طرفداری | دروازه بانهای افسانه ای زیادی در تاریخ فوتبال وجود داشته اند. شیوه دروازه بانی برخی از آنها با جاگیریهای مناسب و به صورتی مطمئن است و برخی از واکنش های دیدنی و تماشایی استفاده کرده اند اما در طول دهه ها، عموما یک نفر را به عنوان بهترین و بزرگ ترین دروازه بان تاریخ میشناسند. او هم دوره با بزرگانی با پله، دی استفانو و بابی چارلتون بوده است. او کسی نیست جز لو ایوانوویچ یاشین، دروازه بان شوروی سابق که به دلیل عملکردی عالی در دوره ای طولانی، نامش را در تاریخ فوتبال جاودانه کرده است.
در اواخر دهه 50 و دهه 60 یاشین کامل ترین و محبوب ترین دروازه بان عصر خود بود. هنگامی که تیم ملی شوروی از واژه CCCP روی پیراهن خود استفاده میکرد، یاشین تنها با لباسی مشکی وبدون نوشته در درون دروازه شوروی میایستاد. او با همین لباس مشکی نمایشهای بی عیب و نقصی ارائه میداد و کم کم این پیراهن تبدیل به یک افسانه شد. نمایشهای یاشین با پیراهن مخصوصش، باعث شد تا او القابی چون "عنکبوت سیاه" ، "پلنگ سیاه" و "هشت پای سیاه" را دریافت کند. استعداد و عملکرد او در زمین مسابقه بر همگان آشکار بود و رفتار موقرانه یاشین در خارج زمین نیز بر محبوبیت او میافزود و اعتبار او به عنوان یک اسطوره بالاتر میرفت. او مردی صمیمی، دوست داشتنی، خوش اخلاق و مهم تر از همه یک انسان با شخصیت بود و به خوبی با هواداران و خبرنگاران رفتار میکرد.
داستان یاشین در میان آشفتگی و نابه سامانی کشورش که درگیر جنگ جهانی اول و انقلاب بود، آغاز شد. لو یاشین در 29 اکتبر 1929 در مسکو متولد شد و هنگامی که تنها 12 سال داشت، شوروی در جنگ جهانی دوم شرکت کرد. مردان باید به جنگ میرفتند و پسران هم سن و سال او مجبور بودند تا در کارهای مربوط به جنگ کمک کنند.لو به عنوان مکانیک دستگاههای الکتریکی آموزش دید و در کارخانه ای در توشینو در شمال مسکو مشغول به کار شد. در این کارخانه بود که یاشین کوچک اولین تلاش هایش را برای تبدیل شدن به یک ورزشکار، انجام داد. او در ورزش استعداد زیادی داشت و در ورزشهایی چون بسکتبال، هاکی روی یخ و البته فوتبال مستعد و سرآمد بود.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، یاشین باید به خدمت سربازی اجباری میرفت و در این زمان بود که استعداد بالای او توسط آرکادی چرنیشوف، مربی تیم جوانان دینامو مسکو کشف شد و یاشین در سال 1949 به دینامومسکو پیوست. اگر چه رسیدن یاشین به تیم اصلی دینامو مسکو چندان آسان نبود زیرا در تیم اصلی دینامومسکو، الکسی خومیچ ملقب به ببر دروازه بان اصلی این تیم بود و وقتی او همراه با دینامو مسکو پس از اتمام جنگ در تورنومنتی در بریتانیا شرکت کرد، توجه بسیاری از تیمهای اروپای غربی را به خود جلب کرد. درخشش خومیچ به حدی بود که یاشین تصمیم گرفت تا فوتبال را رها کند و به ورزش هاکی روی یخ روی بیاورد.
یاشین همچنان دروازه بان ذخیره دینامومسکو بود تا این که شانس به او روی آورد و خومیچ در سال 1953 با آسیب دیدگی شدیدی روبرو شد. در سال اول عملکرد لو چندان توجهات را جلب نکرد تا این که پس از یک سال او به تیم ملی شوروی دعوت شد و دوباره به عرصه بین المللی بازگشت. پلنگ سیاه اولین بازی ملی خود را در سال 1954 انجام داد که شوروی موفق شد تا سوئد را 7-0 در هم بکوبد. اولین نگاه ها در سال 1956 متوجه یاشین شد که شوروی توانست در رشته فوتبال قهرمان المپیک ملبورن شود اما در جام جهانی 1958 سوئد بود که یاشین موفق شد تا خود را به عنوان یک پدیده اثبات کند.
در آن جام هرکس قادر بود تا توانایی ها و نمایش یاشین را ببیند. دست های بلند او سلاحی قدرتمند برای رسیدن به شوت های محکم و دقیق حریفان بود. در واقع به دلیل دستان کشیده و بلندش او لقب عنکبوت سیاه را دریافت کرد. با وجود قد بلند 190 سانتی متری و اندام تنومند، یاشین بسیار چالاک و در زمان بندی دقیق بود. همچنین به قدرت رهبری او به عنوان دروازه بان اشاره شده است و لو برای هماهنگی و جای گیری در موقعیت مناسب بر سر مدافعانش فریاد میزد، کاری که امروزه در فوتبال مرسوم است. یکی از مزایای یاشین که ژورنالیست های وقت به آن اشاره کرده اند، قدرت بازی خوانی فوق العاده او بوده است تا حدی که میتوانسته جهت، موقعیت و شدت ضربه مهاجمان را حدس بزند. در مواقعی که حریف به سانتر روی میآورد یاشین بسیار هوشیار بود و خروج های او برای شروع ضد حمله انقلابی در فوتبال آن دوره بود. یاشین همچنین مبدع پست دروازه بان- مدافع پوششی بود و دروازه بانی نبود که تنها بر روی خط دروازه بچسبد و او اغلب از دروازه بیرون میآمد و در بازی سازی شرکت میکرد.
گرچه شوروی در آن جام در گروهش پس از فرانسه با ستاره اش یعنی ژوست فونتن، در گروهش دوم شد و در دور بعد نیز مغلوب سوئد میزبان شدند اما یاشین درپایان مسابقات به عنوان بهترین دروازه بان جام شناخته شد. یاشین دو سال بعد درخشان تر ظاهر شد و در اولین دوره از جام ملت های اروپا یکی از عناصر اصلی قهرمانی شوروی در این جام بود. گرچه در فینال دروازه یاشین توسط یوگوسلاوی به توپ بسته شد اما او همه آن ها را مهار کرد و شوروی را به جامی با ارزش و بین المللی رساند. در سال بعد مقامات ورزش شوروی به توانایی های یاشین شک کردند و در جولای 1961 ولادیمیر ماسلاچنکو، دروازه بان لوکوموتیو مسکو به عنوان دروازه بان اصلی شوروی برگزیده شد اما یاشین در ماه آگوست جایگاهش را پس گرفت.
یاشین علی رغم بازپس گیری جایگاهش، در جام جهانی 1962 در شیلی 32 ساله بود و سن او باعث برخی بدگمانی ها نسبت به او می شد. این مسائل باعث کاهش اعتماد به نقس یاشین شد و در بازی میان شوروی و کلمبیا که به تساوی 4-4 انجامید، یاشین 2 اشتباه جدی انجام داد. فرم ضعیف یاشین در مرحله یک چهارم نهایی برابر شیلی میزبان نیز ادامه یافت و شوروی 1-2 مغلوب شد. بعدا مشخص شد که یاشین در برخورد با بازیکن شیلی، از ناحیه سر آسیبی جدی دیده است و با استناد به این مسئله، عملکرد دور از انتظار یاشین توجیه می شد. گرچه مردم، فدراسیون و رسانه های شوروی یاشین را مثل گذشته بهترین می دانستند.
لو یاشین در تیم ملی شوروی، با همان پیراهن مشکی معروفش!
گرچه یاشین جام جهانی ناموفقی را سپری کرد اما مورد اعتماد کنستانتین بسکوف، سرمربی جدید شوروی بود. گرچه یاشین دوران افت را سپری می کرد اما یک رویداد باعث شد تا عنکبوت سیاه بازهم به اوج بازگردد. در 23 اکتبر 1963 مسابقه ای میان انگلیس و تیم منتخب جهان به مناسبت صدمین سالروز تاسیس فدراسیون فوتبال انگلیس ترتیب داده شد و فرناندو ریرا شیلیایی، سرمربی تیم منتخب جهان لو یاشین را به عنوان یکی از دروازه بان های تیمش انتخاب کرد. نوشته شده است که یاشین یکی از بهترین و به یاد ماندنی ترین نمایش های خود را در این مسابقه با مهار های فوق العاده اش انجام داد به طوری که جیمی گریوز، مهاجم انگلیس را به نفس نفس افتادن انداخته بود. این نمایش فوق العاده پیغامی به جهانیان ارسال کرد که یاشین افسانه ای بازگشته است و این بازی در حقیقت باعث افزایش طول دوران حرفه ای اش شد.
چند هفته بعد در دهم نوامبر، یاشین در دیدار مقدماتی جام جهانی برابر ایتالیا یک نمایش خیره کننده دیگر ارائه داد و پنالتی ساندرو ماتزولا را به طوری شگفت انگیز مهار کرد و شوروی به یک تساوی ارزشمند در ایتالیا دست یافت. در پایان سال، بازگشت فوق العاده یاشین به اوج کافی بود تا او از فرانس فوتبال جایزه بهترین بازیکن جهان را دریافت کند و او تنها دروازه بانی در طول تاریخ است که موفق شده تا به عنوان بهترین بازیکن جهان دست یابد. دروازه بانان بزرگ و مشهوری چون دینو زوف، اولیور کان، جانلوییجی بوفون و مانوئل نویر به یک قدمی این عنوان رسیده اند اما موفق به کسب آن نشده اند.
یاشین این عنوان تاریخی را در 27 می 1964 پیش از دیدار با سوئد که به پیروزی 3-1 شوروی انجامید، پیش دیدگان صد هزار هوادار در مسکو دریافت کرد و این بزرگترین دستاورد او به حساب می آید.یاشین همچنان انتخاب اول تیم ملی شوروی در درون دروازه بود و او در جام جهانی 1966 انگلیس، سومین جام جهانی خود را تجربه می کرد. در مرحله گروهی لو دو دیدار ابتدایی را به دلیل مصدومیتی خفیف از دست داد اما با شروع دور حذفی یاشین بازگشت و به همگان ثابت کرد که چه کسی بهترین دروازه بان جهان است. پس از این که در دور حذفی، آنها موفق به شکست مجارستان شدند اما از پس آلمان غربی که از ستارگانی چون اووه زیلر و فرانتس بکن باوئر بهره می برد، بر نیامدند. در دیدار رده بندی نیز شوروی موفق به مهار اوزه بیو و پرتغال نشد و به مقام چهارم نائل آمد، گرچه یاشین بهترین جام جهانی اش را سپری کرد.
پس از جام جهانی، یاشین 37 ساله بود و آرام آرام به پایان فوتبالش نزدیک می شد. یاشین هفتاد و ششمین و آخرین بازی ملی خود را در سال 1967 در دیدار مقدماتی جام ملتهای اروپا برابر یونان انجام داد و در سال 1970 نیز پس از دو دهه حضور در باشگاهش، دینامو مسکو، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. بازی خداحافظی یاشین در می 1971 میان منتخب مسکو و منتخب جهان با حضور بازیکنانی چون جاچینتو فاکتی، بابی چارلتون و گرد مولر وسایرین انجام شد و این پایانی بود بر دو دهه درخشش لو یاشین در دنیای فوتبال. دوران بازی یاشین با پنج قهرمانی و سه جام حذفی با دینامومسکو، مهار بالغ بر 150 پنالتی و بسته نگه داشتن دروازه در نیمی از بازیها به پایان رسید و او جایزه "استاد ورزش شوروی" را به دست آورد. پس از بازنشستگی یاشین به وزارت ورزش شوروی ملحق شد و همچنین در بخشهای اداری و مدیریتی دینامو مسکو فعالیت کرد.
متاسفانه یاشین در سالهای آخر عمرش با پیوتر بوگدانوف، رئیس این باشگاه که از قدرت سیاسی زیادی نیز برخوردار بود به مشکل خورد و در نتیجه یاشین نمیتوانست تا از کشور خارج شود و دلیل عدم حضور او در بازی خداحافظی دینو زوف نیز همین مسئله بود. در سال 1986 مشخص شد که یک لخته خونی بزرگ در پای لو وجود دارد او مجبور شد تا آن پایش را قطع کند. در 20 مارس 1990 لو یاشین افسانه ای به دلیل سرطان معده در خانه اش در کنار همسرش والنتینا و دو دخترش ایرینا و النا درگذشت.
فردای آن روز، تیمهای دنیپرو شوروی (اوکراین فعلی) و بنفیکا پرتغال در لیگ قهرمانان اروپا به مصاف هم رفتند و پیش از شروع بازی خبر درگذشت یاشین اعلام شد. اوزه بیو که عضوی از کادر بنفیکا بود، با شنیدن این خبر گریه کرد و گفت که او بی همتا ترین دروازه بان قرن است.یاشین با وجود عدم سلامت کامل و مشکلات با باشگاه محبوبش در اواخر عمر، تا پایان یک مرد با شخصیت با لبخندی روی لب بود و همیشه میان مردم مورد احترام بوده و هست. شاید یاشین، بزرگ ترین دروازه بان تاریخ فوتبال باشد.