اختصاصی طرفداری - با پیراهن راه راه زرد و آبی اش برابر تماشاگران تعظیم کرد و به زحمت جلوی سرازیر شدن اشک هایش را گرفت. آنهایی که روی سکوها بودند برایش دست زدند. هم طرفداران ورونای قعرنشین و سقوط کرده و هم طرفداران یوونتوس صدرنشین و قهرمان. او در آخرین حضورش در میدان طی پیروزی 1-2 با ضربه پنالتی چیپ دروازه یووه قهرمان را پس از 25 برد و یک تساوی گشوده بود. او آخرین پرده زندگی حرفه ای اش را هم خاطره انگیز کرده بود. او لوکا تونی می رفت تا به تاریخ بپیوندد. همان مهاجمی که او را با شادی کردن های یگانه اش پس از گشودن دروازه ها به یاد خواهیم آورد. با نگاه کردن به هم تیمی هایش و چرخاندن دست راستش برابر گوش که گویی می گفت "... دیدی چی کار کردم؟ دیدی؟"
منتقدانش می گفتند تکنیک والایی ندارد و مهاجم کاملی نیست، ولی یکی از آن مهاجمان نوک سنتی بود که نسل شان رو به انقراض گذاشته است. حرکت دائمی او در محوطه جریمه حریف کارساز بود و ضربه های تمام کننده اش غیر منتظره. چنان که 16 گلی که برای تیم ملی ایتالیا به ثمر رساند از درون محوطه جریمه زده شدند. هرچند راست پا بود ولی با پای چپ هم گل می زد و در نبردهای هوایی با تکیه به قدرت جسمی بالایش پیروز می شد. 7 گل ملی او با ضربه سر به ثمر رسیدند. می توانست پاس های رو به عقب برای نواخته شدن شوت فرصت های خوبی مهیا سازد. می توانست طی درگیری های حریفان را به اعمال خطا وادار سازد و ضربات پنالتی بگیرد. به همه این ها آمادگی جسمی اش را بیفزایید. چیزی که او را آن طی بیش از دو دهه آن بالا نگاه داشت.
نکته طعنه آمیز لوکا تونی این بود که خیلی دیر وارد بازی بزرگان شد. وقتی اولین بازی اش را در سری آ برای ویچنزو انجام داد 22 ساله بود و وقتی برای نخستین بار راهی تیم ملی شد 27 ساله! سال 2004 بود که مارچلو لیپی او را به تیم ملی ایتالیا دعوت کرد. او در جام جهانی 2006 پیراهن شماره 9 را گرفت. در یک چهارم نهایی دو گل به اوکراین زد و در فینال برابر فرانسه تیر دروازه را با ضربه سر لرزاند و یک گلش هم مردود اعلام شد. او سرانجام قهرمان جهان شد، ولی همیشه به نظر می رسید با زمان در حال مبارزه است و باید با جوان تر از خودش رقابت کند.
وقتی در فصل 2006-2005 بیش از 30 گل در سری آ با پیراهن فیورنتینا زد رکورد 47 ساله آنتونیو آنجلیلو در میلان را شکست. زدن 31 گل در 38 بازی یعنی اولین ایتالیایی که کفش طلا را به چنگ آورد. وقتی در 2007 راهی باواریا شد او را کنار فرانک ریبری به عنوان بازیکنان جدید تیم معرفی کردند. او در فصل اولش در بایرن مونیخ طی فصل 2008-2007 تعداد 39 گل در 49 بازی زد و در بوندسلیگا و رقابت های اروپایی آن بالا ایستاد. او جووانی البر و روی ماکای را کنار زد تا بهترین گلزن خارجی بایرن طی یک فصل شود. در 35 سالگی به ورونای کوچک پیوست و پارسال در 15-2014 که 22 گل در سری آ برای ورونا زد تا کنار مائورو ایکاردی 22 ساله بهترین گلزن سری آ شود. 37 ساله شده بود، بله 37 ساله. او حالا پس از فقط سه فصل با 48 گل بهترین گلزن ورونا در سری آ شده است. 8 گل بیشتر از امیلیانو ماکتی.
می گفت همیشه خانه به دوش بوده است. همیشه با یکی دو چمدان زندگی کرده است. او طی بیست و دو سال پیراهن پانزده باشگاه را بر تن کرد و طی پنج سال اول زندگی حرفه ای اش شش بار باشگاهش را عوض کرد که رکوردی به شمار می رفت. سال 2006 از مودنا جدا شد و به امپولی رفت و بعد به فیورنزولا، لادیجیانی، ترویسو و ویچنزو تا سرانجام سال 2001 در ویچنزا کنار پپ گواردیولا بازی کند. باشگاه های بعدی با اهمیت تر بودند: فیورنتینا، بایرن مونیخ، رم، جنوا، یوونتوس، النصر، دو باره فیورنتینا و سرانجام ورونا. ولی با 324 گل در 705 بازی کارنامه درخشانی را بر جای گذاشت.
سال 2012 تصور کردیم کفش ها را آویخته است. دورانی که برای زمان کوتاهی به میدان نرفت تا کنار همسر و فرزند تازه به دنیا آمده اش باشد. ولی بازگشت و جمله ".... دنبال توپ دویدن و گل زدن و رنج کشیدن همه زندگی ام بوده است" را بر زبان راند. او ماند و چهار فصل دیگر به میدان رفت تا به گذر زمان دهن کجی کند. رفتن لوکا تونی خداحافظی با یکی از آن مهاجمانی بود که تعدادشان کم شده و کم تر. در فوتبالی که مهاجمان باید اولین مدافعان تیم باشند و پرسینگ بالا یکی از ملزومات مهاجم بودن شده جای چندانی برای بازیکنانی مثل او باز نمانده است. به همین دلیل گازتا دلو اسپورت او را "آخرین مهاجم نوک بزرگ ایتالیایی" خواند.