Amir Azبه قلم سایمون کوپر (البته قدیمیه):
"سلاطين «پاس های سريع» در جست وجوی اثبات خود!"
هر جام جهاني يك قهرمان دارد و در هر تورنمنت نيز يك «شيوه» بازي به پيروزي مي رسد. اين بار، شيوه پيروز «فوتبال متكي بر پاس هاي سريع» بود. آلمان بهترين تيم اين جام بوده است. اگر در ديدار نهايي نيز اين تيم آرژانتين را شكست دهد، مانند دو جام ملت هاي اروپاي قبلي و جام جهاني 2010 تيم قهرمان مجموعه يي است كه شيوه بازيش ردوبدل كردن پاس هاي سريع تلقي مي شود. البته بايد بگويم كه اين به آن معنا نيست كه عصر دريبل زدن به اتمام رسيده اما اين جام جهاني، خصوصا براي برزيل و انگلستان درس هاي ارزشمندي به ارمغان داشت. يوهان كرويف كه بي شك پدر فوتبال متكي بر پاس هاي سريع قلمداد مي شود، مي گويد: شيوه پاس دادن ژرمن ها كه بازيكنانش نيز در فضاهاي خالي مدام در حركت هستند و بازي منطقه يي انجام مي دهند، شيوه برتر اين جام است. كرويف مي نويسد: حتي دروازه بان آنها نيز به خوبي در بازي متكي بر پاس هاي سريع اين تيم حضوري فعال دارد. علاوه بر اين كرويف يكي از طرفداران پر و با قرص توني كروس به حساب مي آيد. در كل تيم هايي كه از شيوه «پاس هاي تند» استفاده مي كنند دو دسته هستند: دسته اول مانند آلمان. درآلمان نيز مانند شيلي روح تفكرات پپ گوارديولاديده مي شود: مالك توپ و ميدان باش و سپس حمله كن. دسته دوم تيم هايي مانند هلند يا چلسي ژوزه مورينيو هستند: ابتدا سعي مي كنند حريف مالكيت توپ را در اختيار داشته باشد، صبر مي كنند و به سرعت بعد از در اختيار گرفتن توپ با پاس هاي سريع ديوانه وار حمله مي كنند. به صورت آرماني، آنها تنها سه ثانيه بعد از مالكيت توپ، به سمت دروازه حريف شوت مي زنند. پاس دادن سريع در ظاهر شايد آسان به نظر برسد اما نيازمند مطالعه و آموزش عميق است. مي توانيد ساعت ها با كرويف هم صحبت شويد و او در خصوص پاس هاي سريع با شما صحبت كند. پاس هايتان را به صورت جانبي ارسال نكنيد. (نكته يي كه مدافعان برزيل به آن عادت داشتند.) پاس هاي خود را يك متر جلوتر از هم تيمي تان بدهيد تا مجبورش كنيد كه حركت كند. وقتي پاس مي دهيد بايد سريع حركت كنيد زيرا پاسكاري مطلوب وابسته به حركت در فضاهاي مختلف است. پاس هاي خود را مستقيم به سمت جلو ندهيد. شيوه يي كه انگلستان و برزيل (در بازي برابر شيلي) انجام مي دادند. چرا؟به اين خاطر كه موجب مي شود حريف تان به راحتي دست تان را بخواند. در عوض با ايجاد مثلث هاي مختلف در زمين، پاس هاي مورب يا قطري رو به جلو بدهيد. پاس هايتان خيلي بلند نباشد خصوصا وقتي كه مي خواهيد از گوشه ها براي مهاجمان توپ ارسال كنيد. به جاي اين كار به مانند آنچه در تيم آلمان ديديم با پاس هاي كم ارتفاع سعي كنيد توپ روي نقطه پنالتي فرود آيد. هرگاه كه توپ را از دست داديد، ديگر بازيكنان بايد سريعا با ايجاد يك توده فشرده فضاهاي خالي را ببندند. آرژانتين در اين كار واقعا فوق العاده بود. در حقيقت، تمام فوتبال در موقعيت سنجي و جاگيري در مناطق مختلف خلاصه مي شود زيرا ميانگين مالكيت هر بازيكن در هر بازي كمتر از يك دقيقه است. يك بازيكن دريبل زن مي تواند يك مجموعه متكي بر پاس هاي سريع را به تكامل برساند. كاري كه لئو مسي در بارسلونا انجام مي دهد. دريبل در فوتبال حكم يك نانوتكنولوژي را دارد: گاهي تنها راه باز كردن يك توده فشرده از مدافعان روبه رو، پشت سر گذاشتن يك مدافع از طريق دريبل زدن است. تيم افسانه يي برزيل در جام جهاني 1970 هم در پاسكاري تبحر داشت و نيز تيمي متشكل از دريبل زن هاي ماهر بود. اما امروز، دريبل زن هاي شاخص فوتبال مانند مسي و نيمار در تيم هاي خود علاوه بر دريبل زدن به عنوان خلاق ترين و موثر ترين بازي ساز معرفي مي شوند. اما اين روزها دريبل زدن مدافعان مستقيم كار سختي است. به همين خاطر است كه هر تيمي حداكثر يك يا دو بازيكن دريبل زن در اختيار دارد. در ضمن آنها تنها در صورتي مي توانند دريبل بزنند كه عده زيادي از هم تيمي هايشان عقب از آنها باشد. به اين خاطر كه در هنگام از دست دادن توپ، تيم با دردسر مواجه نشود. با اين حال، هنوز هم دريبل زدن موثر است. چيزي كه مي تواند ناكارآمد تلقي شود اين است كه تيمي متشكل از بازيكناني باشد كه نه دريبل زن هاي خوبي هستند و نه پاسور هاي ماهري: نكته يي كه در تيم هاي برزيل و انگلستان مشاهده كرديم. اگر در تيم تان پاسورهاي متبحر نداشته باشيد، آن وقت موجب مي شود شما به كندي شكل بازي خود را تنظيم كنيد، در نتيجه منجر به اين شود كه حريف با وقت كافي ديوار محكمي را مقابل شما تشكيل دهد. برزيل و انگلستان بايد شيوه درست «پاسكاري سريع» را بياموزند. البته شكست هفت بر يك برزيل مقابل آلمان ديگر تكرار نمي شود. اما بايد قبول كنيم كه برزيل از جام جهاني 2002 تاكنون در هيچ بازي اي در جام هاي جهاني عملكرد مطلوبي نداشته است. مشكل آنها ساختاري است. آنها در نيمه نهايي جام جهاني در حالي كه از حمايت تماشاگران خودي بهره مي بردند شكست خوردند. تيم هاي امريكاي لاتين مي توانند به فوتبال متكي بر پاس هاي سريع روي بياورند. شيلي و كلمبيا نشان دادند اين كار از كشورهاي اين قاره به خوبي بر خواهد آمد. تيم هايي كه مشكل ساختاري و مفهومي در پاسكاري دارند سعي مي كنند هنگام شكست، تقصير را بر گردن عوامل روحي و رواني بيندازند. داستان قديمي شكست فوتبال انگلستان نيز اين بود كه بازيكنان اين تيم با اينكه درآمد هنگفتي دارند اما فاقد روحيه و شور تيمي هستند. اگر اين گونه باشد، پس بايد ادعا كنيم كه مثلابازيكنان كلمبيا پرشورتر و جنگنده تر از انگليسي ها بودند. قضيه اين نيست. نكته اينجاست كه كلمبيا در مدت اخير به خوبي شيوه فوتبال متكي بر پاس هاي سريع را تمرين كرد. حركت در فضاهاي خالي و سپس با جنگندگي و آزادسازي انرژي به سمت دروازه حمله مي كردند. بازيكنان انگلستان نيز قصد پياده كردن چنين شيوه يي داشتند اما به صورت نامنظم و آشفته.