طرفداری- اما در دو تیم از تیمهایی که ممتاز انگاشته میشوند، هیچ معادلی برای او دیده نمیشود: به نظر میرسد که نسل هافبکهای دفاعی در آرسنال و لیورپول رو به انقراض است. ماتیچ یک مرز تفاوت فلسفی در فوتبال را برجسته میکند. این تابستان، چلسی 21 میلیون پوند هزینه کرد تا مردی را دوباره بخرد که سه سال پیش به یک ششم این قیمت او را فروخته بود. در نقطه مقابل، آرسنال از آخرین باری که یک هافبک دفاعی واقعی را، نه یک هافبک عمقنشین مثل «میکل آرتتا»، در سال 2007 خرید (لاسانا دیارا)، حدود 280 میلیون پوند در بازار نقل و انتقالات هزینه کرده است.
لیورپول از آخرین باری که یک چنین بازیکنی خرید - آن شکستخورده مطرود که به نام «کریستین پولسن» شناخته میشود - حدود 360 میلیون پوند هزینه نقل و انتقالات داشته است یا اگر بخواهیم آخرین باری که با موفقیت یک چنین بازیکنی خریدند را در نظر بگیریم، هزینه آنها بیشتر بوده است. در این تابستان لیورپول 9 بازیکن به خدمت گرفت که هیچ یک از آنها هافبک دفاعی نیست (اگرچه «امره جان» گاهی در این دسته قرار داده میشود، اما خود او گفته است که ترجیح میدهد در نقش باکس-تو-باکس بازی کند و یک نفر دیگر، عقب مانده و کار پوشش دفاعی را انجام دهد).
هنگامی که لیورپول و آرسنال یکشنبه در مقابل یکدیگر قرار بگیرند، هافبک دفاعی آرسنال احتمالاً «متیو فلامینی» خواهد بود، یک خرید مجانی. اگر لیورپول از یکی استفاده کند، آن بازیکن «لوکاس لیوا» خواهد بود، که از سال 2007 که به آنفیلد آمده، حداقل 2 بار مازاد اعلام شده است. هر کدام به نوعی، تغییر اولویتها را برجسته میکنند؛ زیرا این دو باشگاه برای سالهای سال، مثال اعلای استحکام در پست هافبک دفاعی بودند. آنها زوجهایی بینظیر داشتند. بازیکنانی که قرار بود خنثیکننده حملات حریف باشند، کاتالیزور موفقیت بودند.
اولین قهرمانی آرسنال در لیگ برتر در سال 1998، نتیجه خرید «پاتریک ویهرا» و «امانوئل پتی» توسط آرسن ونگر بود؛ دو هافبک فرانسوی که دوران بازیگری خط دفاعی چهارنفره و ارجمند جورج گراهام را طولانیتر کردند. قهرمانی فوق العاده لیورپول در فینال لیگ قهرمانان 2005 تا حدی مربوط به ورود «دیتمار هامان» به زمین در بین دو نیمه بود؛ تعویضی که روند بازی را تغییر داد.
لیورپول دو استراتژیست در زمینه ضد حمله داشت: «ژرار هولیه» و «رافا بنیتز» و هر دو به هافبکهای دفاعی ایمان داشتند. آرسنال یک نفر دارد، ونگر، که به خاطر دو زوج در نیمه اول حضورش در آرسنال، موفق ظاهر شد: پتی و ویهرا و سپس ویهرا و «ژیلبرتو سیلوا». سه قهرمانی لیگ و هشت نایب قهرمانی ونگر در دوره 9 ساله حضور ویهرا در لندن رقم خوردند.
اولیت ونگر سریعاً از بازیکنان فیزیکی به بازیکنان تکنیکی تغییر یافت. بهترین زوج لیورپول، تلفیقی از هر دو بود: «خاویر ماسکرانو» در نقش مبارز و «ژابی آلونسو» در نقش هنرمند. آلونسوی اسپانیایی نماد مردی است که مرز بین دو عصر است: با نظم در جایگیری و حتی خطاهای تاکتیکیاش، مناسب جنگهای خط میانی لیگ برتر بود؛ در زمانی که نبرد میان غولهای لیگ بیشتر با احتیاط همراه بود. به عنوان یک بازیکن خلاق، که میتواند توپ را از مدافعین میانی بگیرد، او سالها پیش از آنکه برندان راجرز، استیون جرارد را به عقب زمین منتقل کند، یک «کوارتربک*» بود.
آلونسو (که پس از درخشش در رئال مادرید، اکنون در بایرن به سر میبرد) میتواند در روزگاری که گرایشها به سمت قضاوت بازیکنان بر اساس درصد تکمیل پاسهایشان است، شکوفا شود. اما حتی اگر آنها ارزشیابیهای فردی نباشند، سایر آمار میتوانند به هنگام توجه به ارزشهای هافبکهای دفاعی، مهمتر باشند.
به رشد رقم گلهای خورده توجه کنید: آرسنال در فصل 99-1998، که ویهرا و پتی بیشترین تأثیر خود را داشتند، تنها 17 گل دریافت کرد و «شکست ناپذیران» فصل 04-2003 تنها 26 گل دریافت کردند که در آن فصل ویهرا در کنار ژیلبرتو بازی کرد. توپچیها در فصول بعدی حداقل 30 گل در هر فصل و بیش از 40 گل در چهار فصل از پنج فصل اخیر دریافت کردهاند.
در چهار فصل پیاپی زیر نظر بنیتز، از 06-2005 تا 09-2008، لیورپول تنها 25 تا 28 گل دریافت کرد. آلونسو، که در 2009 رفت، پای ثابت این فصول بود؛ ماسکرانو در ژانویه 2007 آمد. هامان، «محمد سیسوکو» و لوکاس همگی کمک کردند.
تیم راجرز فصل پیش 50 گل در لیگ دریافت کرد، بالاترین گل خورده لیورپول در دو دهه اخیر، و اگر با همین روند به پیش برود، این فصل را با 52 گل خورده در لیگ به پایان خواهد رساند. این مسئله بازتابدهنده دفاع افتضاح او نیز هست اما نکته شایان ذکر این است که چگونه تعادل تیماش جا به جا شده است. این مرد اهل ایرلند شمالی اغلب 6 بازیکن با ذهنیت تهاجمی و 5 بازیکن، که دفاعیتر هستند، به میدان میفرستد (البته این حرف در مواردی مانند «آلبرتو مورنو»، جنبه تئوریک پیدا میکند). زیر نظر بنیتز، شرایط بیشتر 4-7 به سود مدافعین بود.
همچنین نقل مکان «استیون جرارد» به نقش «آندره آ پیرلو»، نمایانگر این است که چگونه این مربیها به دنبال حضور یک بازیکن سازنده، نه مخرب، در مقابل مدافعین میانی خود میگردند. وی همچنین در بیشتر موارد تک و تنهاست، نه جزئی از یک زوج؛ چیزی که در روزگار گذشته رایج بود. نکته تأمل برانگیز آن است که بنیتز، که از توانایی دویدن کاپیتان آگاه بود، به ندرت از جرارد به عنوان عضوی از یک زوج هافبک دفاعی استفاده کرد. راجرز از جرارد به عنوان سپری تکنفره استفاده کرد.
پس تعجبی ندارد که شاهد این بودهایم که وی آسیبپذیر بوده و حریفان از نقاط ضعف او استفاده کردهاند یا اینکه معادل او در آرسنال هم با مشکلاتی مشابه دست و پنجه نرم کرد. شاید آرتتا آسودهخاطر باشد که مصدومیت مانع بازگشت او به آنفیلد در روز یکشنبه میشود، چرا که در باخت 1-5 در ماه فوریه به این تیم، نمایش وحشتناکی داشت. اما او از ویهرا کندتر و ریزنقشتر است، از پوشش یک هافبک دفاعی ثانویه محروم است و مدافعین کناری او نیز به مراتب از «لی دیکسون» و «نایجل وینتربرن» تهاجمیتر هستند.
ونگر وظایف بسیار متفاوتی به آرتتا داده است، اگرچه این وظایف به آن حدی که منتقدین او میگویند، متفاوت نیستند. علی رغم بعضی گفتهها مبنی بر خلاف آن، آرتتا واقعاً نیمه دوم دوران حضورش در اورتون را در پست هافبک میانی طی کرد. ولی تفاوت اینجاست که او در تیمی کمزرق و برقتر، منطقه کوچکتری برای کنترل و پوشش داشت. او گاهی در کنار بازیکنی دفاعیتر مانند «فیل نویل» بازی میکرد و گاهی در کنار بازیکنی فیزیکی، که یا «تیم کیهیل» بود یا «مروان فلینی»، قرار میگرفت. آرتتا هرگز تنها فرد مسئول متوقف کردن حملات رقیب پیش از رسیدن به خط دفاعی خودی نبوده است.
اما او برای دیوید مویس، یک عملگرا، بازی کرد. ایدهآلیسم ونگر با پیر شدناش شدیدتر شده است؛ راجرز همیشه خود را به عنوان یکی از پیروان فوتبال ناب معرفی کرده است. این مربیها گاهی نیاز به حضور یک جنگجو در مرکز میدان را حس نمیکنند. تغییر سیستم راجرز به 1-2-4-3 در بازی هفته پیش در اولترافورد، تلاشی برای پاک کردن صورت مسئله بود، که یک مدافع میانی اضافی به جای یک هافبک دفاعی در زمین قرار دهد. ونگر شاید تنها در چهار بازی در فصل پیش به یک هافبک دفاعی کلاس بالا نیاز داشت.
ولی طی آن 360 دقیقه بازی در زمین منچستر سیتی، لیورپول، چلسی و اورتون، آرسنال 20 گل دریافت کرد. آنها خام جلوه داده شدند، که لیورپول بارها در این فصل اینگونه ظاهر شده است. و نکته اصلی در مورد بهترین هافبکهای دفاعی همین است. آنها میدانند که چگونه میتوان در شرایط سخت موفق شد. آنها زرنگ و دانا هستند. و آنها به ندرت در آنفیلد یا امارات دیده میشوند.
* کوارتربک بازیکنی است که توپ را از مدافعین میانی میگیرد و حملات را آغاز میکند.
این مطلب پیش از این در سال 1394 در طرفداری منتشر شده است، اما در این انتشار مجدد در آن دخل و تصرفی نشده است؛ زیرا ممکن بود به پیوستگی متن آسیب وارد شود. طبیعتاً این یادداشت در بافتی متفاوت با بافت کنونی فوتبال نوشته شده است اما با این وجود، هنوز هم میتوان به آن اعتبار داد و خواندن آن خالی از لطف نیست.