیتوان فارست آن روزها رو تیمی بی نام و نشان دانست. آخرین سورپرایز در جمع چهار تیم پایانی فصل، یک دهه پیش رغم خورد. در فصل 2005 و در جایی که لیورپول در لیگ قهرمانان در حال گذشتن از سد تیمهای بزرگ بود، در لیگ برتر اورتون گوی سبقت را از قرمزها ربود و به مقابل چهارمی دست پیدا کرد.
اینجا، بیش از اندازه پول و تعداد زیادی مربی بزرگ در ردههای بالای جدول برای وجود یک سورپرایز حضور دارند! چنین اتفاقی نیازمند رخ دادن فصلهای بد زیادی ( برای تیمهای دارای بخت ) در شرایطی است که آنها از بازیکنان بسیار خوبی سود میبرند.
نام راجرز را در کنار نامهایی مانند الکس فرگوسن، کنی دالگلیش، آرسن ونگر، خوزه مورینیو، کارلو آنجلوتی و روبرتو مانچینی به عنوان دارندگان مدال قهرمانی لیگ برتر قرار میدهیم. او در ابتدای راه است و دائما در حال پیشرفت است، اما به نظر من یک تازهکار قهرمان لیگبرتر نمیشود همانطور که دیگر بازیکن-مربیها در فوتبال جواب نمیدهند.
همه این مربیان پیش از قهرمانی در لیگبرتر جامهای دیگری را به دست آورده بودند. پس راجرز اگر میخواهد با این شرایط صاحب چنین جامی شود زمان باید به بیش دو دهه پیش باز میگشت و منظور من تنها خود او نیست، همچنین باشگاه را در آن زمان مد نظر دارم.
مانچینی پیش از سیتی، سه بار با اینتر قهرمان لیگ ایتالیا شده بود و در چهار جام رسمی دیگر با سه تیم مختلف به دست آورده بود. همانطور که فرگوسن در آبردین سه بار قهرمان اسکاتلند و یک بار جام یوفا شد و دالگلیش سه بار با لیورپول – بالاخص فصل درخشان 1987-88 – به قهرمانی لیگ انگلستان دست یافته بود. این افراد کسانی بودند که کارهایی را که به خوبی پیشتر انجام داده بودند را تکرار کردند. هیچ شکی در مورد تواناییهای آنها به وجود نیامد.
دالگلیش به عنوان پادشاه لیورپول در زمان خودش – بسیاری او را مربی بزرگی در عصر مدرن نمیدانند – توانست در فصل 1995 با بودجهای که تنها ترکیب وی را به استانداردهای یونایتد نزدیک میکرد با بلکبرن در آنفیلد جام قهرمانی لیگ برتر را بالای سر ببرد. دالگلیش و تجربه و نبوغش دلیل قهرمان شدن بلکبرن بوند.
آخرین مربیای که بدون داشتن کلاس جهانی توانست به قهرمانی لیگ انگلستان دست یابد چه کسی بود؟ هاوارد وینکینسون، مربی اسبق لیدز که یک سال پیش از آغاز لیگبرتر به این عنوان دست پیدا کرد.
با این همه لیورپول شایسته حضور در جمع چهار تیم برتر این فصل است. همچنین من انتظار دارم او در باشگاه باقی بماند. تفکر در مورد بالا گرفتن هدف در حد قهرمان شاید کمی میل شخصی من باشد. مشکل این خیال پردازی از آن جایی شروع میشود که چهارم شدن مردم را ارضا نمیکند. البته لیورپول هنوز دارای شانس برای کسب عنوان قهرمانی است و چنین اتفاقی اگر رخ دهد راجرز در اندازه یک قدیس در آنفیلد محبوب خواهد شد و این میتواند به طرز شگفت انگیزی قابل توجه باشد که یک مربی جوان بتواند قرمزها را پس از سالها به قله فوتبال انگلستان رهنمون کن.
پول در کلاس جهانی
قهرمانی در انگلستان به دست نمیآید مگر به پشتوانه یک ترکیب مجهز از بازیکنان بزرگ. بنا به تحقیقاتی که در فصل گذشته انجام دادم سه تیم بالای جدول در انتهای فصل ترکیبی ( حداقل ) دو برابر گرانتر نسبت به 17 تیم دیگر لیگ داشتند. یک دقیقه به این موضوع فکر کنید.
همه چیز در مورد یک زرادخانه مالی تیمهاست. موفقیت با مدیریت مناسب و چراغ سبز برای خرج کردن پولهای انبوه به دست میآیند. تمام جامهای منچستر در دو دهه پیش از زمانی آغاز شدند که پولهای بزرگ به سوی فوتبال روان شدند. هر سه این تیمها در این فصل مشکلات خاص خود را داشته اند و در این بین یونایتد افول بیشتری داشته است. ( اگرچه شاید آنها بتوانند با سانتر کردن مشکلاتشان را حل کنند؟ این احتمالا پیشنهاد دوست نابابی به مویس بود )
اما هر سه این تیمها ترکیب مجهزی در اختیار دارند. چیزی که به آنها در تمام طول فصل کمکی دو چندان میدهد. همانطور هم که میدانید، چلسی که پس از از سیتی گرانترین ترکیب بهره میبرد در صدر جدول حضور دارد.
اگر تیمها را در فصلهای مختلف بر اساس ارزش ترکیب مرتبسازی کنیم جای شگفت نیست که در عمده فصول با ردهبندیای مواجه میشویم که در پایان فصل یکسان با ردهبندی تیمها بر اساس امتیازاتشان بوده است. در این بین گاه استثناهایی هم وجود داشته است. برای مثال لیورپول در فصول 1993 ، 1994 و 2012 ، نیوکاسل در اواخر دهه 90، بلکبرن در فصل 1999، سیتی در فصل 2009 و چلسی در فصل 2012 تیمهایی بودهاند که نتوانستند به جایگاهی بر اساس ارزش واقعی بازیکنانشان دست پیدا کنند. به طور کلی شما عمدتا سه تیم غنی را در سه زده بالایی جدول مشاهده میکنید. ( هرچند در فصل جاری این سه تیم در ردههای اول، سوم و هفتم حضور دارند. )
من هرگز متقاعد شدم که آرسنال میتواند قهرمان لیگ در این فصل لقب بگیرد. حتا پیش از اینکه آنها مقابل لیورپول شکستی چنین دردناک را متحمل شوند. دلیل اعتقاد من این بود که آنها ترکیبی کوچک و بسیار آسیبپذیر و ( به نسبت ) ارزان در اختیار دارند. اما اگر آنها بتوانند به قله فوتبال انگلستان صعود کنند یا راجرز بتواند عملیات غیرممکن را ممکن سازد؛ من به احترامشان کلاه از سر بر میدارم.
ادامه دارد ...