اختصاصی طرفداری
پادگان
گودین، خوانفران، گابی، آگوستو فرناندز و... به آنها نگاه کنید چه می بینید؟ گروهی از سربازان که به دستور فرمانده زیر داغ ترین آفتاب های اروپا رژه رفته اند، خونین و مالین در هر قلعه ای مارش پیروزی نواخته اند، فرقی هم نمی کرد میزان و عمق تلفات چرا که حکم از آن فرمانده بود، شمشیر که بالا می آمد تلاش غیر قابل مذاکره ترین اصل می شد و شلاق سرمربی مثل صاعقه بر پشت سربازان فرود می آمد. حالا حتی گریزمانی که اگر چندمایل آن طرف تر بود حکماَ صورتش روی تی شرت های دخترکان این ور و آن ور دنیا برق می زد، بوی باروت می دهد. این صورت های گریسی با دندان های افتاده در صحن چه آمفی تئاتر هایی بر پیکر بی جان چه هنرمندانی که سرود پیروزی سر نداده اند!
مساله اتلتیکو
دو بار قهرمانی در سه سال اخیر در چمپیونز لیگ و ناکامی مطلق در لالیگا، در توضیح چرایی این ناکامی بحث ها شده و می شود اما برای من مهم ترین متغیر در تابع ناکامی رئال در لالیگا، مساله اتلتیکوست. مقایسه ساده فاصله امتیازی قهرمان و رئال و در نظر گرفتن امتیازاتی که رئال در مقابل اتلتیکو از دست داده به خوبی بیانگر عمق زخمی است که تکل بر قلب رئال وارد ساخته است.
در سطح رئال و اتلتیکو اما مهم ترین مساله این است که چه کسی حریف را وادار به بازی می کند و ایده خود را غالب می سازد. استراتژی عمدتا غلط رئال برابر هم شهری، تلاش برای در اختیار گرفتن مالکیت حداکثری، پاس های فراوان عرضی و بازی با ریسک بالا، چیدن خط دفاعی در نزدیکی میانه میدان، بازی دادن به همه فانتزی بازهای ترکیب، همه و همه همان چیزی است که سیمئونه می خواست. اشتباهی که زیدان در نخستین تقابل خود با چولو نیز آن را مرتکب شد. اما تصویر رئال در شب سن سیرو شباهت آن چنانی با تقابل های پیشین نداشت.
اژدها در برابر اژدها
حق با سیمئونه بود، بازی فشرده تر از آن چیزی بود که می شد انتظارش را داشت. خبری از وسواس بیمار گونه رئال به حرکت بازی در عرض نبود. گذر از فانتزی بی فایده ایسکو، هامس و اضافه کردن کاسمیرو در حکم افزودن همان جدیت نداشته ای بود که رئال در مقابل اتلتیکو به آن نیاز داشت. به راستی که برای نبرد با اژدها باید اژدها شد. رئال حمله نکرد و این اتلتیکو بود که نمی دانست باید با توپ چه کار کند. آمدن کاراسکو و دنیلو و تبدیل 2-4-4 همیشگی سیمئونه به 3-3-4 تنها برای ده دقیقه رئال را تحت تاثیر قرار داد. اصرار رئال بر پایین آوردن ریسک پاس ها، عقب نگه داشتن نسبی مودریچ و کروس برای کمک به دفاع های کناری، عقب تر کشیدن بیل و رونالدو و تبدیل عملی 3-3-4 به 1-5-4 فرصت مغتنمی برای بیش از حد جلو آمدن دفاع های کناری اتلتیکو بود که نتیجه اش به جز گل تساوی بخش آن ها، فرصت های فراوانی بود که در ضد حملات با بی دقتی مثال زدنی رئالی ها یکی پس از دیگری از بین رفت تا آوردگاه پنالتی ها یازدهمین ستاره را روی شانه های رئال بچسباند.
و اما فرمان، فرمان زیر پای چپ است
روبرتو کارلوس، ردوندو، سولاری و البته رائول؛ چه چپ پاهای دوست داشتنی که اینجا نبوده اند و حالا مارسلو و بیل. آیا زمان دوست داشتن بیل فرا نرسیده است؟ در 3-3-4 این بار بیش از حد فشردهِ رئال مسئولیت بیل سنگین تر از رونالدوی مشخصا مصدوم بود. بیل در فضایی عقب تر از رونالدو و بنزما حرکت می کرد، در طول و عرض جا به جا میشد تا آرامش دفاعی اتلتیکو را به هم بریزد، نتیجه اش در نیمه اول شد همان دو کاشته ای که رئال گرفت، اولی چند سانتی متر تا گل شدن فاصله داشت و دومی شد دومین خنجرِ پسرِ تخسِ رئال بر سینه اتلتیکو. همین سرعت بیل در نیمه دوم در چند صحنه رئال را در موقعیت گلزنی قرار داد که اگر کریم، کریس و البته خود او دقت را به میزان بیشتری چاشنی کار کرده بودند احتمالا نه خبری از تیرباران پنالتی ها بود و نه مانورهای باور نکردنی روی گل راموس.
آماده آتش
در شبِ میلان سلاح مرگبار رئال چه کسی بود؟ من فکر می کنم کاسمیرو باشد! 15 توپ ربایی کامل، موفقیت صد در صدی در نبردهای تن به تن ( 6 از 6) و بیشترین تکل میان رئالی ها ( 8 تکل موفق از 10 تکل) نشان می دهد در صورت چیدن درست پازل حتی کابوس ترسناک اتلتیکو می تواند تا چه اندازه تبدیل به موجود بی خطری شود. به جز کاراسکو که می توان درخشش او را تا حدی به تعویض اجباری رئال نسبت داد، تورس میان دو مدافع رئال گیر افتاده بود و بازیکنان خلاق اتلتیکو نظیر گریزمان و کوکه راهی به سمت او پیدا نمی کردند و با این اوصاف آمار بالا بیش از پیش خودنمایی می کند. اتفاقا همین بازگشت کاسمیرو به عقب فرصت تنفس به کروس داد تا یکی از بهترین نمایش های دو فصل اخیر تونی را ببینیم. دو قهرمانی در سه سال اخیر، آشنا مثل همان سال ها که حالت تصویر را روی مات می گذاشتیم و صدا را می بستیم تا فریادهای درون مغزمان کسی را بیدار نکند. آیا امسال هم قرار است کوتینیو، دی بروین یا یک ستاره فانتزی دیگر جایگزین کاسمیرو شود؟
فردای حادثه
مثل آب خوردن یازدهمی هم آمد آن هم با غلبه کاملا شایسته بر تیمی که قرار بود نقطه سر خطی باشد بر خوش اقبالی های این فصل مادریدی ها، تا مهم ترین پرسش هواداران رئال در نشئه بالا بردن جام این باشد که دوازده به اسپانیایی چه می شود؟! زیدان می گفت نمی خواهم هیچ چیزی را تحلیل کنم فقط باید لذت برد، به جز کسب جام، پالس های مثبت دیگری نیز از سانتیاگو بیرون می آید. تابستان پیش رو جای شامورتی بازی نیست، بالا رفتن سن کریس و په په و محرومیت رئال از پنجره نقل و انتقالات بعدی اهمیت این پنجره نقل و انتقالات را بیشتر می کند. هر گونه اشتباهی رئال را برای مدت بیشتری تنبیه می کند. نگرانی ها فراوان است اما احتمالا مهم ترین نگرانی مادریدیسمو این است که تصمیم گیران تیمی که حتی در چنین فصلی توان بردن مهم ترین تورنومنت باشگاهی اروپا را دارد مثل آنها با وسواس و حساسیت در مورد آینده تیم تصمیم بگیرند.