طرفداری- در آگوست 2004، شلبورن در دور سوم مسیر راهیابی به لیگ قهرمانان اروپا برابر دپورتیوو لاکرونیا بازی کرد تا حضورش در مرحله گروهی را مسجل کند. خوان کاپدویا مدافعی که بعد ها قهرمان جام جهانی و رقابت ها یورو شد در هر دو بازی روی نیمکت نشست؛ جایی که خوان کارلوس والرون در خط هافبک تیمی بازی می کرد که 10 ملی پوش داشت.
اگرچه تیم اسپانیایی نتوانسته بود در فصل 2000 قهرمان لالیگا شود، آن ها در نیمه نهایی فصل گذشته لیگ قهرمانان تنها با یک گل مغلوب پورتوی ژوزه مورینیو شده بودند. شلبورن که پیش از آن با رسیدن به آن مرحله به عنوان نخستین تیم ایرلندی تاریخ سازی کرده بود، می بایست در دور رفت از حریف در حومه شهر یعنی لندداون رود میزبانی می کرد، چرا که تولکا پارک آن ها از استاندارد های لازم یوفا برخوردار نبود. بیش از 24000 نفر پا به آن استادیوم پیر گذاشتند و عده بیشتری در خانه هایشان، نظاره گر بازی از سوی تلویزیون ملی بودند. علیرغم نژاد های مختلفی که بیننده بازی بودند، کسی درباره ستاره میدان شکی نداشت.
"وس هولاهان" یک هافبک سرشار از تکنیک 22 ساله، که با چشمی تیز بین که مسیر ارسال پاس های خطرناک را رویت می کرد، بالاتر از همه خود را نشان داد؛ آن هم برخلاف قد پنج فوت و شش اینچی اش (168 سانتی متر) . بازی بدون گل تمام شد و تیم ایرلندی نیز خود را به رقیبش نشان داد. آن ها چندین موقعیت خوب را از دست دادند ولی می دانستند که در بازی برگشت تنها به یک تساوی همراه با گل نیاز دارند تا به مرحله گروهی نبرد برترین تیم های اروپا راه یابند.
هولاهان در مرکز همهٔ دستاورد های مثبت شلبورن بود. انواع و اقسام پاس های رو به جلو، هوش بالا در حفظ مالکیت توپ و عامل اصلی به دردسر افتادن اشراف ملی پوش. او هنگامی که توپ را در اختیار نداشت نیز، به سختی تلاش می کرد. بعدها در ایندیپندنت ایرلند "دیوید کلی" نوشت: «هولاهان طراح معضلات دپورتیوو بود. به حدی که در میانه های نیمه، سرخیو به دلیل کشیدن پیراهن این یار 22 ساله با کارت زرد جریمه شد. چرا؟ چون توپ به پاهایش چسبیده بود و نمی شد آن را جدا کرد. مهارت های استادانه وی عامل پیشبرنده شلبورن در آن دیدار بود.»
فارغ از نتیجه دیدار برگشت، نمایش هولاهان در آن شب در ماه آگوست اثبات کرد که این بازیکن ظریفیتی بیش از آن چه که به نظر می رسد، دارد. با وجود این که عده ای منتظر بودند تا وی مستقیما راهی تیمی حاضر در لیگ قهرمانان، لیگ برتر انگلستان یا لا اقل چمپیونشیپ شود، چه رخ داد؟ درست پیش از آن، بزرگ ترین رویای یک بازیکن ایرلندی، بازی در لیگ برتر بود که نمی شد آن را رد کرد.
شاید 16 ماه طول کشیده باشد ولی نهایتا باشگاه اهل دوبلین او را رهسپار آن سوی آب ها کرد. مقصد: لیوینگستون اسکاتلند، باشگاهی که از شب های لیگ قهرمانان فاصله فراوانی داشت. هولاهان اثبات کرده بود که سطحی بسیار فراتر از فوتبال ایرلند دارد و می تواند در عرصه اروپا عرض اندام کند ولی به نظر می رسید برای سطوح بالاتر فوتبال بریتانیا مناسب نباشد و یا شاید به عبارت بهتر، قد و قامت لازمه را نداشت.
هولاهان در سنین نوجوانی، در آزمایشات پزشکی میلوال، ساندرلند و ایپسوویچ حاضر شده بود. در آن مقطع، هنگامی که 13، 14 سال داشتم،داشتم، خیلی قد کوتاه بودم. دیده می شد که عده فراوانی از بازیکنان بلند قامت راه خارج را در پیش می گیرند و من تا 16، 17 سالگی هرگز چنین بختی را نیافتم.
هر چند بر خلاف استعداد آشکار، مهارت و اعتماد به نفسش روی توپ، شجاعت این که به دل فضاهای تنگ بزند، باشگاه و مربیان نمی توانستند از قد کوتاه او بگذرند و او متهم به این بود که از قد و جثه بزرگی که فوتبال انگلیس می طلبد، برخوردار نیست.هیچکس به من نگفت: وسلی، تو به ایپسوویچ نپیوستی چرا که قدت خیلی کوتاه بود. البته که کسی چنین چیزی را نمی گفت. این امر به طرز تأسف باری واضح بود.
جان گیلز هافبک اسبق تیم ملی ایرلند و لیدز یونایتد درباره این که چگونه هولاهان را پیش از پیوستنش به لیوینگستون به یک تیم انگلیسی معرفی نموده است، نوشته: «باشگاه به حد لازم شرایط را بررسی نمود ولی در پاسخ پیامی یا مضمون منفی فرستاد.البته که او از نظر تکنیکی غنی بود اما برای جست و خیز در فوتبال مدرن انگلستان، خیلی کوتاه قامت بود. باید بگویم که عصبی بودم، خیلی عصبی. نمی توانستم باور کنم که آن ها بازیکنی با چنان مهارت ها و عطشی فراوان برای به پیش رفتن را نادیده می گیرند.»
گیل، خود هافبکی کوتاه قامت، خوش تکنیک و با هوش بود که دوران موفقی در فوتبال انگلستان داشت و حال می دید که بازیکنی کوتاه قامت، خوش تکنیک و باهوش به دلیل ضعف قوای جسمانی اش، به حاشیه می رود. جنبه فیزیکی همواره یکی از مهم ترین جوانب فوتبال در انگلستان و همچنین ایرلند بوده است. حتی روی کین هم با آن همه مهارت، از سوی عده ای از مربیان و استعدادیابان کوتاه خوانده می شد و می بایست شاهد بازیکنان کم توان تری می بود که شانس داشتند. این تاکید بر نیروی عضلانی به جای ذهن، به ویژه در روزگاری که هولاهان نامی برای خودش دست و پا می کرد، بر جو فوتبال بریتانیا حاکم بود.
در سال 2005 مایکل اسین با قراردادی از لیون به چلسی پیوست که وی را گران ترین هافبک شاغل در لیگ برتر تا آن روزگار می کرد. به همان میزان، استیون جرارد شخصیت خودش را داشت و کلود ماکه له له نیز نقش کلود ما که له له را ایفا می کرد (سبک مختص به خود را داشت). پاتریک ویرا آرسنال را به مقصد یوونتوس ترک کرده بود و روی کین نیز به تازگی از اولدترافورد جدا شده بود اما هنگامی که هولاهان پا به لیوینگستون گذاشته بود، پست هافبک میانی برای غول های عظیم جثه بود و بنابراین او در کناره ها به کار گماشته شد. وی 24 ساله بود و انتقالش به آن بزرگی نبود (که 10 سال پیش باید به وقوع می پیوست.) اما این پسر دوبلینی در سال 2006 لیوینگستون را به مقصد بلکپول ترک کرد و با این تیم به رقابت های لیگ برتر انگلستان صعود کرد.
سال 2008 به نقطه عطفی برای این هافبک توانای کوتاه قامت مبدل شد. او در این سال نخستین بازی ملی اش برای ایرلند را انجام داد و توسط پل لمبرت به نوریچ سیتی انتقال یافت و در نقش هافبک هجومی برای تیمش به کار گرفته شد. در آن سال هافبک های کوتاه قامت اسپانیا پایه گذار قهرمانی کشورشان در اروپا بودند. ژاوی، آندرس اینیستا، سسک فابرگاس و داوید سیلوا این نظریه فسیل شده را که خط هافبک جای بازیکنان قد بلند است، به دست فراموشی سپردند. ایده های اجتماعی داروین خط بطلانی بر نظریات تاریخ گذشته ترجیح فیزیک بر تکنیک و هوش کشیدند.
این انقلاب به درون فوتبال باشگاهی نیز راه یافت. بارسلونا در نخستین فصل حضور گواردیولا به عنوان سرمربی، یک سه گانه تاریخی را فتح کرد که بر پایه فوتبال مالکانه اسپانیایی و جادوی لیونل مسی بنا نهاده شده بود. قهرمانی اسپانیا در جام جهانی 2010 و یورو 2012 و تداوم عملکرد تحسین بر انگیز بارسلونا، کاملا فوتبال را و درک از مفهوم فیزیک را تغییر دادند. سرزمین غول ها به استعمار کوتوله ها در آمد.
در همین حال، جیووانی تراپاتونی هدایت ایرلند را به دست داشت، یکی از برترین مربیان دفاعی تاریخ دنیای فوتبال، کسی که ایمان کمی به توانایی بازیکنان ایرلند داشت و استعداد هولاهان را قبول نداشت. دوران بازی این هافبک به اوجش رسیده بود و نوریچ نیز به دسته بالاتر صعود کرده بود اما او علیرغم فریاد کارشناسان و هواداران، دور از رده ملی بود. در سیستم تراپاتونی جایی برای او وجود نداشت. به نظر می رسید واقعا کسی باید این مربی ایتالیایی را راهنمایی کند.
ایرلند به یورو 2012 راه یافت ولی به آسانی حذف شد، سیستمی تاریخ گذشته داشت و بدترین تیم تورنمنت به شمار رفت. مطمئنا تنها یک سادیسمی می تواند گلن ولن و کیث آندروز را برابر ژاوی، آندرس اینیستا و سرخیو بوسکتس در خط میانی به کار بگیرد. تیم ایرلند نیاز به تزریق زندگی ای دوباره داشت. در سال 2012 هولاهان همراه نوریچ در رقابت های لیگ برتر حاضر بود و دومین بار این حس را تجربه می کرد ولی این یار 30 ساله به ندرت و اکراه توسط جیووانی تراپاتونی در آخرین سال حضورش در این تیم مورد استفاده قرار می گرفت که نهایتا به چهارم شدن ایرلند در رقابت های انتخابی جام جهانی 2014 برزیل منجر شد.
روی کار آمدن مارتین اونیل به عنوان سرمربی و روی کین به عنوان دستیار در نوامبر 2013، امید را در نزد ایرلندی ها زنده کرد و انتظار می رود که هولاهان بالاخره قادر شود تا توانایی هایش را به معرض نمایش بگذارد. در حالی که فصل خزان زندگی حرفه ای او کم کم از راه می رسید، زیر نظر مربیان جدید او در چند بازی دوستانه به عنوان یار ثابت در پست هافبک میانی برای تیمش به میدان رفت اما باز هم دیدار کشور در رقابت های انتخابی برابر گرجستان، اسکاتلند و آلمان را در دور نخست از دست داد.
اونیل او را برای بازی حیاتی با اسکاتلند حفظ کرده بود ولی فقدان حضور وی، باعث عدم کارایی ایرلند شد. تساوی برابر اسکاتلند آب سردی بر پیکر نیمه جان هولاهان و رویاهایش برای حضور در تورنمنتی بزرگ همچون یورو 2016 به شمار می رفت. ولی ایرلند به بردی باور نکردنی برابر آلمان دست یافت و با یک بازی منطقی برابر بوسنی هرزه گوین، نهایتا با نقش محوری وس هولاهان، جواز حضور در یورو 2016 کسب کرد. بدون او تیم انگار نصفه و نیمه بود و بدین ترتیب وی به عضوی جدایی ناپذیر از تیمش تبدیل شد.
به دنبال آخرین بازی دوستانه ایرلند پیش از یورو 2016 در دوبلین، سرمربی هلند آشکارا به بازی فیزیکی و مستقیم حریف اشاره کرد. آن ها روی کرنرها و ضربات ایستگاهی خیلی خطرناک هستند؛ این سبک بازی آن هاست.
پایین ترین سطح فوتبال در ایرلند، فوتبال خیابانی است؛ مخصوصا برای دوبلینی ها و آن هایی که در مناطق شهری زندگی می کنند. یکی از شرایط حاکم بر فوتبال خیابانی در ایرلند، بد دهنی و استفاده کردن از واژگان مبتذل است و این ها در پایین ترین سطح نثار هولاهان نیز شد. این امر گویا این است که چرا بازیکنان قدیمی فوتبال ایرلند و کارشناسانی همچون گیلز و ایمون دانفی (که خود در شرایط حاکم بر فوتبال ایرلند در دهه 50 میلادی رشد کردند) به تمجید از هولاهان می پردازند. او نشانگر ایده آل های فوتبال ایرلند به آن هاست و بازیکنی است که باعث گرامی داشتن تلاش در نزد مردم کشور می شود.
برترین بازیکنان ایرلند از گیلز تا لیام بریدی و دیمین داف تا رابی کین، در محل زندگی شان طلوع کردند، در مناطقی تنگ و بسته، که سرعت بالایی در فکر کردن، دریبل و تغییر مسیر هایی فضایی می طلبید. این طبیعت است که نمی گذارد هیچ گونه حرکتی اضافی با توپ انجام دهید. تنها زمانی که کودکان ایرلندی از نظر فیزیکی خود را اثبات و به مدارس فوتبال پیوستند است که آموزش های تکنیکی و فردی آن ها از راه می رسد. انتقال توپ رو به جلو، روش های تاریخ گذشته و بی بهره از فکر و استعداد حاکم است و کسی که جثه مناسبی نداشته باشد، در این راه محکوم به شکست است.
خیلی جا ها، هولاهان هم می توانست به همین دلیل قربانی شود. از یک پسرک پر چنب و جوشِ فوتبال دوست در مدرسه، تا مبدل شدن به کوتاه قامت ترین بازیکن زمین در بازی هایش، نا توانی در ترانسفر شدن به باشگاهی در آن سوی آب ها در نوجوانی، بازی در لیگ ایرلند و راهیابی به فوتبال بریتانیا در 24 سالگی، او تسلیم نشد. هولاهان در 29 سالگی به فوتبال انگلیس منتقل شد، در 33 سالگی به عضوی ثابت از تیم ملی اش تبدیل شد و در 34 سالگی برای نخستین بار در قالب تورنمنتی بزرگ به میدان رفت.پرسش احساسی درباره هولاهان این است که چرا این بازیکن چنین سرنوشتی داشت؟ چرا این بازیکن شگفت انگیز زمان زیادی در تورنمنت های برجسته حاضر نبوده؟ چرا او در سالیان حضورش در اوج، انقدر در انزوا بود؟ چرا بازیکنی سالیان سال در کناره ها و برخلاف استعدادش به عنوان یک بازیکن عادی در ایرلند و انگلیس مورد استفاده قرار می گیرد؟
با تمام این تفاسیر، نبایستی بر آن چه که بر هولاهان گذشت به دیده تاسف بنگریم چرا که باید به کیفیت فعلی وی و وضعی که می توانست برایش حادث شود، نگاه کنیم. وقتی صفت "غیر ممکن" برابر بازیکنی که از دوبلین راهی فوتبال رقابتی انگلستان می شود استفاده می شود، او دوران موفقی داشته است. تاسف واقعی برای بازیکنان دیگری همچون هولاهان است که نادیده انگاشته می شوند چون فیزیک ضعیفی دارند و یا قد کوتاه هستند.
دور دوم بازی شلبورن برابر دپورتیوو در سال 2004 با شکست 3-0 همراه شد و هولاهان باید برای بازی کردن در تورنمنت بزرگی دیگر، تا سال 2016 صبر می کرد ولی این انتظار ارزشش را داشت. در پاریس، برابر زلاتان ابراهیموویچ و سوئد، یار کوتاه قد دوبلینی مرد اول میدان بود و کاملا شایسته عنوان برترین بازیکن زمین بود، درست همان کاری که آن همه سال پیش در لندزداون رود انجام داده بود.
گلزنی تیمی ایرلندی در چنین عرصه ای، امری است نادر و بنابراین لحظه ای لذت بخش برای فوتبال دوستان ایرلندی به شمار می رود. اما وقتی هولاهان ضربه ای نیمه والی را با پای غیر تخصصی اش (راست) به ثمر رساند، دریایی سبز در پشتش به خروش در آمد که او را گرامی می داشتند. پسر بچه ای که در خیابان فوتبال بازی می کرد، نهایتا فرصت بازی در بالاترین سطح را به دست آورد و چیزی را ثابت کرد که عده زیادی سال ها آن را می دانستند: او متعلق به آن جا بود.