اختصاصی طرفداری -
توپ بازی در ساحل
شن های ساحل شهر تقریبا استوایی فونچال در جزیره مادیرا پرتغال زیر آفتاب ملایم ماه مارس در حال گرم شدن است. رونالدو آویر به تازگی سه ساله شده و به همراه برادر بزرگترش هوگو برای بازی به کنار ساحل آمده اند. اقیانوس اطلس در منتهای عظمت خود مقابل چشمان دونالد دوس سانتوس کوچک قرار دارد اما او کوچکترین توجهی به اقیانوس ندارد. همه حواس این پسر سه ساله به توپ سیاه و سفیدی است که هوگو در دست گرفته، هوگو آویر با نگاهی به برادر کوچکترش متوجه اشتیاق او به توپ شد و توپ بادی را جلوی پای برادر کوچکترش گذاشت. بدین ترتیب کریستیانو رونالدو دوس سانتوس آویر که بعدها با نام کریستیانو رونالدو به قله های فوتبال جهان رسید اولین ضرباتش را به توپ زد. به محض اینکه پای رونالد کوچک به توپ خورد فهمید تا آخر عمرش دیگر به چیزی جز این توپ گرد فکر نخواهد کرد.
برادر بزرگتر یعنی هوگو خوشحال از اینکه به دستور مادرش عمل کرده و برادر کوچکترش را سرگرم کرده رونالد را تشویق به ضربه زدن به توپ کرد اما اتفاق دیگری در شرف وقوع بود. بزرگترین فوتبالیست جهان در سال های آینده متولد شد.
به جنگ دنیا برو
5 سال از آشنایی رونالدو هشت ساله با توپ می گذرد. اگرچه در سال های اخیر با توپ فوتبال بهترین لحظات را تجربه کرده اما هنوز هم احساس خوشحالی نمی کند. زندگی در خانه ای شلوغ با یک برادر و دو خواهر بزرگ تر، مادر کارگر و پدر الکی فرصت چندانی برای شادی باقی نمی گذارد.او بارها در صحبت های درگوشی مادرش با دوستانش شنیده که اصلا قصد به دنیا آوردن کریستیانوی کوچک را نداشت چرا که پولی برای سیر کردن بچه جدید نداشتند. اما دنیا آمدن رونالدو ربطی به ناراحتی مادر یا فقر پدرش نداشت. او از همان ابتدا انتخاب شده بود برای کارهایی بزرگ، شاید هم تولد در یک خانواده مومن کاتولیکی به او انگیزه این همه تلاش را داد. همین حرفها بود که کم کم روی روحیه کریستیانو اثر گذاشت. اگر تا اون روز فقط به چشم سرگرمی به توپ فوتبال نگاه می کرد تصمیم گرفت با کمک تنها عشقش یعنی توپ فوتبال کاری کند که نه تنها مادرو پدرش بلکه کل جزیره مادیرا و کشور پرتغال به او افتخار کند.
با فوتبال حقت را بگیر
خوزه دنیس آویر یکی از جالب ترین مردان شهر فونچال بود. علی رغم شغل باغبانی اش در شهرداری شهر مسئول تدارکات تیم محلی آندورینا هم بود. ولی با این حال بیشتر درآمدش صرف الکل و خوش گذرانی های دوستانه اش می شد. با وجود این، کوچک ترین پسر خانواه او را دوست داشت چرا که پدرش قول داده بود حتما یک روز او را به تمرینات تیم ببرد.
پسرک کوچک خانواده آویر یه روز ظهر گریان از مدرسه به خانه برگشت. از معدود روزهایی بود که پدر خانواده آویر در خانه بود . خوزه تا بحال گریه پسر مغرور و کوچکش را ندیده بود برای همین از او دلیل را پرسید. پسرک کوچک از درگیری اش با معلم کلاس گفت و اینکه حکم به اخراج موقت رونالدو دوس سانتوس از مدرسه داده، خوزه آویر از شنیدن این ماجرا تعجب کرد. نه خودش و نه بقیه خانواده اش اینگونه نبودند. روحیه مبارزه طلبی در این خانواده تابحال جایی نداشت. اما این پسر کوچک از جنم دیگری بود. بیشتر شبیه دریانوردان جسور و شجاع پرتغالی قرن شانزدهم بود تا یک پسر هشت ساله معمولی در یک جزیره دور افتاده.
برای آرام کردن پسر کوچکش قول داد همین امروز به تمرین تیم آندورینا بروند. عصر همان روز رونالدوی هشت ساله دست در دست پدرش به زمین تمرین تیم محلی رفت. بالاخره به آرزویش یعنی ورود به زمین تیم آندورینا رسیده بود.
پسربچه های 13،14 ساله در زمین درحال تمرین بودند اما مربی با بی حوصلگی به آنها نگاه می کرد. خوزه آویر همه اعتماد به نفسش را جمع کرد و جلو رفت و از مربی تیم خواهش کرد کمی هم بازی پسر هشت ساله اش کریستیانو رونالدو دوس سانتوس را ببیند.
مربی خواست تدارکات چی تیم اش را رد کند به دلیل نگاه مشتاق پسر کوچک به زمین چمن قبول کرد. رونالدوی کوچک به داخل زمین رفت. علی رغم چثه کوچکش بدون ترس به جنگ بازیکنان حریف می رفت تا توپ را بگیرد. شاید مانند برخی از بازیکنان دیگر با استعداد نبود اما پشتکار فراوانش در زمین مربی را متحیر کرد و سرانجام با حضور او در تیم محلی آندروینا موافقت کرد.
تنها چند ماه بعد رونالدوی هشت ساله به ترکیب اصلی تیم آندورینا رسید.دوسال بعدی بهترین سالهای عمر پسرکوچک خانواده دوس سانتوس بود . گلزنی اش در بازی های محلی شهر فونچال باعث شد تا تیم ناسیونال یکی از دو تیم حرفه ایی جزیره به سراغ او آمد. این اولین قرار داد عمرش را امضا کرد و به ناسیونال رفت. با اینکه هنوز هزار کیلومتر از کشورپرتغال فاصله داشت اما یک قدم به تیم محبوب اش یعنی عقاب های قرمز پو ش بنفیکا نزدیک تر شده بود.
اگرچه تحقیر و تمسخر همبازیان همچنان ادامه داشت اما رونالدو به هیچ کدام اهمیتی نمی داد. تنها یک سال بعد با ناسیونال قهرمان نونهالان جزیره شد و سال بعد بود که رویایش برای حضور در پرتغال به واقعیت تبدیل شد البته نه برای بنفیکای محبوبش بلکه برای شیرهای سفید و سبز پوش اسپورتینگ لیسبون.
تئاتر رویاها
تابستان 2003 ، منچستر مانند همیشه ابری و گرفته است که کریستیانو 17 ساله با تیم اسپورتینگ لیسبون وارد شهر می شوند. یک بازی تدارکاتی در مقابل منچستر یونایتد پرآوازه. فرگوسن کبیر آن روزها استرس زیادی را تحمل می کند. جدایی دیوید بکهام هواداران را عصبانی کرده و آنها به دنبال بزرگترین بازیکنان دنیا برای جانشینی او هستند. بازی تدارکاتی برگزار می شود برخلاف تصور شیاطین سرخ بازنده این دیدارند. اما نتیجه برای فرگوسن کوچکترین اهمیتی ندارد. او مجذوب پسرک گمنامی شده که چپ و راست تیم اش را بهم ریخته. بلافاصله قرارداد خرید رونالدوی 17 ساله امضا می شود. 12 میلیون پوند می تواند زندگی رونالدو را تا آخر عمر تامین کند اما پسرک پرتغالی برای پول بازی نمی کند. او تشنه افتخار و شکوه است.
به محض ورودش به اولد ترافورد خواست شماره 28 را بپوشد . اما فرگوسن شماره هفت افسانه ای را به او داد و گفت بازیکنان بزرگ هفت می پوشند.شم بی نظیر فرگوسن از همان ابتدا آِینده نوجوان پرتغالی را پیش بینی کرده است.اولین بازی اش در لیگ جزیره مقابل بولتون به جای رونی وارد زمین می شود. در همان دقایق حضورش مدافعان کلافه بولتون مجبور به خطای پنالتی روی رونالدو می شوند تا او هم در پیروزی تیم اش سهیم باشد..
با وجود بازی چشم نوازش هنوز هم هواداران یونایتد حسرت بکهام را می خورند. اگرچه ستاره پرتغالی می درخشد اما کارت های پی در پی زرد و قرمز و درگیری اش با فن نیستلروی کار را برای فرگوسن سخت کرده، بازهم صدای انتقاد هواداران بلند می شود. کم کم فرگوسن ستاره جوانش را مهار می کند و اورا مجبور می کند انرژی اش را فقط برای فوتبال صرف کند نه حواشی آن.
مرگ هم جلوی تولد ستاره را نگرفت
هفت سپتامبر 2005 رونالدوی 19 ساله باید در دیدار مقدماتی جام جهانی مقابل روسیه قرار بگیرد.. چند ساعت بیشتر به بازی نمانده که خبر مرگ خوزه دوس سانتوس آویر به اردوی پرتغال می رسد. علی رغم غم و اندوه شدیدش به میدان می رود. او از همان بچگی با غم و اندوه بزرگ شده و همیشه از آن برای انگیزه بهتر شدنش استفاده می کند.
آغاز افتخارات
فصل 2008-2009 برای رونالدو اوج شکوه و افتخاربا تیم منچستر یونایتد است. برای اولین بار به فینال لیگ قهرمانان می رسد. اگرچه در ضربات پنالتی پیتر چک فقط موفق به شکست رونالدو می شود اما در نهایت جام قهرمانی اروپا به شیاطین سرخ می رسد. خراب شدن پنالتی اش اشک او را در ورزشگاه لوژینسکی مسکو در می آورد و با همین اشکها بار دیگر محبوب هواداران منچستر می شود. محبوبیتی که به دلیل دیدار جنجالی مقابل انگلیس و اخراج رونی بشدت آسیب دیده بود. اما وجود قهرمانی در CL دیگر تمایلی به ماندن در جزیره مه آلود انگلیس ندارد. مخصوصا اینکه رسانه های جنجالی انگلیسی بشدت تلاش می کنند از او یک دیوید بکهام جدید بسازند. هر روز خبر دوستی او با یکی از مدلها و ملکه های زیبایی اروپایی تیتر یک آنهاست. اگرچه فقط به احترام فرگوسن یک سال دیگر می ماند اما نهایتادر فصل 10-2009 به جمع قوهای سفید مادرید ملحق می شود.
همیشه ناکام با پرتغال
فوق ستاره پرتغالی علی رغم درخشش خیره کنده اش در این سالها با تیم ملی پرتغال چیزی بیشت از یک ناکام همیشگی نبوده، یورو 2004، جام جهانی 2010 در همه اینها علی رغم گلزنی اش به دلایل مختلف ناکام ماند. اما اوج فشارها به او در یورو 2012 رخ داد .قرار گرفتن در گروه مرگ کار پرتغالی ها را سخت کرده بود رونالدو هم تبدیل به سیبل مخالفان. اما بازهم همان اصل همیشگی تکرار شد. درخشش زیر فشار منتقدان. در آخرین دیدار مقدماتی یک تنه هلند را حذف کرد و در بازی بعدی هم چک را به خانه فرستاد و گفت:" من برا پرتغال یک غنیمت محسوب می شوم. اما اسپانیای مهار نشدنی پایانی بود بر رویاهای رونالدو در یورو 2012.
درخشش مداوم رونالدو باعث شد تا حتی دیگو مارادونا آرژانتینی هم از او تمجید کند و بگوید:"او بهترین بازیکن این سیاره است باید بنای تاریخی از او در لیسبون بسازند.
منفور بین هواداران آبی و اناری
حضور رونالدو در رئال مادرید کافی بود تا کریستیانو تبدیل به یکی از منفورترین چهره های شهر بندری بارسلون شود. رقابت مداوم او با مسی برای کسب توپ و کفش طلا، نفرت تاریخی از رئال مادرید و ژنرال فرانکوی گمشده در تاریخ کافی بود برای همان اولین حضورش در ال کلاسیکو مورد تمسخر هواداران حریف قرار بگیرد. اولین دیدارش چندان خوب نبود و باخت. سال بعدی و فصل 11-2010 هم اوج ناکامی هایش در ال کلاسیکو بود. باخت تحقیر آمیز 5 برصفر مقابل بارسا تنها انگیزه های درخشش بعدی اش را بیشتر کرد.در جام حذفی بالاخره انتقامش را از آبی اناری ها گرفت و با گل او رئال قهرمان کوپا دل ری شد.. سالهای حضورش در رئال آمیزه ایی از مصدومیت های پیاپی در کنار گلزنی ها و رکورد شکنی های مداوم باعث شد تا بین برخی از هواداران مادرید هم احساس دو گانه ایی را به او پیدا کنند.در همین فصل رکورد گلزنی فرانس پوشکاش را هم شکست و با 53 گل به منتقدانش ثابت کرد آنقدر ها که می گویند بی خاصیت و مغرور نیست. اگرچه گلزنی هایش فصل بعد هم ادامه داشت اما بازهم فیفا در توپ طلای جهان را به مسی بخشید تا انگیزه های رونالدو را برای فصل بعد چند برابر کند.
شاید خاطر همین انگیزه بود که در شروع فصل 13-2012 در هر دو بازی رفت و برگشت سوپر جام اسپانیا به بارسا گل زد و افتخاری دیگر برای مادرید ها به ارمغان آورد. اگرچه با وجود درخشش اش این بار توپ طلای اروپا به اینسیتا رسید تا پسرک مغرور پرتغالی بازهم اندوهگین شود. در ال کلاسیکوی فصل در نیوکمپ دو گل به بارسا زد تا کمی آتش خشمش را کمتر کند و رکورد گلزنی متوالی در این بازی ها را شکست.
در فصل 14-2013 اگرچه در کسب لالیگا ناکام ماند اما به کوپا دل ری و لیگ قهرمانان اروپا رسید. اگرچه بازهم مصدومیت های پیاپی زانو امان ستاره مادریدی را برید اما حتی در بدترین بازی خود بازهم یک گل در فینال به اتلتیکو زد تا نقش کم رنگی در این قهرمانی ایفا کند. اگرچه حتی با این مصدومیت هم باز هم به آقای گلی اروپا رسید.
تا همین فصل 16-2015 بازهم در کسب جام با رئال ناکام ماند اما باز هم با گلزنی های متوالی اش آن هم در تیم پرفراز و نشیب رئال همیشه منتقدانش را ساکت کرد. اگرچه در زمان حضور بنیتس در رئال مصدومیت و برخی مشکلات عملکرد رونالدو را تا حد زیادی ضعیف کرد اما با آمدن زیزو بار دیگر احیا شد. با رسیدن به فینال سن سیرو بار دیگر تاریخ برای رونالدو رقم خورد. باز هم علی رغم تلاش فراوانش بازی ضعیفی مقابل اتلتیکو سخت کوش به نمایش گذاشت تا اینکه نوبت به ضربات پنالتی رسید. ریسک و هوشمندی زیدان بود یا اعتماد به نفس وحشتناک خودش که پنالتی سرنوشت ساز را به گل تبدیل کرد تا رئال رکورد دار قهرمانی در اروپا شود.
باز هم ناکام در یورو
این روزها همه ستاره های اروپایی درگیر رقابت های یورو 2016 فرانسه هستند. بازهم پرتغال و رونالدو در مرحله مقدماتی تا آستانه حذف پیش رفتند و البته بازهم کاپیتان باتجربه دو گل سرنوشت ساز به مجارستان زد تا امید های پرتغال فعلا زنده بماند.
پی نوشت:
اینکه پرتغال مقابل کرواسی فوق آماده به چه نتیجه ایی می رسد یا اینکه رونالدو چند گل می زند چندان مهم نیست. منتقدان باز هم می توانند او را زیر سوال ببرند و خبر از پایان راه او در دنیای فوتبال دهند . اما حتی اگر کریستیانو رونالدو به پایان عمر فوتبال حرفه ایش هم رسیده باشد بازهم به باید به عنوان یکی از بزرگترین فوتبالیست های حرفه ایی دنیای فوتبال، به او احترام گذاشت. پسرکی که از اوج فقر و از یک جزیره دور افتاده در اقیانوس اطلس پله پله آنقدر پیشرفت کرد که به منچستر یونایتد رسید جزو بازیکنان تاریخ ساز منچستریونایتد شد، با وجود حواشی وحشتناک رسانه ای در انگلیس هیچ گاه از مسیر فوتبالش بیرون نرفت تا جایی که سرالکس فرگوسن بزرگ درباره اش گفت:"تنها بازیکنی که در منچستر هیکلش را از ریخت نینداخت رونالدو بود." از همین اتفاق می توانید پی به انضباط شخصی او ببرید. خیلی کم هستند کسانی که مانند کریستیانو میتوانند برابر بازیکنان هجومی بایستند. مدافعان نمیتوانند این جور بازیکنان را کنترل نمایند؛ به همین خاطر است که همه به او به چشم یک (خطر بزرگ) نگاه میکنند. در رئال مادرید علی رغم همه انتقادات و مصدومیت ها به درخشش خود ادامه داد . در همین باشگاه دو توپ طلای جهان را گرفت و هیچ گاه دست از تلاش برنداشت. نه هیاهو و فحاشی های نیوکمپ او را تحت تاثیر قرار داد نه حملات مطبوعات انگلیسی بعد از بازی های جام جهانی 2006. ظهور پدیده ای به نام رونالدو نشان می دهد ایستادن در قله فوتبال جهان ربطی به خانواده،محل تولد، و حتی باشگاهی که در آن بازی می کنید ندارد، با ترکیب پشتکار، اراده،زندگی سالم به اضافه مقداری استعداد هر فوتبالیستی می تواند چشم ها را در جهان خیره کند.