طرفداری- ما در فوتبال ایران همیشه به دنبال حواشی بودهایم و به متن کمتر توجه داشتهایم. همواره در محافل خصوصی از این گله داریم که چرا با بازیکنان فوتبال قراردادهای چند صد میلیونی میبندند، چرا آنها ماشینهای آن چنانی سوار هستند و از این دست مسائل. اگر از این دید سطحینگرانه خارج شویم، واقعیت ماجرا چیز دیگری است. بیایید بازیکنی را بیشتر بشناسیم که با کارگری و تلاش واقعی فوتبالاش را شروع کرد. کسی که در کنار فوتبال، درس میخواند، کارگری میکرد و رؤیای فوتبالیست شدن را در سر میپروراند.
محمد طیبی 29 سال پیش در روستای آل طیب بهبهان به دنیا آمد. از همان سنین کودکی غرق در رؤیای فوتبالیست شدن بود ولی نه بچه خانواده پولدار بود که به وسیله پول او را وارد دنیای فوتبال کنند و نه رسانه و آکادمیای که او را به جامعه فوتبال بشناساند. اما او دست از تلاش نکشید. بعد از مدرسه حتی در حیاط کوچک خانه پدری تمرین را ادامه میداد تا روزی در زمین واقعی بازی کند. محمد هر سال امیدش پررنگتر میشد و تلاشاش دو برابر. تمام همسن و سالان و دوستاناش میدانستند زندگی محمد در فوتبال خلاصه میشود.
وقتی به 14 سالگی رسید، به تیم جوانان پرسپولیس بهبهان پیوست. دیگر روی زمین واقعی فوتبال بازی میکرد و آنقدر باانگیزه بود که هیچ چیز مانع رسیدن او به آرزوهایاش نمیشد. تمام همتیمیهایاش از انگیزه و تلاش و آرزوی محمد خبر داشتند. زندگی محمد به ترتیب فوتبال، درس و کار بود، کاری که کارگری ساختمان بود که در آن سن سخت ترین کار برای یک نوجوان 14-15 ساله به حساب می آمد اما او برای رسیدن به آرزوهایش در کنار فوتبال به کار هم نیاز داشت. کم کم سایر تیم های بهبهان هم دست به کار شدند و محمد را به خدمت گرفتند و برای مدتی این بازیکن با انگیزه را در اختیار داشتند. او برای مدتی در تیم استقلال امیدیه هم بازی کرد و در آنجا هم پیشرفت چشمگیری داشت.
بعد از مدت ها به گوش مسئولان تیم نفت امیدیه رسید که بازیکنی در بهبهان به حدی پر تلاش و با انگیزه است که کسی در تیم جلو دارش نیست. نفتی ها دست به کار شدند و طیبی را به نفت امیدیه آوردند. مهمترین آرزوی محمد در حال تبدیل شدن به واقعیت بود. پسرکی که در حیاط خانه پدر تمرین می کرد، پای قرارداد رسمی رفته بود و برای اولین بار قرار داد سه میلیونی امضا می کرد. وی تمام غرور را کنار گذاشت و تصمیم گرفت در نفت به بازیکنی دست نیافتنی تبدیل شود. اما او باز هم کار را کنار نگذاشت و در رستورانی به عنوان کارگر کار می کرد. هیچ چیز باعث بی انگیزه شدن او نشد و به حدی در تیمش موفق بود که با تلاش خود و هم تیمی هایش تیمش را از لیگ استانی به لیگ دسته سه کشور آورد. طیبی یک سال دیگر در نفت ماند و تیمش به لیگ دسته دو صعود کرد.
در پایان فصل قرارداد محمد با نفتی ها به پایان رسید. تیم استقلال خوزستان که به تازگی به لیگ دسته اول آمده بود، فراخوانی داد تا بازیکنان با استعداد لیگ های دسته پایین تر برای تست به باشگاه مراجعه کنند. وقتی طیبی این فراخوان را دید برای تست به باشگاه استقلال خوزستان رفت و آنقدر بازیکن موفقی بود که کسی باور نمی کرد چنین بازیکنی تا به حال در لیگ برتر بازی نکرده است. آبی های خوزستان در همان تست اول او را قبول کردند. حال پسرک کارگر تبدیل شده بود به بازیکن لیگ یکی و قرارداد میلیونی بسته بود.
لیگ برتر مقصد بعدی محمد بود. عزم خود را جزم کرد تا استقلال خوزستان را به لیگ برتر بیاورند. تلاش های آبی ها نتیجه داد و آن ها در سال 92 به لیگ برتر آمدند. استقلال خوزستان سه فصل در لیگ برتر باقی ماند و طیبی هم بازیکن این تیم بود. فصل پانزدهم رسید و طیبی دیگر به آرزویش رسیده بود، پسر کارگر این بار بازوبند کاپیتانی بر بازو بسته بود، قرارداد چند صد میلیونی داشت، بازی کردن در تمام بازی ها و شناخته شدن... رسانه ها در تلاش بودند تا با کاپیتان استقلال خوزستان مصاحبه کنند. محمد باز هم دچار غرور نشد و به حدی رفتار خوبی با هواداران، خبرنگاران و اهالی فوتبال داشت که خبرنگاران آرزو می کردند کاش تمام بازیکنان همانند طیبی بودند.
فصل 94-95 فصل رؤیایی طیبی بود. با وجود مدافعی مثل او تیم ها نمی توانستند به راحتی به استقلال خوزستان گل بزنند. تیم او در صدر جدول قرار داشت و رقیب هایی مانند پرسپولیس و استقلال در تلاش بودند تا جای آن ها در جدول بگیرند اما کار آسانی نبود. محمد با وجود مصدومیت هم برای تیمش بازی می کرد و به گفته ویسی دست راست اش بود. آبی ها قهرمان نیم فصل شدند، خیلی ها می گفتند در نیم فصل دوم به سرنوشت برق شیراز دچار خواهند شد اما برق شیراز مدافعانی مانند طیبی نداشت تا با تنها 14 گل خورده به عنوان بهترین خط دفاع لیگ برتر انتخاب شوند.
هفته های پایانی لیگ پانزدهم از راه می رسند و طیبی این بار رؤیای قهرمانی در سر دارد. نگاه ها به سمت استقلال و پرسپولیس است ولی استقلال خوزستان همه را غافلگیر کرده و قهرمان می شود. دیگر کلکسیون طیبی تکمیل شده است. او به تیمی لیگ برتری آمده، کاپیتان شده، عضوی از برترین خط دفاع لیگ بوده و جام را هم بالای سر برده است.
خیلی ها تصور می کردند طیبی یک بازیکن میلیاردی مغرور است اما روز قهرمانی تیمش علی رغم اینکه باشگاه درخواست کرد که در مراسم اهدای جام طیبی جام را به عنوان کاپیتان بالای سر ببرد اما او با بزرگواری گفت که هادی خنیفر کاپیتان اول تیم است و این بازوبند دست من امانت بود و باید ایشان جام را بالای سر ببرد. همچنین او در برنامه نود اعلام کرد که از کارگری در رستوران به اینجا رسیده است.!
وی در مورد اینکه چرا در نود اعلام کرد کارگری می کرده، گفت:"صد سال دیگر هم گذشته خود را خواهم گفت. به گذشته و کارگر بودنم افتخار می کنم و قدر الان را می دانم."
دقایقی پیش اعلام شد که محمد طیبی به تیم ملی هم دعوت شده است. او به همه نشان داد که خواستن توانستن است، نشان داد که به دنیا آمدن در یک خانواده میلیاردی شرط نیست و تنها انگیزه و تلاش است که اهمیت دارد.