طرفداری- اصل ماجرای اتفاق افتاده در بازی انگلستان و روسیه در یورو ۲۰۱۶ شاید هیچگاه منتشر نشود. شاهدان عینی فقط قطرهای از اتفاق افتاده را میتوانند تعریف کنند اما تصاویر تلویزیونی از هواداران روسیه، و اخطاریه فرانسویها به روسها نشان میدهد که حمله از طرف روسها بوده است. نویسنده میگوید این هواداران از قبل به شدت آموزش داده شده بودند و آماده این کار بودند.
دید روسها به مسائل اما کمی متفاوت نسبت به نگاه ماست. در نظرسنجی منتشر شده در روزنامه روسی Sovetskie Sport, فقط ۱۸% از خونندگان هواداران هم وطن خود را مقصر میدانند و ۳۶% آن را گردن انگلیسیها و ۳۳% گردن فرانسویها میاندازند. تعدادی سعی کردن که مساله را انکار کنند و مساله را اینگونه میدیدند که مردهای با جربزه روس، مردهای گنده تر از خودشان که انگلیسی بودند را کتک زدند.
دعوا ها، پرتاب صندلیها و ضربه زدن به سینه ها، اتفاقاتی بود که توسط هزاران گوشی همراه ضبط شد. حالا خیلیها در اروپا نگران جام جهانی ۲۰۱۸ در روسیه هستند. کسانی که در این گروه از حمله کنندگان بودند تعداد کمی را شامل میشدند اما خشونت در ورزش مساله صرفا ورزشی در روسیه نیست و به جامعه شناسی و سیاست هم کشیده میشود.
بعد سیاسی- اجتماعی این خشونت در سه شاخه میتواند خلاصه شود؛
۱- تصور روسها از فضای هواداری انگلستان
۲- رابطه افراطی گری در ورزش روسیه و حوادث این بازی
۳- تصورات دست راستی در سیاست روسیه و کرملین؛ و همچنین بزرگ نمایی در صفات "مردانه" در جامعه روسیه
تصور هواداران روسیه از هواداران انگلیس شاید آسانترین بعد در بررسی این مساله باشد. هواداران در روسیه، اعتقاد دارند که فوتبال انگلستان در دهه ۸۰ میلادی در اوج بوده است و دلیل اصلی آن هم جنجالهای قبل از هر بازی بوده است. این به آن معنا بود که درست پس از قرعه کشی این جام، انگلستان حریف محبوب هواداران روسیه بود. وقتی با یکی از هواداران روسیه صحبت میکردم که بگذارید فرض کنیم اسم او ولادیمر بود، به من گفت:
"انگلیسیها تصور میکنند مرکز هولیگانیسم فوتبال هستند. ما حالا میخواییم با آنها بجنگیم."
این تصور که هواداران انگلستان شبیه دهه ۸۰ هستند و وقتی به یورو میآیند، خود را سخت جان تر از هر کسی میدانند، در بین هواداران روسیه وجود دارد. فوتبال شاید تغییر کرده باشد اما درک روسها از فوتبال انگلستان تغییری نکرده است. آیگور لبدف، یکی از اعضای حزب لیبرال روسیه در چند توییت اینگونه نوشت:
"از هر ۱۰ بازی فوتبال، در ۹ بازی آن هواداران میآیند که دعوا کنند."
لبدف، در توییت خود به هواداران روسیه در بازی با انگلستان "خسته نباشید" گفت و از آنها خواست که "به کارشان ادامه بدهند". این مساله تصور احزاب دست راستی روسیه، رفتار هولیگانهای روس و تصور قدرت نسبت به فوتبال را به خوبی نشان میدهد. یکی از کارهای بسیار جنجالی که ولادیمیر پوتین در دوران حضورش در کرملین انجام داد تصمیم گرفتن در مورد میزان خشونت در بین هواداران بود. در سال ۲۰۰۵ گروهی به نام ناشی ساخته شد که شامل ناسیونالیستهای بود که توسط دولت حمایت میشدند و زسکا مسکو و اسپارتاک مسکو هم هوادرانشان را به این گروه فرستادند. اما در سال ۲۰۱۰، این "کمک ملی" دولت بیشتر شد آن هم زمانیکه ۶ هزار نفر به خشونت در ورزش اعتراض کردند و به میدان مانژ مسکو رفتند.
یک نفر که بیشتر از همه در این جریانها سود کرد، آلکساندر شپریگین، رئیس اتحادیه هواداران روسیه بود. از طرف یوفا، وی در صدر تاثیر گذاران تفکر دست راستی در بین هواداران روسیه بود. کسی که قبلا رهبر اولتراهای دینامو مسکو بود و در تصاویری که از او منتشر شد، سلام نازی هم به چشم میخورد. او در کنار بقیه اولتراهای باشگاههای روسیه ایستاد تا به فدراسیون فوتبال روسیه بگوید که نباید بازیکنان سیاه پوست استخدام شوند. شاید شپریگین، بیش از هر کس دیگری نشانی باشد از نفوذ جریان دست راستی در فرهنگ هواداری روسیه.
هم شپریگین و هم لبدف یک خصوصیت رفتاری را با هم دارند؛ تلاش برای "muzhik" بودند. موژیک یعنی مرد واقعی. طبق گفته آکادمی ریابوف، این کلمه به معنی مردی "سخت جان، محکم و استوار" است. این خصوصیت توسط پوتین در عکسهایش که بالا طعنهای برهنه دارد تبلیغ میشود.
حمله هواداران روس به انگلیسیها نشان از تصور غلط روسها از فوتبال انگلستان و ماندنشان در دهه ۸۰ است اما این رفتار همچنین میخواهد چیز دیگری را هم ثابت کند. آنها میخواهند ثابت کنند از غربیها خیلی قوی تر هستند. قوی تر یعنی مرد تر.
حالا روسیه، هولیگانیسم را باید یک مشکل اساسی بداند اما این مساله آنچنان هم توسط سیاسیون روسیه جدی گرفته نمیشود. پروسه درگیری در مارسی خیلی پیچیده تر از چند هوادار مست فوتبال است که بر سر هم ریخته اند. در سال ۲۰۱۴، روسیه المپیک زمستانی سوچی را برگزار کرد بدون هیچ مشکل بزرگی اما فوتبال ورزشی کاملا متفاوت است که توسط ناسیونالیستهای افراطی روس جدی گرفته میشود و برای پلیس مشکلات بسیار زیادی را ایجاد میکند.
اما، بر عکس مسئولان در فرانسه، مسئولان روس میتوانند آماده تر باشند چون آنها این گروهها را خیلی بهتر از بقیه میشناسند.