طرفداری- آخرین باری که تیم رؤیایی ولز از چندین بازیکن عالی و فوق العاده استفاده می کرد که در بزرگ ترین باشگاه های اروپایی حضور داشتند و به مرحله یک چهارم نهایی یک تورنمنت صعود کرد در شرایطی که حتی راهیابی آنها به این تورنمنت نیز تعجب بر انگیز بود، به جام جهانی 1958 باز می گردد.
سفر آنها در همین مرحله به پایان رسید اما آنها در حال حاضر از دو مزیت در مقایسه با اجداد خود برخوردار هستند: بهترین بازیکنشان یعنی گرت بیل از رئال مادرید مجبور نیست همچون جان چارلز از یوونتوس، به علت مصدومیت، تماشاگر بازی یک چهارم نهایی از روی سکوها باشد. دومین مزیت این که، آنها مجبور نیستند که با برزیل و دو ستاره جوان و در اوج برزیلی یعنی پله و گارینشا رو به رو شوند.
58 سال پیش و در گوتنبرگ، آنها به خوبی دفاع کردند، مردانه جنگیدند و در نهایت با یک گل باختند، همان گلی که توسط پله در نیمه دوم زده شد. تسلط برزیل به توپ در همه زوایا و در همه مراحل بازی بسیار مشهود و هیجان انگیز بود. واژه هایی که می توان برای توصیف توانایی های برزیلی ها مورد استفاده قرار داد، برای رقیب امشب ولز در یک چهارم نهایی یورو 2016 کمی بعید به نظر می رسد.
ولز باید ممنون مرحله مقدماتی جام جهانی 1958 باشد که مجموعه ای از حوادث دست به دست هم دادند تا آنها جواز حضور در سوئد را به دست بیاورند. ولز در گروه خود پس از چکسلوواکی در رده دوم قرار گرفت و جواز حضور در جام جهانی را به دست نیاورد اما وقتی که سه کشور مسلمان ترکیه، اندونزی و سودان از رویارویی با سرزمین نوپای اسرائیل به عنوان اشغال گر فلسطین خودداری کردند بدین معنا بود که اسرائیل بدون انجام یک بازی و حتی یک ضربه به توپ، راهی جام جهانی شده است.
بلافاصله فیفا یک قانون جدید را وضع کرده که به موجب آن، هر تیم حاضر در جام جهانی باید حداقل یک بازی را در مرحله مقدماتی انجام بدهد. بنابراین اسرائیل مجبور بود تا با یکی از تیم های دوم گروه های قاره اروپا بازی کند. مشکلی که وجود داشت در اینجا بود که یکی از گروه های اروپایی ناقص مانده و بازی ایرلند شمالی- ایتالیا به علت شرایط بد جوی و هوای مه آلود، در آخرین دقیقه ملغی شده و از لحاظ فیفا، به یک بازی دوستانه نزول یافت. این تصمیم برای ایتالیایی ها غیر قابل قبول بود که باید یک بازی مجدد را برگزار کنند. بعدها از این بازی و حوادث پیرامون آن به عنوان «جدال خشونت بار بلفاست» یاد شد. به هر حال، شرایط این بازی و در نتیجه اوضاع این گروه همچنان بلا تکلیف بود که جریان مربوط به تیم اسرائیل و قانون جدید فیفا هم به آن اضافه گردید. در نتیجه، فیفا آن گروه را کنار گذاشت و به قرعه کشی روی آورد. پس از این که بلژیک انتخاب شده در یک تصمیم عجیب، حاضر به شرکت در مسابقات نشد، ولز به جای آنها حضور یافت.
همین حوادث موجب گردید که یک پلی آف رفت و برگشت بین تیم های ولز و اسرائیل برگزار شود تا تیم برنده به جام جهانی صعود نماید. بدین ترتیب، دوباره امید بر باد رفته ولزی ها زنده شد و زمین و زمان به دست هم داد تا ولز راهی جام جهانی 1958 شود. ولز در هر دو بازی رفت و برگشت با نتیجه 2-0 مقابل اسرائیل پیروز شد. برد آنها در بازی رفت، اولین پیروزی ولز در خارج از خاک بریتانیا بود. برنامه ریزی بازی برگشت به گونه ای بود که جیمی مرفی سرمربی تیم ملی ولز و دستیار سر مت بازبی سرمربی تیم منچستر یونایتد، مجبور شد تا به جای حضور روی نیمکت منچستر یونایتد در بازی اروپایی مقابل ستاره سرخ بلگراد، راهی کاردیف شده و روی نیمکت ولز بنشیند. بازی منچستر یونایتد با ستاره سرخ بلگراد، یک روز بعد از بازی ولز-اسرائیل برگزار می شد یعنی در تاریخ 6 فوریه 1958، شب فاجعه مونیخ!
علی رغم صعود عجیب و غریب ولز به جام جهانی 1958، آنها از شانس خوبی برای صعود از گروه خود در جام جهانی داشتند. بر اساس نوشته گاردین در همان روزها، تیم مکزیک ضعیف ترین تیم حاضر در تورنمنت بود که از قضا با ولز هم گروه شد. مجارستان هم بسیاری از ستاره های خود را پس از انقلاب 1956 از دست داده و تیم میزبان یعنی سوئد که چندان قدرتمند به نظر نمی رسید. خود FA چندان خوش بین نبود. آنها اولین پرواز بازگشت به خانه پس از بازی های مرحله گروهی را رزرو کردند!
اما رؤیای ولزی در این جام شکل گرفت. ایتالیا که از رقابت های جام جهانی به علت حوادث بلفاست کنار گذاشته شده بود، تصمیم گرفت تا در طول تابستان رقابت های کوپا ایتالیا را برگزار کرده و عدم حضور خود در جام جهانی 1958 را جبران نماید. بدین ترتیب، به چارلز بزرگ ترین ستاره تیم ملی ولز و بهترین گلزن یوونتوس در فصل پیش، گفته شد که باید در تورین بماند. وقتی که او مسئولان باشگاه را برای حضورش در جام جهانی متقاعد کرد و طی آن زمانی که با حضور او در جام جهانی موافقت شد، فدراسیون فوتبال ایتالیا گفت که برای انجام کارهای اداری و کاغذبازی های لازم، بسیار دیر شده و دقیقاً 4 روز به اولین مسابقه ولز در جام جهانی فرصت باقی مانده بود. چارلز می گوید:
من در این شرایط، احساس دل شکستگی می کردم و وقتی به من گفته شد که می توانم بروم، آرامش عجیبی در وجودم پدید آمد. مگر یک بازیکن چند مرتبه می تواند در جام جهانی بازی کند؟
تاکتیک های مرفی برای مرحله گروهی بسیار ساده بود. سه مساوی بگیرید و برای بهترین ها امیدوار باشید! آنها با یک نمایش جنگجویانه مقابل مجارستان و یک نمایش وحشتناک مقابل مکزیک دو نتیجه تساوی را به دست آوردند. مرفی درباره بازی ضعیف و دردسر ساز مقابل مکزیک گفته بود که آن اوضاع تنها برای اسب سواری خوب بود و به درد بازی فوتبال نمی خورد. ولز در سومین بازی به مصاف سوئد میزبان رفت که هم صعودش قطعی شده و هم این که تغییرات زیادی را در ترکیب اصلی اش به وجود آورده بود. تساوی سوم ولز در این گروه مقابل سوئد رقم خورد تا سوئد به عنوان تیم اول گروه صعود نماید اما ولز و مجارستان هم امتیاز شده و هر دو با کسب 3 امتیاز از 3 مسابقه، همچنان برای صعود از این گروه به عنوان تیم دوم امیدوار ماندند.
در آن زمان اگر در بازی های مرحله گروهی جام جهانی، دو تیم هم امتیاز می شدند، به تفاضل گل توجه نمی شد و باید بین تیم های هم امتیاز، یک پلی آف برگزار می گردید. بدین ترتیب، ولز در پلی آف دوباره با مجارستان دیدار کرد و در حضور 2823 نفر تماشاگر، با گل های ایوور آلچرچ و تری مدوین به برتری 2-1 مقابل مجارستان دست یافت و از این گروه صعود کرد. همه حواس تیم مجارستان به مهار کردن چالز بود و آنها از سایر یاران ولز غفلت کردند. چارلز به قدری توسط بازیکنان مجارستان زده شد که چندین جای کبودی در بدنش دیده می شد.
همه مسئولان فدراسیون فوتبال ولز که بلیت پرواز برگشت به وطن را پس از بازی با سوئد خریداری کرده بودند، دوباره با یک پرواز، به سوئد برگشتند تا ادامه ماجراجویی هم وطنان خود را از نزدیک ببینند. آنها بسیار مشعوف بودند که سفرشان یک سفر بیهوده نشد زیرا همراه با بازیکنان در هتل، یک ضیافت و مهمانی را برگزار کردند که منجر به مستی مفرط برخی از آنها شده و کالین وبستر مهاجم ولز پس از اولین مکالمه با یک زن که از قضا نامزد پیشخدمت هتل از آب در آمد، با ضربه سر آن پیشخدمت پاسخ بدی دریافت نمود. وبستر که از سوی سرمربی ولز برای جایگزینی چارلز همچنان مصدوم و کبود در نظر گرفته شده بود، پس از این حادثه، شانس طلایی اولین و شاید تنها حضورش در جام جهانی را از دست داد. به هر حال چارلز برای بازی بعد مجبور شد که روی سکوها بنشیند. جان چارلز در اتوبیوگرافی خود می نویسد:
وقتی به گذشته ها بر می گردم و به آن تورنمنت نگاه می کنم، اگر آن چه که می خواستم رخ می داد و بازی می کردم، چه می شد؟ البته که پاسخی برای این پرسش وجود ندارد جز اندوه بیشتر و ما هرگز نخواهیم دانست که چه می شد!