طرفداری- از انتشار نسخه خانگی مستند "من ناصر حجازی هستم" تنها چند روز می گذرد ولی دیده ها و شنیده ها حاکی از استقبال بی نظیر فوتبالی هایی دارد که به دلیل عدم توفیق در تماشای این مستند در سینما اقدام به تهیه نسخه ویدیویی آن کرده اند. در این مستند دو ساعت و چهل و چهار دقیقه ای، هر چه که باید از ناصر حجازی بدانید برای شما آماده شده است و اگر یک فوتبالی نوستالژی باز باشید تماشای این مستند یک پیشنهاد ایده آل برای ارضای قسمتی از این احساس شما می باشد.
در یکی از قسمت های مهم و جذاب این مستند، ماجرای پیشنهاد باشگاه بزرگ منچستریونایتد انگلیس به ناصر حجازی برای پیوستن به این تیم و دلایلی که مانع از این انتقال بزرگ شد مورد بررسی قرار می گیرد. بدون شک همه اهالی فوتبال تا حدودی از جزئیات این اتفاق شیرین که پایان تلخی داشت اطلاع دارند ولی در مستند مذکور تمامی جزئیات این مساله به خوبی شکافته شده که در ادامه این مطلب به آن می پردازیم.
در بحبوحه انقلاب اسلامی و شرایط نابسامان کشور، درخشش حجازی در بازی های جام جهانی 1978 و المپیک 1976 باعث شده بود تا مشتریان اروپایی برای این دروازه بان پیدا شده و با ارائه پیشنهادات اغوا کننده در صدد جذب وی باشند. یکی از این پیشنهادات از سوی پاریسن ژرمن فرانسه بود که با مبلغی حدود 200 هزار دلار خواهان جذب حجازی و روشن شده بود اما این دو، حضور در ایران را ترجیح دادند. این پایان کار نبود و یک سال پس از جام جهانی 1978، باشگاه بزرگ منچستریونایتد با ارائه یک پیشنهاد رسمی خواهان جذب ناصر حجازی شد و پس از توصیه های حشمت مهاجرانی این دروازه بان برای مذاکره با سران باشگاه انگلیسی راهی این کشور شد.
از همان ابتدا کار با استرس آغاز می شود، زمانی که حجازی پای به فرودگاه هیتروی لندن می گذارد با یک صحنه عجیب مواجه می شود، همسفران وی یکی پس از دیگری بعد از مواجه شدن با مهر (Rejected) به هواپیما بازگشته و آماده بازگشت به ایران می شوند! از این پرواز تنها 5-6 نفر اجازه ورود به لندن را پیدا می کنند که یکی از آنها ناصر حجازی است، او با بقیه مسافران تفاوت ویژه ای دارد، او ستاره تیم ملی فوتبال ایران و آسیاست و دعوت نامه رسمی باشگاه منچستریونایتد را در دست دارد. پس از خروج از فرودگاه، ناصر حجازی مستقیما راهی شهر منچستر شده و پای میز مذاکره با سران این باشگاه می نشیند و پس از توافق، در تمرینات حاضر شده و در ترکیب شیاطین سرخ نیز قرار می گیرد. درخشش اولیه حجازی، منچستری ها را به امضای قرارداد با او مصمم می کند اما نامه ای با این متن به باشگاه انگلیسی که "ناصر حجازی باید برگردد، او رضایت ما را ندارد." همه چیز را خراب می کند! منچستری ها به این راحتی قید ستاره ایرانی را نمی زنند و با تعیین فرصتی یک هفته ای از حجازی می خواهند که سریعا به ایران رفته و این مشکل را حل و برای ثبت قرارداد به شهر منچستر بازگردد.
فدراسیون فوتبال ایران به دلیل روزهای شلوغ انقلاب تعطیل است و کار حجازی برای جلب رضایت فدراسیونی ها به درازا می انجامد. سرانجام هیئت ده نفره فدراسیون فوتبال با نگارش نامه ای با این متن که "با توجه به در پیش بودن بازی های المپیک و نیاز به ناصر حجازی نمی توانیم اجازه حضور وی را در باشگاه منچستریونایتد بدهیم و او باید در ایران بماند!" در عین ناباوری مخالفت خود را با این انتقال بزرگ اعلام می نماید. حضور در باشگاه بزرگی چون منچستریونایتد اتفاق کوچکی نیست، برای همین حجازی دست از تلاش برنمی دارد و یک ماه تمام تلاش می کند تا رضایت مسئولین را جلب کند، سر انجام این اتفاق رخ می دهد و عقاب با رضایت نامه راهی منچستر می شود اما...
اما دیگر خیلی دیر شده است! سران باشگاه منچستریونایتد پس از تاخیر حجازی و زمانی که دیگر از حضور وی دلسرد می شوند سراغ گری ریچارد بیلی دروازه بان انگلیسی با اصالت افریقای جنوبی رفته و او را استخدام می کنند. برای ناصر حجازی از این ماجرا که می توانست شیرین ترین اتفاق دوران زندگی اش باشد چیزی جز یک خاطره تلخ و یک حسرت ابدی باقی نمی نماند و این حسرت زمانی شدت می یابد که باشگاه منچستریونایتد به مدت هشت سال همکاری خود را با بیلی ادامه می دهد... و اینگونه می شود که خودی ها مانع حضور حجازی در منچستریونایتد می شوند!