طرفداری - زمانی که یورو 2016 آغاز شود، هواداران چلسی بیش از آن که به بازی ستاره های خود بنگرند، نگاه ویژه ای به عملکرد آنتونیو کونته به همراه تیم ملی ایتالیا خواهند داشت تا ببینند آیا سرمربی جدید تیم محبوب آن ها، توانایی مقابله با چالش های بزرگ را دارد یا اینکه هدایت چلسی برای کونته وظیفه بزرگی خواهد بود. چلسی بابت عملکرد خود در فصل سپری شده، به طرز چشمگیری از قهرمانی لیگ جزیره خلع شد. در واقع به جای اینکه چلسی مجددا خود را برای فتح قهرمانی لیگ جزیره به چالش بکشد، درگیر جدا کردن خود از انتهای جدول و منطقه باورنکردنی سقوط بود، اتفاقی که همچون قهرمانی لستر سیتی در ابتدا و میانه های فصل عجیب و غریب به نظر می رسید.
همین ماجرا باعث شد تا هواداران چلسی برای دومین مرتبه ژوزه مورینیو را از دست بدهند و حتی شاهد خطر از دست دادن جان تری، کاپیتان محبوب تیم خود نیز باشند چون مدیران چلسی درهای باشگاه را به روی جان تری باز گذاشته بودند اما در نهایت پیشنهاد باشگاه چلسی، کاپیتان 35 ساله و با تجربه را در استمفوردبریج حفظ کرد تا کاپیتان با گذشتن از پیشنهادات قابل توجه خود، چند روز پس از اتمام فصل برای چلسی، قرارداد یک ساله جدید خود را امضا نماید.
با این حال فصل سپری شده برای چلسی و هوادارانش مصیبتی بود که کونته باید نکات مهمی را از آن برای فصل 2016/17 درس بگیرد.
تکیه بیش از حد ژوزه مورینیو به ادن هازارد و ستاره ها
چلسی در طول فصل سپری شده در ارائه بازی خوب تداوم نداشت تا اینکه ادن هازارد در انتهای فصل با پیدا کردن فرم خوب خود، تحرک خوبی به تیم گاس هیدینک داد اما در ابتدای فصل شرایط بسیار متفاوت بود. چلسی هیچ چیز برای ارائه کیفیت خوب در بازی های خود نداشت به صورتی که بابت بازی های نا مناسب فابرگاس، دیگو کوستا و سایرین، فشار بر روی ادن هازارد بیش از پیش افزایش یافت. اما شاید این یک مشکل فراگیر ذهنیتی در کل خانواده بزرگ باشگاه چلسی اعم از هواداران باشد که هم اکنون نیز بابت عملکرد قابل قبول و مورد انتظار هازارد در انتهای فصل 2015/16، همه به خوشبین بودن فرم او در فصل جدید می اندیشند و به آن امیدوار هستند. واقعا چلسی فقط باید به ادن هازارد وابسته باشد؟
هازارد در بازی های انتهایی فصل، فرم خوبی را با گلزنی مقابل تاتنهام و لیورپول ارائه کرد و قاعدتا آنتونیو کونته سرمربی چلسی از فرصت کار کردن با ادن هازارد در فصل بعدی لذت خواهد بود اما باید لذت بردن از هازارد در کنار لذت بردن از بازی سایر بازیکنان نیز باشد تا چلسی در مجموع به عنوان یک تیم در فصل جدید بجنگد. عملکرد قدرتمند ادن هازارد در بازی های انتهای فصل نشان داد که چلسی تا چه حد به ستاره بلژیکی خود و یکی دو ستاره دیگر وابسته است که بدون آن ها، چلسی فاقد خلق موقعیت های گلزنی مستمر در بازی های خود بود. عدم وجود یک وینگر خلاق به مانند هازارد، به حریفان اجازه می داد که بر روی سایر مناطق زمین نیز تمرکز کنند تا در قطع ارتباط سسک فابرگاس و دیگو کاستا موفق عمل نمایند.
بنابراین نکته با اهمیت برای کونته این است که او نباید بیش از اندازه روی توانایی های ادن هازارد و معدود ستاره ها تکیه کند تا با مشکلات احتمالی فصل سپری شده ژوزه مورینیو و چلسی مواجه نگردد هرچند که سابقه مربیگری آنتونیو کونته نشان داده است که تیم های او تیم محور هستند که همان چیزی است که هواداران چلسی می خواهند.
تزریق نکردن ذهنیت اسب کوچک قهرمانی ژوزه مورینیو
ذهنیت اسب کوچک قهرمانی ژوزه مورینیو احتمالا برای آنتونیو کونته در فصل جدید صادق نخواهد بود. مورینیو در فصل 2013/14 یعنی در اولین سال بازگشت به استمفوردبریج، از همان ابتدای فصل با اهدای لقب "اسب کوچک قهرمانی" به تیمش، تیم خود را از رقابت با اسب های قدرتمندی چون منچستر سیتی، منچستر یونایتد و آرسنال، بر سر کسب عنوان قهرمانی لیگ جزیره کنار کشید. آن هم در فصلی که چلسی به هیچ یک از تیم های بزرگ جزیره باخت نداد، اما با شکست مقابل تیم های کوچک تر قهرمانی از دست رفت. اسب کوچکی که اسب های قدرتمند تر از خود را به زمین زد اما در مقابل اسب های کوچکتر از خود قافله را باخت.
این نظر مورینیو در کنفرانس مطبوعاتی خنده های زیادی را در رسانه ها برانگیخت، نظری که مورد انتظار باشگاه چلسی بابت تاثیر گذاری روی ذهنیت بازیکنان بابت از دست رفتن لیگ جزیره نبود. مورینیو در آن کنفرانس تاکید کرد که تیم فعلی و نسل کنونی چلسی نیاز به تزریق ستاره برای قدرت بیشتر در رقابت با بزرگان جزیره دارد. هیچ شکی در استعداد بازیکنان او وجود نداشت اما این ذهنیت در تیم او شکل گرفت که باید در رقابت بر سر قهرمانی، اسب های بزرگ تر داشت.
برای همین بود که مورینیو ستاره هایی چون سسک فابرگاس و دیگو کاستا را به تیم خود تزریق کرد اما با نگاه به فصل 2014/15 آبی های لندن که با قهرمانی در لیگ جزیره به پایان رسید، دیدیم که تیم مورینیو مثل تیمی قهرمان بازی نمی کرد اما خرید های بزرگ و اسب های بزرگی که به تیم تزریق شدند با بهره بردن از حداقل موقعیت ها تفاوت ها را رقم زدند. تیمی که بر محور اسب های قدرتمندی چون سسک فابرگاس، دیگو کوستا در کنار ادن هازارد بنا شده بود و به قهرمانی دست یافت، با افت عملکردی همان بازیکنان در فصل 2015/16 از رقابت خارج شد تا ویژگی تیم نبودن و وابسته به ستاره بودن تیم آقای خاص بیش از پیش آشکار گردد تا جایی که او حتی با وجود فرم ضعیف، آن ها را کنار نمی گذاشت.
بنابراین مشکل همینجا بود که اسب های بزرگ چلسی، این تیم را در فصل 2015/16 تنها گذاشتند تا نقطه قوت مورینیو به بزرگ ترین مشکل آقای خاص و زدن برچسب خیانت تبدیل شود. از سوی دیگر وابسته بودن تیم مورینیو به بازیکنان بزرگ، تا آن جا مزید بر علت شد که آقای خاص با لقب گرفتن به عنوان مربی ای که از کمترین تعداد بازیکن در طول فصل 2014/15 بهره برد، بازیکنان خود را برای فصل سپری شده خسته نماید که یکی از مهم ترین عوامل از نظر کارشناسان و بزرگان باشگاه چلسی نظیر ویالی بود.
مشکل چلسی با تغییر سرمربی حل نشد
اگر یک مربی با شهرت و اعتبار مورینیو و دارای جایگاه خاص در چلسی نتواند در این بحران زنده بماند پس هیچ کس نمی تواند زنده بماند. قابل تحسین بود که باشگاه، مورینیو را برای مدت زمانی طولانی تر از حد معمول روی نیمکت خود حفظ کرد اما اخراج او در شرایطی که چلسی در آن حضور داشت فقط سیاست آتشین چلسی را برای کونته گوشزد کرد. تمام صحبت ها در مورد ژوزه مورینیو، باقی ماندن و پایه گذاری سلسله آقای خاص در استمفوردبریج بود اما آیا باشگاه با برکناری او این هدف را رقم زد؟ مطمئنا برای رقم زدن سلطنتی به مانند سر الکس فرگوسن در منچستر یونایتد، هیئت مدیره باشگاه نیاز داشت تا صبر و اعتقاد بیشتری را روی تصمیم خود خرج کند و یا شاید به ادامه دار شدن موفقیت های چلسی به همراه ژوزه مورینیو نیاز داشت تا مدیران را متقاعد کند.
با توجه به جایگاهی که چلسی در آن قرار داشت، مدیران با نگاه به وضعیت کلی، جهت خارج شدن از مسیر اشتباهی که در پیش بودند، مورینیو را برکنار کردند تا حضور گاس هیدینک روی نیمکت چلسی به عنوان سرمربی موقت به سادگی عدم ثبات روی نیمکت استمفوردبریج را تضمین نماید. در انتهای فصل مشخص شد که چلسی بابت حذف از جام حذفی، لیگ قهرمانان و قرار گرفتن در میانه جدول لیگ جزیره، مشکلاتی بزرگ تر از نیمکت مربیگری دارد.
رقابت برای قهرمانی در لیگ جزیره
زمانی که به چلسی 2014/15 نگاه می کنیم می بینیم که آن ها در کل فصل سبک بازی خود را به صورت یکنواخت پیاده کرده بودند و از همان هفته های ابتدایی با صلابت در صدر جدول علی رغم تقدیم مالکیت توپ به حریفان بزرگ و کوچک حضور داشتند که این صلابت ویژگی تحسین برانگیز تیم ژوزه مورینیو بود که در نهایت توانست عنوان قهرمانی را از آن خود نماید. از سوی دیگر همان قهرمانی برای آقای خاص دردسر ساز شد چون چلسی باید مجددا برای رقابت بر سر قهرمانی تلاش می کرد اما عدم ارائه کیفیت لازم در نهایت به اخراج او ختم گردید.
برکناری از روی نیمکت چلسی در یک دهه اخیر گویای این است که آنتونیو کونته باید به سرنوشت اسکولاری، روبرتو دی متئو، آنچلوتی و ژوزه مورینیو بنگرد که به جز اسکولاری مابقی با وجود کسب موفقیت تنها بابت عملکرد ضعیف چند ماهه از هدایت چلسی برکنار شدند. بنابراین کونته باید تاثیر فوری روی چلسی بگذارد و از همان ابتدا برای قهرمانی در لیگ جزیره بجنگد تا در میانه های مسیر جا نماند و احتمالا شغل خود را از دست ندهد.
نابودی سلطه بیگ فور و توازن قدرت
به این دلیل که قهرمانی لستر سیتی در لیگ جزیره تعجب برانگیز بود، می توان توازن قدرت در انگلستان را احساس کرد که البته این موضوع تحت تاثیر معاملات و حق پخش زنده تلویزیونی قرار دارد که تا این حد لیگ جزیره را ویژه کرده است. زمانی که اوضاع برای چلسی در فصل 2011/12 خوب پیش نمی رفت، آن ها هنوز قادر بودند تا با قهرمانی در لیگ قهرمانان، علی رغم قرار گرفتن در رتبه ششم لیگ جزیره، در فصل آینده لیگ قهرمانان نیز حضور داشته باشند اما این وضعیت برای آنتونیو کونته برقرار نیست.
در فصل سپری شده، تنها چلسی نبود که از جمع تیم های قدرتمند انگلستان به زیر کشیده شد چون لیورپول و منچستر یونایتد نیز نتوانستند سهمیه لیگ قهرمانان را کسب کنند. تیم هایی نظیر وستهم، استوک سیتی و ساوتهمپتون با بالاتر قرار گرفتن نسبت به چلسی و تداوم رقابت، کار را برای مبارزه دشوار کردند. وستهم با تحت فشار قرار دادن دو تیم شهر منچستر تا هفته های پایانی برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا نشان داد که رقابت برای تیم های بزرگ جزیره تا چه اندازه دشوار شده است و بنابراین تیم های بزرگ به مانند چلسی نیاز به تداوم فرم خوب خود خواهند داشت.