سامر را باید دشمن شماره یک این روزهای دورتموند خواند. اسطوره ی سابق با فراموش کردن تمام آنچه در دورتموند به دست آورده بود و بدون توجه به اینکه هر روز بر میزان منفوریت او در نزد هواداران متعصب دورتموند اضافه می شود، افکار جاه طبانه و بی رحمانه خود را در قبال تیمی که روزگاری همراه آن لیگ قهرمانان اروپا را فتح کرد و جایزه ی توپ طلای اروپا را برد، پیاده می کند.
سامر که زمانی محبوب و مظهر وفادارای و تعصب به شمار می رفت و حتی پیشنهاد اغوا کننده بایرن که برای تضعیف دورتموند خواهان خرید اشتفان رويتر، ماتياس سامر و اشتفان فرويند شده بود، را رد کرده بود و به همراه دورتموند به افتخارات فردی و تیمی بزرگی رسید، این روزها از هیچ تلاشی در جهت ضربه زدن به تیم سابق خود فروگذار نیست.
همه چیز از 18 ماه قبل شروع شد. زمانی که پیشنهاد مدیریت فنی بایرن توسط هوینس به سامر داده شد. بعدها خود سامر در مصاحبه ای یادآور شد که شب دریافت پیشنهاد این پست از هوینس، تا صبح برای اینکه این پیشنهاد را رد کند یا قبول، نخوابیده و روی پیشنهاد فکر کرده است. نهایتا مدیر فنی سابق تیم ملی آلمان دعوت هوینس را قبول کرد و در میان بهت و حیرت هوادران دورتموند و حتی بایرن، بر مسند یکی از کلیدی ترین مناصب مدیریتی باشگاه مونیخی تکیه زد.
هوینس و رفقا که بعد از فینال دراماتیک مونیخ، در جلسه ای به بررسی عوامل ناکامی بایرن در سه جام معتبر داخلی و بین المللی در فصل 2013-2012 ترتیب داده بودند، ضعف مدیریت فنی و شخص نرلینگر را عامل عدم کسب عنوان دانسته و او را برکنار کردند. گزینه اول و آخر آنها برای جانشینی نرلینگر، فقط سامر بود. سامری که به هیچ وجه در نزد هواداران بایرن محبوب نبود و اولترا بایرنی ها را از اینکه یک دورتموندی مدیریت فنی تیمشان را به دست گرفته به شدت خشمگین ساخته بود. خشم و ناراحتی که به مروز زمان جایش را به محبوبیتی روز افزون نزد هواداران بایرن داد.
لازم به یادآوری است که پست مدیریت فنی در فوتبال، که ابداع شده توسط ژرمن هاست در طول تاریخ بوندس لیگا یکی از کلیدی ترین پست های یک باشگاه به حساب می آمده، امری که در سایر لیگ های معتبر اروپایی چندان مرسوم نیست. در فوتبال آلمان مدیر فنی از چنان قدرت و تاثیری در موفقیت و ناکامی یک تیم برخوردار است که گاهی بجای اخراج سرمربی در مواقع بحرانی، مدیر فنی تیم اخراج می شود، چرا که مدیر فنی تیم در جذب بازیکنان، انتخاب سرمربی و ... نقشی انکار ناپذیر داشته و دارد. اختیارات زیاد و قدرت اثر گذاری بالایی که خاص مدیران فنی در بوندس لیگاست، باعث شده تا بنا بر اصلی نانوشته، بهترین مدیر فنی فوتبال آلمان اتوماتیک وار بهترین مدیر فنی جهان محسوب شود.
پس از روی کار آمدن سامر او بی درنگ به دنبال پوشش نقاط ضعف تیم و تقویت نیمکت بایرن برآمد. خرید ماندژوکیچ، شکیری، دانته و از همه مهمتر خرید گران قیمت ترین بازیکن تاریخ بوندس لیگا، خاوی مارتینز، در همین راستا بود. انتقادات به موقع سامر در مواقع ضروری، تقویت تیم در ابتدای فصل و هماهنگی کامل با هاینکس نهایتا باعث شد بایرن در پایان فصل برای اولین بار در طول تاریخ خود موفق به کسب سه گانه شود. سه گانه ای که بنا بر گفته قیصر، نقش سامر در کسب آن بسیار پررنگ بود.
سامر اشتها ناپذیر با جاه طلبی های بی حد و حصرش پس از فتح سه گانه ی تاریخی دو چالش عمده پیش روی خود می دید: 1- استمرار این موفقیتها و 2- خطری بالقوه به نام دورتموند. با به خدمت گرفتت گواردیولا نیمی از دغدغه های سامر از میان رفت اما خطر بزرگتر هنوز وجود داشت. سامر که با شناختی کامل و نگاهی آینده نگرانه بدون توجه به نظرات بسیاری از دوستداران و حتی بزرگان بایرن که از موفقیت های کم نظیرشان، سرمست شده و بوندس لیگا را در انحصار خود قلمداد می کردند کماکان از رقیب شمالی غافل نبود.
سامر با علم به برنامه بلند مدت و بلند پروازانه مدیران دورتموند که از تابستان 2008 با روی کار آمدن یورگن کلوپ استارت خورده بود و هدف رساندن دورتموند در سال 2018 به عنوان بهترین تیم اروپا را ترسیم کرده بود، در جهت ضربه زدن و به تاخیر انداختن این پروژه گام برداشت. سامر با دانستن این موضوع که بعد از گذر دورتموند از پیچ اقتصادی و تثبیت موقعیت فوتبالی- اقتصادی این تیم در 5 سال آینده، توان مالی دورتموند در جهت رقابت با بایرن به شکل فزاینده ای افزایش خواهد یافت و مشکل عدم توانایی پرداخت دستمزدهای بالا به بازیکنان این تیم در جهت تمدید قرارداد و همچنین خریدهای گران قیمت رفع خواهد شد، به شکلی زیرکانه و حساب شده ضربات کاری را بر پیکره مجموعه دورتموند وارد آورد.
سامر بدون لحظه ای درنگ سیاست تضعیف دورتموند را آغاز کرد. اولین قدم ربودن استعداد کم نظیر فوتبال آلمان، ماریو گوتسه بود. در حالی که پپ بر خرید نیمار برزیلی اصرار داشت، سامر با سرسختی تمام بر خرید گوتسه اصرار و نهایتا با مجاب کردن پپ و اغوای گوتسه با پیشنهاد دستمزد سالانه 12 ملیون یورویی که رکورد تاریخ دستمزدهای آلمان را شکست، جوان 20 ساله زنبورها را برای رفتن به مونیخ قانع کرد. اما کار سامر به همین جا ختم نشد. درست در شب قبل از بازی حساس دورتموند برابر رئال، در نیمه نهایی لیگ قهرمانان، خبر جنجالی انتقال گوتسه به بایرن روی خروجی بیلد قرار گرفت. انتشار جنجالی این خبر که سامر آن را درست 24 ساعت قبل بازی حساس دورتموند در اختیار نشریات قرار داده بود موجی از انتقادات را روانه ی شخص سامر ساخت. اکثر کارشناسان معتقد بودند هدف سامر از انجام چنین کاری برای برهم زدن تمرکز دورتموند در آستانه دیدار مقابل رئال مادرید بوده است، اتهامی که سامر آنرا قویا رد نمود. اما نه تنها تمامی شواهد درستی نظر کارشناسان را نشان می داد و صحبتهای سامر را رد می کرد، بلکه تنها چند ماه بعد آلفرد دراکسلر، سردبیر بیلد، در یک برنامه ی تلویزیونی اذعان کرد که سامر خبر انتقال گوتسه به بیلد را در اختیار روزنامه نگار این روزنامه قرارداده است.
سامر بدون توجه به منتقدان و همچین افزایش میزان منفوریت روزافزونش در نزد هواداران دورتموند و حتی سایر تیمهای بوندس لیگایی، سیاست خصمانه خود بر علیه دورتموند را ادامه داد. خرید لواندوفسکی در حالی که پپ بر خرید آگرو یا سوارز تاکید داشت، برنامه ی بعدی سامر بود. شاید اگر مدت اعتبار قرارداد گوندوعان تا 2015 نبود، حتی سامر اجازه ی خرید تیاگو را نیز به پپ نمی داد و او را نیز به مونیخ می برد. به راستی که سامر در اغوا کردن ستارگان، استادی تمام عیار است، البته نباید از سرمایه عظیم مالی که در بایرن در اختیار او قرار گرفته به آسانی گذشت. پیشنهاد دستمزد سالانه 12 ملیون یورو به لوا، آن هم در حالی که تقریبا هیچ تیمی در اروپا حاضر به دادن چنین مبلغ نجومی به لوا نبود (حتی رئال متمول، آخرین پیشنهادش به لوا دستمزد سالانه 9/5 ملیون یورو بود) او را نیز همچون گوتسه فریفت تا سال آینده دو بازیکنی در کنار هم در مونیخ هواداران بایرن را لبریز از شادی و پیروزی کنند که، حاصل خون دل خوردن های کلوپو دوست داشتنی بودند.
اما سیاستهای حرفه ای و بعضا ناجوانمردانه سامر تنها در اغوای بازیکنان دورتموند خلاصه نشد. سامر سیاست به سرقت بردن بازیکنان مد نظر دورتموند در بوندس لیگا را نیز در دستور کار قرار داد. در حالی که یان کیرشوف، گزینه اول دورتموند برای تقویت خط دفاعی بود و بایرن هیچ علاقه ای به جذب او نشان نداده بود، به یکباره با انتشار خبرهایی مبنی بر احتمال پیوستن کیرشوف به دورتموند از ابتدای تابستان 2013، سامر برای جذب او دست به کار شد و او را به خدمت گرفت. اقدامی که صرفا جهت ممانعت از پیوستن کیرشوف به دورتموند بود چرا که پپ اعتقادی به او نداشت و در نهایت چند روز قبل کیرشوف با قراردادی قرضی راهی شالکه شد. همین سیاست در قبال سباستین روده هافبک دفاعی فرانکفورت نیز پیاده شد. گرچه در هر دو مورد، کلوپ منکر تمایلی جدی برای خرید این دو بازیکن شد، اما به نظر صحبتهای کلوپ فقط برای بی اهمیت جلوه دادن سیاستهای سامر باشد تا واقعیت.
در روزهای اخیر اما، این ماتیاس گینتر جوان است که به هدف جدید سامر مبدل شده. گینتر که از ماه ها پیش به دورتموند لینک شده بود هیچ بعید نیست با پیشنهاد مالی بالای سامر راهی مونیخ شود. سامر بدون توجه به اینکه سرنوشت امثال کیرشوف ها و سباستین روده ها و حتی گینترها ممکن است در تیم پرستاره ی بایرن به تباهی بیانجامد، اهداف خود را کماکان به پیش می برد. براستی سباستین روده جوان در پستی که اشتایگر و مارتینز و حتی لام حضور دارند فرصتی برای خودنمایی خواهد داشت؟ ماتیاس گینتر چطور؟ آیا در حضور بواتنگ، بادشتوبر و دانته، به او بازی می رسد؟ ظاهرا خرید بازیکن از بوندس لیگا با روشی که سامر در پیش گرفته، بسیار سخت تر از خرید بازیکن از سایر لیگ های اروپایی است.
سامر که یک حرفه ای تمام عیار است، ظاهرا برایش مهم نیست منتقدان و هواداران سایر تیمها در مورد او چگونه فکر می کنند و حتی منفوریت ابدی اهالی وستفالن را به قیمت پیشبرد اهداف جاه طلبانه و بی رحمانه اش در بایرن به جان خریده است. شاید تنها در یک مورد سیاست سامر در قبال دورتموند شکست خورد و آن هم خرید مارکو رویس، بازیکن متعصب زنبورها بود. خیلی ها در آلمان بر این باورند که سامر برای جذب رویس حتی حاضر به پرداخت حقوق سالانه ای بالاتر از 12 ملیون یورو به اوست، اما خود سامر نیز بهتر از همگان می داند که رویس برخلاف لوا و گوتسه خریدنی نیست و همانگونه که خود رویس بارها به آن اشاره کرده است، دست بایرن هرگز به او نخواهد رسید چرا که برایش پول اهمیتی ندارد. اما آنچه واضح است و خود سامر نیز بهتر از هر کسی آن رامی داند این است که سیاست تضعیف و سرقت اهداف دورتموند در بازار نقل و انتقالات برای مدتی طولانی ادامه نخواهد یافت. زیرا تا زمانی این سیاست قابل اجراست که دورتموند از لحاظ اقتصادی قابلیت رقابت با بایرن را نداشته باشد. امری که شاید 5 سال بعد شاهد آن نخواهیم بود. همانگونه که کلوپ پس از اعلام خبر پیوستن لوا به خبرنگاران گفت: "نقشه ی راه ما به درستی در حال اجرا شدن است و مطمئنم که در آینده ای نزدیک داستان خروج ستارگان دورتموند از وستفالن پایان میابد."
ماتیاس سامر به عنوان یکی از دو مدیر فنی برتر آلمان و به نوعی جهان، در کنار میشاییل سورک، هر چند در دوسال اخیر رقابت برای کسب عنوان بهترین مدیر سال فوتبال آلمان را به سورک محجوب و دوست داشتنی واگذار کرده، اما در اجرای برنامه های خود در بایرن مونیخ تقریبا بطور کامل موفق عمل کرده، طوری که در مونیخ او را همچون بتی مقدس ستایش می کنند. هر چند او بالاتر از گوتسه منفورترین چهره در نزد هواداران دو آتشه و افراطی دورتموند استريال اما این روزها در مونیخ محبوبیتی زاید الوصف پیدا کرده و دوران طلایی را با باواریایی ها می گذراند.
سوالاتی که شاید این روزها بر ذهن هواداران دورتموند نقش بربسته این است که دورتموند در حق سامر چه بدی و خطایی مرتکب شده که او اینگونه نفرت انگیز و با کینه توزی دورتموند را آماج زیاده خواهی های خود کرده است؟ آیا سامر یک شالکه ای است که اینگونه کمر به ضربه زدن به دورتموند بسته؟ چگونه او که در دورتموند به همه چیز رسید و نام و اعتبارش را مدیون دورتموند است به یک باره به دشمن شماره ی یک پسران طلایی مبدل شد؟ و سوال آخر، سیاستهای سامر چه تاثیری بر کلیت بوندس لیگا می گذارد؟
گفتنی است طرفداری فقط مجرای انتقال مطالب در ستون نویسندگان است و انتشار یادداشت های مختلف به نفع یا علیه شخص یا تیم های مختلف، دلیلی بر تایید یا تکذیب آنها از سوی ما نیست.
با تشکر از کاربرمان، مهدی قاسمی، برای ارسال این یادداشت.