طرفداری- برای سرمربی اسبق پرتقال و پدر " نسل طلایی " آن، طبیعتاً تیم ملی کشورش از اولویت های او در یورو 2016 محسوب می شود. نیکولاس ویلاس از فرانس فوتبال مصاحبه ای با پروفسور کارلوس کی روش انجام داده که می توانید آن را در ادامه بخوانید:
* شما اخیراً اعلام کرده اید که سمت سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران را ترک خواهید کرد. شرایط این در خواست به چه صورت است؟
- شرایط بسیار ساده است. من درخواست استعفا داده ام. در این میان، یک پروسه انتخاباتی در فدراسیون اتفاق افتاد. من در این مدت در مرخصی به سر می برم. و این مرخصی تا بیش از 8 می به طول نخواهد انجامید.
* از زمان کناره گیری کریستین گورکوف، نام شما به عنوان مربی الجزایر مطرح می شود ...
- من بازتاب این خبر را در مطبوعات دیده ام، اما در حال حاضر این مسئله مطرح نیست چون من با ایران قرارداد دارم.
* شما در کشورهای زیادی کار کرده اید (پرتغال، اسپانیا، امارات متحده عربی، آفریقای جنوبی، آمریکا، ژاپن، ایران). آیا فرانسه موردی است که شما برای آن تلاش کنید؟
- فرانسه با مکتب فوتبال خاص خود و با ارزش قائل شدن برای تمرین، برای بازیکنان و مربیان نمونه در هر سطحی، کشوری جذاب است. مکتب فوتبال فرانسوی به روشی قاطع در صدد پیشرفت فوتبال است. من تمایل زیادی به کار در یک باشگاه بزرگ فرانسوی دارم، اما از نظر حرفه ای برایم مقدور نیست.
* آیا شما با این نظر ژوزه خسوس که " مربیان پرتغالی بزرگترین مربیان جهان هستند " موافقید ؟
- در هرجایی که من بوده ام، در هر قارهای که باشد، همواره با مربیان فوقالعاده ای با روش های مختلف برخورد داشته ام. من بسیار از آنها آموخته ام. من برای نظر ژرژ احترام قائلم، اما تکنسین های ارزشمند در همه جا هستند. در فوتبال با افرادی سروکار داریم که برنده اند یا بازنده و یا کسانی که کمتر از دیگران می بازند. اما تفاوت آنها با آثاری که از خود به جا می گذارند، مشخص می شود، با چیزی که هر مربی بعد ازخود به جا می گذارد. برخی از مربیان، کلکسیونی از افتخارات را دارند اما اثر قابل ملاحظه ای در فوتبال بر جا نمی گذارند، آنها کسانی نیستند که بازی را عوض کنند.
* اما این یک واقعیت است : مربیان پرتغالی متقاضیان زیادی دارند ...
- مربیان پرتغالی یک تغییر و تحول بسیار بزرگ را تجربه کرده اند. همه چیز به نتایجی که مربیان و بازیکنان شاغل در سطوح بالای فوتبال در خارج به دست می آورند، بستگی دارد. زمانی که من برای بار اول (١٩٩٤-١٩٩٢) سرمربی تیم ملی Aپرتقال بودم، تنها یک بازیکن داشتم که جربه بازی در خارج را داشت : پائولو فوتره. زمانی که من از تیم ملی رفتم، بیشتر از ده بازیکن در خارج از کشور بازی می کردند. زمانی که کشوری در فوتبال نتیجه می گیرد، بازیکنان اولین کسانی هستند که از آن سود می برند، حتی اگر عامل اصلی این نتیجه گیری اغلب مربیان باشند. در طول سالیان متمادی، دورانی بوده است که بسیاری از مربیان شاغل در خارج، برزیلی بوده اند. می توان گفت که همه آنها با پله همبازی بوده اند. بعد از آن، نوبت هلندی ها بود. می توان گفت که تمام آنها با کرایوف رشد کرده اند. پس از آن، فرانسویها بودند. در مورد آنها هم می توان گفت که همبازی پلاتینی بوده اند ... امروز، به لطف نتایج خوب رئال مادرید، بارسلونا و تیم ملی اسپانیا، سمت و سوی بازار به سمت تکنسین های اسپانیایی چرخیده است. ما تعداد کمی مربی پرتغالی شاغل در خارج داریم. آرتور ژرژ، من و دیگران. یادم هست که زمانیکه در یک کشور دور مشغول مربیگری بودم، به من می گفتند : " تو خیلی خوب پرتغالی حرف میزنی، پس چرا نمی گوییکه برزیلی هستی ؟ " این می توانست زندگی مرا بسیار راراحت تر کند. اما در مورد سؤال اول، من فکر می کنم که آنچه که ژرژ خسوس می خواسته بگوید، این است که با در نظر گرفتن شرایط کار، دستاورد مربیان پرتغالی از ارزش زیادی برخوردار است، چرا که در شرایط بسیار سختی به دست آمده است.
* شما که " پدر نسل طلایی " بوده اید، آیا مانند فیلیپ وایلد فکر می کنید که نسل گذشته پرتقال مستعدتر بوده اند ؟
- این یک نظر است. همه چیز به شرایط و شخصیتی که این نوع نظرات را ابراز می کند، بستگی دارد. افتخار به گذشته خوب است و باعث رشد ارزشها و اصول می شود، اما انسان نمی تواند در گذشته زندگی کند. پرتقال همچنان به شکل گیری خود و شکوفایی ویژگی های فوق العاده ادامه می دهد. ما بازیکنان بزرگی داشته ایم و بازیکنان بزرگی داریم. تیم نسل طلایی (قهرمان جام جهانی بزرگسالان ١٩٨٩ و ١٩٩١ به همراه کی روش) از این رو متفاوت است که از یک گذشته جمعی بسیار طولانی بهره می برده است، گذشته ای عمیق و متوالی. بسیاری از این بازیکنان از ١٤ تا ١٥سالگی در کنار هم بازی کرده اند. سلسائوی امروز، از آن گذشته مشترک برخوردار نیست، اما هنوز هم فضا برای رشد در شرایط جمعی وجود دارد. گفتن این نکته که قبلاً بهتر بوده است، آسان است، اما من برای حال و آینده ارزش زیادی قائلم.
* شما از تجربیات خود در تیم ملی پرتغال، چه بیلانی را ارائه می کنید ؟ دومین حضور شما با انتقاداتی در مورد پایان کار همراه بوده است ...
- اولین حضور من در تیم ملی پرتغال که به مدت هشت سال در تیم بزرگسالان و به مدت دو سال در تیم ملی A بوده است، احتیاج زیادی به نقد و تفسیر نداشته و در تاریخ فوتبال پرتغال اثر پررنگی بر جای نهاده است. من نظرات مثبت بسیاری در مورد دومین حضور خود در سلسائو دارم. ما به تمامی اهداف ثابت خود دست یافتیم : به جام جهانی راه پیدا کردیم و متأسفانه توسط قهرمان جهان، اسپانیا، حذف شدیم، شرایطی که به نظر من از ارزش های یک مربی نمی کاهد. انتقاداتی که به مربیان تیم های ملی وارد می شود، طبیعی و در همه جای جهان مشترکند. بسیار طبیعی است که در چنین شرایطی، سرمربی تیم ملی احساس کند که کل یک کشور علیه او باشند و یا اینکه به نظرش بیاید که به تنهایی در مقابل یک ملت قرار گرفته است. به تعداد زیاد مربیانی که بعد از جام یورو و یا جام جهانی کارشان را از دست داده اند، فکر کنید. این بخشی از فوتبال است.
* آیا کریستیانو می تواند نوک حمله را متحول کند ؟
- صحبت از تغییر و تحول جایگاه رونالدو و مسی یک مورد فنی و ذهنی است که هیچ معنایی ندارد. کریستیانو به عنوان یک بازیکن پرورش یافته و امروزه به عنوان یک فوتبالیست کامل مطرح است. آنچه که از همه مهمتر است، توانایی سازگاری بازیکن با نظم جمعی تیم است. تیم هایی با هماهنگی کامل از نظر من ایده آل هستند و از این نظر بحث در مورد جایگاه بازیکنان کاملی چون رونالدو و مسی ضرورتی ندارد.
* تغییر ملیت لیدسن پیش از جام جهانی ٢٠١٠ منشأ بحث های زیادی شد ...
- من نمی دانم که چرا در مورد تغییر ملیت لیدسن بیشتر از تغییر ملیت دکو، په په و دیگران صحبت می شود. لیدسن به تیم ملی پرتغال رسید چون ملیت پرتغالی داشت و چون شایسته آن بود، به همین سادگی. او تیم ملی را برای درخشیدن در جام جهانی ٢٠١٠ یاری و روش و شخصیت خوب خود را اثبات کرد. او یک بازیکن حرفه ای بزرگ بود و همواره آماده کمک به تیم ملی بود. او هرگز برای تمرین و یا بازی کردن بهانه نداشت. حتی زمانیکه که تیم نتایج مثبتی به دست نمی آورد، او در پی بهانه جویی نبود.
* شما که زمانی مربی رئال مادرید بوده اید (٢٠٠٤-٢٠٠٣)، آیا در وجود زیدان یک مربی می بینید ؟
- تمام بازیکنانی که ظرفیت لیدر بودن را دارند، قادر به انجام چنین کاری هستند.
* پینتو دو کاستا همواره از شما در رسانه ها دفاع کرده است. آیا شما احیاناً مایل نیستید که با باشگاه پورتو همکاری کنید ؟
- من همیشه قابلیت رهبری او را تحسین کرد هام. او نتایج خوبی به دست آورده و تیم پورتو را به پیش رانده است. می بایست در برهه ای از زمان که فوتبال پرتغال – نه فقط فوتبال پرتغال - زیر سلطه لیسبونی ها بود، یک جابجایی صورت می گرفت. او در یک نبرد درخشان فوق العاده بود. حقیقت، حقیقت است. او بلد است تا تیم خود و بازیکنانی را که آن را همراهی می کنند، انتخاب کند. رساندن باشگاه پورتو به جایگاهی که الان در آن قرار گرفته است، کار آسانی نیست. رشد باشگاه در شرایط سیاسی، اقتصادی و ورزشی بسیار سختی به دست آمده است. و اینکه آیا من تمایل دارم که با او کار کنم ؟ مربیگری تیم پورتو موقعیتی است که باعث افتخار هر مربی است. من زمانی که با فدراسیون فوتبال آمریکا قرارداد داشتم، امکان این کار برایم پیش آمد. تمام مربیانی که با پونتا دو کاستا کار کرده اند و من با آنها صحبت کرده ام، چیزی جز خوبی از او نگفته اند. امکان دارد که او اشتباهاتی هم داشته باشد، اما چیزی که او هرگز انجام نمی دهد، این است که هرگز به راحتی علیه تیم خود کاری انجام نمی دهد. من کسانی را می شناسم که این کار را انجام می دهند ...
* ژوزه پسیرو که در تیم رئال مادرید شما را همراهی می کرد، فصل سختی را همراه با اژدها پشت سر گذاشت ...
- ما با هم دوستیم و از این رو باهم در ارتباطیم. موقعیت هایی هستند که قابل قبول نمی باشند. مثل زمانیکه ما در رئال مادرید بودیم. اول تو آن را قبول می کنی و بعد در مورد آن فکر می کنی. این چیزی بود که من به او گفتم. اگر باشگاه پورتو با او وارد مذاکره شده به خاطر این است که او لیاقت آن را داشته است. زمان و سایر تدابیر فنی، به او در برآورده کردن انتظارات باشگاه پورتو کمک خواهند کرد.
* در جریان یک گردهمایی که مربیان در آن حضور داشتند، کینیتو اظهار کرد که فوتبال مانع شده است که او بزرگ شدن پسرش (پسر درگذشته اش) را ببیند. آیا شما مثل او فکر می کنید که می بایست در مورد حرفه مربیگری تجدید نظر کرد ؟
- زندگی حرفه ای و خانوادگی یک مربی، کار بسیار دشواری است اما بدون شک نه به دشواری حرفه نظامی گری و یا سایر مشاغلی که به خاطر کار می بایست از جایی به جای دیگر نقل مکان کرد. باید بین زندگی حرفه ای و خانوادگی توازن برقرار کرد. افرادی هستند که با وجود حضور فیزیکی خود در میط خانواده، عملاً در آنجا حضور ندارند و در مقابل کسانی هستند که با وجود دوری، در محیط خانواده حضور دارند. بدون شک خانواده ام از دوری من رنج کشیده اند اما من سعی کرده ام تا آنها از موقعیتها و تجارب دیگری بهرمند شوند. من تلاش کرده ام که تا جاییکه امکان دارد در محیط خانواده حضور داشته باشم و در زمان هایی که امکان آن نبوده است، به واسطه روابط مستحکم و عمیقی که از عشق و احساس سرچشمه می گیرند، فاصله ها را تحمل کنیم. دور بودن به معنای غایب بودن نیست.
* ژوزه مورینیو در مسیر پیوستن به منچستر یونایتد است. آیا به نظر شما او همان سرمربی است که سر آلکس فرگوسن که شما به خوبی او را هم می شناسید، مدتها منتظر او بوده است ؟
- من نمی توانم بگویم که ژوره مورینیو در مسیر پیوستن به منچستر یونایتد است اما می توانم بگویم که برخورد احتمالی مسیر ژوزه مورینیو و یک باشگاه بزرگ، یک برخورد منطقی و بدیهی است.