آنجا می گویند بریتانیا تنها یک کشور است و بازی های بین چهار ایالت آن نباید بازی های ملی محسوب شود. هنوز برای خیلی ها رویارویی های مجارستان و اتریش اولین نبرد فرامرزی در فوتبال است. نبردی که شروع آن از 1902 بود و تا یورو 2016 در مجموع 137 بار با هم روبرو شدند تا دامنه دار ترین نبرد تاریخ فوتبال در بازی های ملی را به تصویر بکشند.
وقتی که فوتبال حرفه ای شد |
بازی های ابتدایی مجارستان و اتریش برنده ای جز میزبان نداشت. وقتی که اتریش میزبان بود با نتایج نزدیک و بردهای پرگل می ماند برای میزبانی مجارستان. تا رودررویی دوازدهم در سال 1907 که مجارستان موفق شد 4-3 اتریش را در زمین خود شکست دهد این سنت پابرجا بود. تا سال 1915 مجارها دو بار دیگر اتریش را در زمینش شکست دادند. اما اولین شکست خانگی مجارستان در برابر اتریش احتمالا تعیین کننده ترین و مهم ترین نبرد و به نوعی سنگ بنای مدرنیته و حرفه ای بودن در فوتبال شد. شکستی که اگر مجارستان متحمل نمی شد احتمالا رشد فوتبل چندین سال با وقفه همراه می گشت.
در ابتدا باید از کاپیتان مجارستان، ایمره شلوسر گفت. ایمره شلوسر، متولد 1889 بود و اولین بازیکن سطح جهانی اروپا به شمار می رفت. 430 گل در 340 بازی و عنوان بی حرف و حدیث بهترین بازیکن دهه 1910 برای او، خالق ضربات کات دار و دارنده بهترین میانگین گلزنی تاریخ فوتبال همه و همه در مقابل خدمتی که او پس از شکست مقابل اتریش به فوتبال کرد ناچیز هستند. پس از بازی و شکست 2 به 5، شلوسر به عنوان کاپیتان تیم پیش از هر چیز به اتفاقات شب قبل از بازی توجه کرده بود. بازیکنان مجارستان عمدتا همان روز بازی به تیم ملی اضافه شده بودند. شب قبل از آن احتمالا شکم هایشان پر از نوشیدنی و بسترهایشان هم هم گرم و پر حرارت بود. ضعف بدنی فردای آن روز در حین بازی، نتیجه ای جز شکست و تحقیر با 5 گل در خانه نداشت.
جلوتر از مربی و فدراسیون فوتبال مجارستان، شلوسر برنامه جدیدی برای هم تیمی هایش قبل از بازی های ملی طرح کرد. برای اولین بار در تاریخ فوتبال چیزی به عنوان اردوی آمادگی تشکیل شد که خود او سرپرستی آن را به عهده داشت. بازیکنان تیم ملی موظف بودند که از یک هفته قبل از مسابقات از هر گونه فعالیت اضافه در تخت خوابشان خودداری کنند، مصرف الکلشان صفر شود و 3 روز قبل از بازی در محلی که به عنوان اردوی تیم ملی شناخته می شد حاضر باشند. هنگامی که بحث پرداخت حقوق به بازیکنان در زمان حضور در اردوی تیم ملی مطرح شد، فوتبال عملا قدمی رو به جلو برداشت. در کوتاه مدت نتایج سینوسی مجارستان و اتریش باقی ماندند، اما وقتی که برای شش بازی پیاپی مجارستان اتریش را در هم کوبید و اتریش در 7 بازی خانگی یک برد را هم به دست نیاورد، زحمات شلوسر بالاخره ثمره دادند. حرفه ای گری وارد فوتبال و شاید بزرگترین قدم تاریخ فوتبال برداشته شد.
از 1920 تا 1966 نقشه فوتبال اروپا بدون مجارستان غیر قابل تصور است. فدراسیون فوتبال مجارستان از هسته های اصلی تشکیل رقابت های جام ملت های اروپای مرکزی بود. سی سال بعد وقتی به پیشنهاد روزنامه اکیپ مقدمات جام باشگاه های اروپا آماده شد، این گوستاوو سبس مجار بود که در کنار سانتیاگو برنابئو پایه های مهم ترین رقابت باشگاهی دنیای فوتبال را بنا نهاد.
مجارستان را اگر به عنوان تیم اول نیمه ابتدایی قرن بیستم نشناسیم، بدون شک بین سه تیم اول قرار دارند. از تحمیل سنگین ترین شکست های تاریخ فوتبال روسیه و فرانسه که بگذریم، داستان جام های جهانی مجارستان از 1934 شروع شد. جایی که در مرحله یک چهارم نهایی در مقابل رقیب همیشگی شان اتریش، 2-1 مغلوب شدند. چهار سال بعد در حالی که با مثلث تولدی، ژنگلر و جیورجی ساروسی مجارستان آماده فتح جام بود، در نبرد فینال با ایتالیایی روبرو شدند که عزمشان جزم بود نشان دهند قهرمانی دوره گذشته چندان ربطی به موسیلینی و سیاست هایش نداشت. تیتکاس در دقیقه هشتم بازی گل ایتالیا را پاسخ داد، ساروسی در دقیقه 70 بازی را 3-2 کرد تا امید های مجار زنده شود اما گل دقیقه 82 سیلویو پیولا، آب سردی بر نسل طلایی اول مجارستان بود.
تحقیر کننده های ومبلی و مجارهای جادویی |
اوج داستان مجارستان، با نسل طلایی هانود تعریف می شود. فرانس پوشکاش، ساندور کوسیس، ژوزف بوسیک، زولتان زیبور و ناندور هیده گوتی پنج مهره مشتی بودند که کل اروپا را با ضربات هوکشان نواختند. پس از شکست 5-3 در مقابل اتریش در سال 1950، افسانه سرایی احتمالا بهترین تیم تاریخ فوتبال اروپا آغاز شد. از 1950 تا 1954، مجارستان حتی یک شکست نیز متحمل نشد. نبرد افسانه ای آن ها در مقابل انگلیس، خرد کردن ومبلی با شش گل و روانه کردنشان به انگلیس با هفت گل، نقطه اوج داستان بود. فاصله ای که فوتبال مجارستان با دیگر تیم های دنیا داشت احتمالا هیچگاه به وسیله هیچ تیم دیگری در تاریخ تکرار نشده است. ژیولا گروسیس به طور قطع اولین دروازبانی است که فارغ از توانایی هایش درون محوطه جریمه و روی خط دروازه که به او لقب پلنگ سیاه داده بود، توانا در همکاری تیمی، بازیسازی از عقب و کار با توپ بود. وقتی بکن بائر در دهه 60 در میانه میدان می درخشید روزنامه ها از ظهور یک ژوزف بوسیک دیگر سخن می گفتند. ناندور هیده گوتی یک هافبک آزاد بود که به هر جای زمین سرک می کشید، زولتان زیبور وینگر مدرنی بود که در روزگاری که پا راست ها در سمت راست بودند و پا چپ ها در سمت چپ، یک هافبک راست پا در سمت چپ بود و ساندور کوسیس گلزنی ذاتی بود که هنوز میانگین بهترین گل زده تاریخ فوتبال در بازی های ملی را در اختیار دارد. در کنار این ها، بازیکنی وجود داشت که در مورد او این جمله وجود دارد: "در یک دایره به مرکز پوشکاش و شعاع 5 متر، او بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است."
پوشکاش مدرن ترین بازیکن مدرن ترین تیم بود. فارغ از گلزنی، او بهترین موقعیت ساز و گل ساز تیم هم بود. در حالی که وظیفه هیده گوتی و بوسیک جمع کردن میانه میدان، فضا سازی در زمین و دادن توپ به پوشکاش بود، "سرهنگ فرانس" یا خود شوت می زد، یا توپ را به کوسیس، تاث و زیبور می سپرد تا در یک موقعیت گلزنی ناب قرار بگیرند. پوشکاش چنان استثنایی بود که وقتی ریموند کوپای افسانه ای بهترین بازیکنان قرن بیستم را نام می برد، نام او جلوتر از نام بزرگ آلفردو دی استفانو، دوست و هم تیمی خود پوشکاش و کوپا قرار گرفت.
جالب است که بهترین بازیکن دنیا در سال های 1952 و احتمالا 1953، جایی میان مجارستان رویایی نداشت. لازلو کوبالا مهاجم بارسلونای اسپانیا در حالی از مجارستان فرار کرد که یک متر بالای سرش، رگبار تیرها بود که فوران می شد. به مجرد رسیدن کوبالا به اسپانیا، جدال بارسلونا و رئال مادرید بر سر تصاحب او آغاز شد و پس از جنجال های فراوان کوبالا به بارسلونا پیوست. کوبالا در اسپانیای کاتولیک پذیرفته شد و مجارستان کمونیست برای همیشه او را پس زد. بازگشت کوبالا به مجارستان تنها زمانی میسر شد که سانتیاگو برنابئو مدیر رئال مادرید پیش قدم شد و توانست سیاست مداران مجارستان را راضی کند تا زمانی کوتاه در اختیار کوبالا قرار دهند تا با خانواده اش دیدار کند.
با انجام قرعه کشی های جام جهانی 1954 و همگروهی آلمان و مجارستان، بحث های جالبی به پیش کشیده شد. تیم اول گروه احتمالا در مراحل بعدی با برزیل و اروگوئه روبرو می شد و تیم دوم گروه، در مصاف با هر رقیبی جدال آسانتری در پیش داشت. در واقع قرعه کشی به این صورت بود که 4 تیم اول هر گروه در یک سمت و چهار تیم دوم در سمت دیگر جدول مرحله حذفی قرار می گرفتند. با حضور انگلیس، اروگوئه و برزیل در گروه های دیگر، تکلیف صدر نشینشان به نوعی مشخص بود و تنها چیزی که می توانست کمی مورد بحث قرار گیرد تک بازی آلمان در مصاف با مجارستان بود. اما داستان چه شد؟ همیشه این سوال پرسیده می شود که چگونه تیمی که در مرحله گروهی رقابت ها با هشت گل خرد می شود، در فینال برنده بازی لقب می گیرد. اتفاقی که شاید در ابتدا عجیب به نظر می آمد، اما حرکت هوشمندانه ای که پشت آن بود غیر قابل کتمان است.
مجارستان بدون توجه به نام تیم، به زمین می آمد، می برد و می رفت. سپ هربرگر سرمربی آلمان غربی، در مصاف مرحله گروهی حرکتی هوشمندانه انجام داد که کمتر از آن صحبت می شود. در حالی که تیم مجارستان با ترکیب کامل و بی نقص خود وارد زمین شده بود، تنها فریتز والتر کاپیتان و تورکه دروازبان تیم، بازیکنان اصلی آلمان در زمین بودند. دستورات هربرگر هم مشخص بود. فارغ از نتیجه و هر گلی که به ثمر می رسید، بازیکنان ذخیره آلمان غربی تنها و تنها باید مجارهای جادویی را مجبور به دویدن و درگیر شدن می کردند. آلمان غربی اگرچه هشت گل خورد، اما سه گل هم با بازیکنان ذخیره اش به ثمر رساند و خستگی و تحلیل رفتنی به نصیب مجارستان کرد که در مراحل بالاتر خود را نشان می داد.
مجارستان در مراحل بعدی با 4 گل برزیل و اروگوئه را هم درهم کوبید و به فینال رسید. پوشکاش در بازی فینال در زمین حضور داشت اما مصدومیتی که در بازی گروهی دچارش شده بود کماکان با او همراه بود. مجارستان در هشت دقیقه ابتدایی باز هم طوفانی ظاهر شد و دو گل به ثمر رساند اما تا دقیقه 18 همه چیز مساوی بود. این بار نوبت بازیکنان تیم اصلی آلمان غربی بود که بدوند و تفکرات سپ هربرگر در بازی اول بالاخره نتایج خود را نشان داد. اما باز هم کلاس بازیکنان مجارستان خود را نشان داد. توپ به روی دروازه فرستاده شد، پوشکاش به ضربه سر توپ را برای کوسیس کاشت و شوت سنگین کوسیس از روی خط شش قدم به سمت دروازه نواخته شد. اما مهار عجیب و رویایی تورکه از روی خط دروازه با دستانی کشیده در ارتفاع دو متری زمین حسرت مجار ها را به همراه داشت. در دقایق پایانی این بار تورکه هم تسلیم شد اما پرچم کمک داور بالا رفت تا حسرت به دل جادوگران باقی بماند.
2 سال بعد از جام جهانی، تانک های شوروی با گذشتن از روی خیابان های بوداپست، همزمان فوتبال مجارستان را هم نابود کردند. به جز هیده گوتی، هیچکدام از بازیکنان سطح اول مجار به کشور خود بازنگشتند. پوشکاش با اسپانیول قرارداد بست، کوسیس و زیبور با بارسلونا. با درخواست فدراسیون فوتبال مجارستان به حکم فیفا همه آن ها دو سال از فعالیت محروم شدند و پوشکاش پس از دو سال راهش را به سوی سانتیاگو برنابئو کج کرد.
آخرین نفس های مجارستان با بنه و فلورین آلبرت کشیده شد. جام جهانی 1966 آخرین نمایش درخور نامشان بود و سال 1967 که در رده دوم رده بندی جهانی قرار داشتند آخرین جایگاه واقعی و برازنده پتانسیل فوتبال مجارستان. فصل اول فوتبال مجارستان به پایان رسید و انتظار ها برای برخواستن کشوری که روزی پایتخت فوتبال جهان بود آغاز شد.
با تقدیر و تشکر از کاربر طرفداری، احسان آزرمی برای ارسال این یادداشت خوب، شما عزیزان هم می توانید یادداشت های تالیفی یا ترجمه خودتان را برایمان ارسال کنید تا در صورت تایید، به اسم خودتان در سایت منتشر شود.