اختصاصی طرفداری - انگار همین دیروز بود که او پا به هایبری گذاشت. توپچی ها طی این بیست سال حضور او سه بار قهرمان لیگ شده اند و شش بار قهرمان جام حذفی. همیشه آن بالاهای جدول پرسه زده اند و خیلی ها را با ناکام ماندن شان در فتح لیگ طی یک دهه اخیر به نق زدن واداشته، ولی نمی توان آرسنال را بدون او تعریف کرد. بی تردید ورود آرسن ونگر کلیدی ترین برهه باشگاه بوده است. وقتی بروس ریوک در آگوست 1996 اخراج شد و مدیران آرسنال سیاهه درازی از نامزدهای رهبری توپچی ها را ردیف کردند که میان شان یوهان کرایوف شاخص تر از همه بود. در آن دوران مربیان خارجی بزرگ راهی انگلیس نمی شدند و رود گولیت که رهبری چلسی را در دست داشت به شهرت جهانی اش به عنوان بازیکن تکیه داده بود. با این وصف دیوید دین معاون باشگاه، هیئت مدیره را متقاعد کرد به یک مربی گمنام روی آورند. به آرسن ونگر که در ناگایو گرامپوس در ژاپن به سر می برد. به کسی که روزنامه ایندیپندنت در باره اش نوشت "آرسن کیه؟"
ونگر در 22 سپتامبر به عنوان مربی جدید آرسنال معرفی شد و در نخستین جمله هایش در لندن گفت "... دلیل اصلی آمدن من عشق به فوتبال انگلیس است. عشق به ریشه های این بازی. من عاشق روح فوتبال در آرسنال هستم". آرسنال در اولین دیداری که ونگر روی نیمکت نشست بلکبرن را 2-0 در اوود پارک شکست داد. ولی توپچی ها در پایان فصل پس از نیوکاسل در رتبه سوم جای گرفتند و با تفاضل کمتر شانس حضور در لیگ قهرمانان را از دست دادند. راه و روش او برای بازیکنان در ماه های اول نامتعارف بود و آنها به طعنه ونگر را کارآگاه کلوزویی می خواندند که همه چیز را به هم ریخته است. وقتی ونگر پا به هایبری گذاشت با بازیکنانی روبرو شد که با گذشته زندگی می کردند. تونی آدامز اعتراف کرد اکثر بازیکنان آن عصر با فرهنگ نوشیدن مفرط الکل بزرگ شده بودند. آرسنال در رده چهارم جدول قرار داشت و هنوز به جام های کسب شده در عصر جرج گراهام در اوایل دهه 1990 می بالید. پنج سالی بود نه جامی برده بود و نه به جامی نزدیک می شد.
در کنار همه این ها زمانی که ونگر پا به لیگ برتر گذاشت قهرمانی به یک باشگاه تعلق داشت، به منچستر یونایتد. ولی همه چیز خیلی زود عوض شد و انگاره های نوی ونگر در باره تمرین بازیکنان و تغذیه روند بازی های تیم را تغییر دادند. دیوید سیمن می گفت "... سایر تیم ها ناگهان دریافتند ما پس از دقیقه هشتاد هم سریع و جانانه می دویم. بازیکنان ملی پوش از من، تونی آدامز، یان رایت و مارتین کیون می پرسیدند شما در آرسنال چه می کنید؟". ونگر با خودش چند پزشک، بدنساز و ماساژور آورد و بر افزایش تکنیک و مهارت های فردی بیش از دویدن و به بازی روی زمین بیش از سانتر کردن توپ تاکید کرد. آرسنال در پایان نخستین فصل حضور کامل ونگر بالاتر از یونایتد هر دو جام قهرمانی لیگ و حذفی را به چنگ آورد. آنها در ماه مارس با دوازده امتیاز بیشتر در صدر جدول قرار داشتند که آمادگی جسمی بازیکنان اصلی ترین عامل برتری آرسنال شده بود.
ونگر در بدو ورود از مدافعان آرسنال به رهبری تونی آدامز استقبال کرد. می گفت "... هر چهار مدافع تیم را فارغ التحصیلان برجسته دفاع کردن یافتم. تونی آدامز دکترای دفاع کردن داشت. بی برو برگرد معرکه بود". ولی ونگر به فوتبال تهاجمی اعتقاد داشت و متوسط زدن گل تیم جرج گراهام در هر دیدار 1.37 بود که در عصر ونگر به 1.81گل افزایش پیدا کرد. دنیس برکمپ که پیش از ونگر وارد آرسنال شده بود در عصر ونگر شکوفا شد و کمی بعدتر تیری آنری آمد که سرآمد گلزنان تاریخ باشگاه می شد. تک خال ونگر در خط میانی پاتریک ویرا بود. بازیکنی که تا 2005 کنار ونگر ماند و بیش از هر بازیکنی برای او به میدان رفت. قلب تپنده تیم شد. کاپیتان توپچی ها پس از رفتن تونی آدامز. جنگجو و خستگی ناپذیر. در برنامه های دفاعی شرکت می کرد و تندترین تکل ها را می زد و در حملات تیم شرکت می جست و دروازه ها را می گشود.
فصل 1998-1997 با کسب قهرمانی لیگ و جام حذفی همه چشم ها را به سوی ونگر برگرداند. در لیگ به رغم رتبه ششمی در دسامبر فرگوسن را شکست داده بود که پیروزی با تک گل مارک اوورمارس در اولدترافورد سرنوشت ساز بود. آرسنال در فینال جام حذفی نیوکاسل را به رهبری کنی دالگلیش با دو گل اوورمارس و آنلکا شکست داد تا فاتح دو جام شود. فصل 1998-1999 فصل فرصت های برباد رفته شد. آرسنال قهرمانی لیگ را در آخرین روز با فقط یک امتیاز کمتر به یونایتد واگذار کرد. در نیمه نهایی جام حذفی با یک گل اختلاف مغلوب یونایتد شد. آن چه ونگر را به بازار کشاند. او که آنلکا را با نیم میلیون پوند از پاریسن ژرمن خریده بود به مبلغ 23.5 میلیون پوند به رئال مادرید فروخت و با خرید تیری آنری، سول کمپل، روبر پیرس، سیلوین ویلتورد و فردی لیونبرگ آرسنال را به صف اول بازگرداند.
فصل 2002-2001 با قهرمانی تمام شد. با گشودن دروازه ها در هر بازی لیگ. با رکورد شکست ناپذیری در خانه. عصر درخشان. عصر طلایی ونگر. اقتدار. تیری آنری هنرمند در یک سو و پاتریک ویرا در سوی دیگر بازتابنده فوتبال ونگری شدند. هم زیبا بمان و هم شمشیر را از رو ببند. حمله های مهار نشدنی در این سو و دفاع آهنین در سوی دیگر. شانه خالی نکردن از درگیری و جنگ. به زیر کشیدن الکس فرگوسن و منچستر یونایتد. 87 امتیاز. هشت امتیاز بیشتر از لیورپول در رتبه دوم. با فقط سه شکست. با پیروزی 0-2 در فینال جام حذفی برابر چلسی. با وداع کاپیتان تونی آدامز پس از بیست و دو سال.
فصل 2004-2003 فصلی بود برای همه دوران ها. قصه خیال انگیز. قصه پریان. قهرمانی بی شکست. رکورد حیرت انگیز 38 بازی، 28 پیروزی و 10 تساوی و بدون شکست. 73 گل زده و 26 گل خورده. قهرمان جام حذفی. تنها تیمی در تاریخ لیگ که در همه بازی های لیگ گل زد. آرسنال با رفتن به استادیوم امارات در سال 2006 به دیدار نهایی لیگ قهرمانان برابر بارسلونا هم راه یافت. با رکورد دو گل خورده طی دوازه بازی تا فینال. ولی اخراج لمن در دقیقه 18 پس از به زمین کوفتن ساموئل اتوئو مصیبت بار بود. اولین اخراجی همه فینال های لیگ قهرمانان. آرسنال با گل دقیقه 37 کمپل جلو افتاد ولی در پانزده دقیقه آخر نتیجه 1-2 شد. جام غایب در ویترین ونگر همین جام است. جامی مایه نیش زدن. چنان که ژوزه مورینیو به طعنه گفته "... بهترین مربیان اروپایی نگاه کنید. تقریبا همه شان قهرمان اروپا شده اند. لیپی، کاپلو، فرگوسن، من، ریکارد، بنیتز، دل بوسکه. بنابراین دلم برای ونگر می سوزد".
ولی ونگر به قول دیوید دین نه فقط انقلابی در آرسنال برپا کرد، بلکه استانداردهای فوتبال در انگلیس را هم بالا برد. او همین حالا هم میان مربیانی که بیش از یک دهه در لیگ برتر حضور داشته اند پس از فرگوسن بیشترین درصد کسب پیروزی را داشته و در کنار همه این ها طی ده سال نزدیک به 150 میلیون پوند خرج کرده است؛ یعنی کمتر از مبلغی که ژوزه مورینیو طی دو سال در چلسی صرف خرید بازیکن کرد. ونگر طی پانزده سال در آرسنال 84 بازیکن جوان را روانه میدان کرد. یعنی 5.6 بازیکن جوان در هر فصل. در حالی که الکس فرگوسن طی بیست و پنج سال 103 بازیکن جوان روانه میدان کرد که مترادف با متوسط 4.1 بازیکن جوان در هر فصل است.
ونگر همیشه تکرار کرده "... ما ستاره نمی خریم. ما ستاره می سازیم". او بود که پاتریک ویرا، نیکلاس آنلکا، مارک اوورمارس، کولو توره، سسک فابرگاس، فلیپه سندروس و سسک فابرگاس را جهانی کرد. او تنها مربی لیگ برتر بوده که خرید و فروش هایش در مجموع برای باشگاه سودآور بوده است. احتمالا او آخرین مربی عصر فوتبال مگا میلیونی است که هرگز نخواست با ریخت و پاش جلو برود.