طرفداری- واقعا باید تاسف خورد که چرا تنها نماینده شمال در لیگ پانزدهم خلیج فارس چنین سقوط باورنکردنی تجربه می کند و لیگ برتر را ترک می کند؟ وقتی در ابتدای فصل گذشته امیر قلعه نویی به عنوان سرمربی ملوان شروع به کار کرد با نگاهی به لیست بازیکنان ملوان همه پیش بینی ها بر این بود که ملوان تیم نسبتا خوبی را برای فصل جدید خواهد داشت. آن ها اسکلت تیم فصل قبلشان را حفظ کرده بودند و بازیکنان سرباز هم به این تیم افزوده شدند.
اما نگه نداشتن قلعه نویی بزرگترین آسیب را به این تیم زد. همان طور که کنار نیامدن فیروز کریمی هم با این تیم به ضرر هر دو طرف شد! وقتی برترین مربیان ملوان بر حضور در این تیم یا ناز کردند یا شرط گذاشتند انزلی چی ها برای انتخاب مربی مجبور بودند به گزینه های پیش رو اکتفا کنند و در فوتبال ایران هم این گزینه های محدود می دانند که چگونه خودشان را به باشگاهی بچسبانند بی آن که رزومه ای در خور داشته باشند. درست است که قلعه نویی بعد از دوفصل ضعیف با استقلال به ملوان برگشت اما وی این پتانسیل را داشت که تیمی حداقل در میانه جدول برای انزلی چی ها بسازد. کاری که در حیطه کار هر کسی نبود. همان طور که بشقاب «استیل» هم در مهمانی ها و جشن ها ی امروز جای ندارد، در مربیگری هم هرکسی را به اندازه توانایی اش می سنجند و نه قدمت و سابقه و حضور در تلویزیون!
وقتی به انتشار قرارداد ابتدای فصل بازیکنان ملوان نگاه می کنیم و آن را با تیم های دیگر از جمله سیاه جامگان مقایسه می کنیم متوجه می شویم که ملوان در وضعیت خیلی بهتری قرار داشت. البته سیاه جامگان که سهل است استقلال خوزستان قهرمان کم بنیه را هم فاکتور بگیرید سایپا، صبای قم، فولاد، گسترش فولاد و پدیده هم بازیکن گرانقیمت به اندازه ملوان نداشتند. سه بازیکن شاخص بومی این تیم هرکدام با ارقام هشتصد و نهصد میلیون تومان برای یک فصل با ملوان قرارداد بستند. اما کارائی آن ها واقعا در حد این ارقام نجومی بود؟
حتی محمد آبشک، سعید یوسف زاده و احمد آهی نیز بالای 500 میلیون تومان قرارداد بستند! در حالی که در هیچ تیم دیگری چنین ارقامی برای آن ها پرداخت نمی شود. اما ملوانی که برای پرداخت همه این پول ها نشان داد که مشکل دارد چنین قراردادهای سنگینی با آن ها بست. در این وسط تنها چیزی که فراموش شد به دست آوردن بازیکن جوان و بومی برای فصل جدید بود که حداقل به فصول بعد امیدوار باشیم. آن ها در نیم فصل با خرید بازیکنانی تمام شده بیشتر سرابی برای آن ها درست کردند که نتیجه اش را هم دیدیم!
با این تفاسیر انداختن گناه سقوط به گردن مشکلات مالی تنها برای فرار کردن از اعتراضات دامن گیر هواداران می تواند حربه خوبی باشد. اگر قرار باشد بازیکنان محبوب و متعصب باشگاه نیز با چنین ارقامی حاضر به امضای قرارداد باشند و تازه کارائی آن ها در آن حد نباشد مشخص است یک جای کار می لنگد. این توجه ویژه به بازیکنان بومی هیچ سنخیتی با ملوان گذشته ندارد که به نوعی استفاده از بازیکنان بومی با استعداد به دلیل نداشتن مشکلات مالی نیز مربوط می شد.
بازگشت محمد احمدزاده برای ماندگاری ملوان در لیگ برتر نیز اقدام اشتباه دیگری بود که هیات مدیره ملوان به آن دست زد. مربی که در چند سال گذشته هیچ موفقیتی کسب نکرده و در حالی که در شهرداری اردبیل دسته اولی هم نتایج خوبی نمی گرفت به ملوان برگشت که تیم شهرش را برای سقوط به لیگ یک هدایت کند. احمدزاده که زمانی در رختکن بازیکنان تیمش را مقابل پرسپولیس در ورزشگاه آزادی به بازی زیبا با سه مهاجم تشویق می کرد این روزها آن قدر محافظه کار شده که قبل بازی پرسپولیس در ورزشگاه تختی بگوید: «مهم نتیجه است» که البته از آن نیز سودی نجست. تنها موفقیت ملوان با احمدزاده به همان بازی با سایپا برمی گردد که آن هم نتیجه همدلی و تلاش همگانی برای شادی روح مهرداد اولادی بود. همان طور که سابق بر این نیز احمدزاده توانست با انگیزه همین بازیکنان در عین ناباوری همگان داماش را با سه گل در رشت شکست بدهد و بعد از آن دوباره شکست برای این تیم ارمغان آمد. ملوانی که با اسکوچیچ و فیروز کریمی از مرحله مربی بومی گذر کرد و توانست این مساله را به هواداران خود بقبولاند که سرمربی ملوان هم می تواند غیر بومی باشد با بازگشت به ممی دوباره عقب گردی بزرگ را به خود وارد کرد که بردهایش تنها با انگیزه های خارج از حد بازیکنانش به وجود می آید.
با این حال ملوان این پتانسیل را دارد که در صورت حضور در لیگ یک دوباره به لیگ برتر برگردد، این سقوط می تواند پیغام خوبی برای انزلی چی ها برای بازیابی هویت خود و کنارگذاشتن اشتباهاتی داشته باشد که بسیاری از انجام آن نگرانی داشتند. به مانند سال 82 که شکست های بهمن صالح نیا موجبات این را فراهم کرد که سبک و سیاق سابق به دور انداخته شود و ملوان به مدت دوازده سال رنگ سقوط را نبیند.
از همین جهت نباید سقوط ملوان همچون داماش به معنای این تلقی شود که دیگر همه چیز از دست رفته به نظر می رسد. ملوان از همین حالا هم مدعی اول لیگ دسته اول در فصل بعد محسوب می شود، تنها نیاز دارد که گذشته خود را اصلاح کند. گذشته ای که برای تغییر آن نیاز به یک انقلاب گسترده در داخل ملوان است.