اختصاصی طرفداری
یک
فصل 2000-1999 مترادف با آغاز قرن بیست و یکم بود و همین طور مترادف با رفتن جام قهرمانی برای اولین بار به گالیچیا. قصه ای خارق العاده، حکایتی آمیخته به اشتباهات پرشمار، پیروزی های باورنکردنی و شکست های حیرت آور. فصل پیش یعنی 99-1998 با قصه تکراری تمام شده بود، یعنی قهرمانی بارسلونا و دوم شدن رئال مادرید. این بدین معنی بود چهارده قهرمانی لیگ طی پانزده سال یا به بارسا تعلق گرفته بود یا به رئال. ولی آن فصل میهمان تازه ای برای فتح لیگ پیدا کرده بود: دپورتیوو لاکرونیا به رهبری خاویر ایرورتا با بازیگری روی ماکای، دیگو تریستان و نورالدین نیبت و...
دو
اولین بازی فصل به سوپر کاپ و رویارویی بارسا قهرمان لیگ با والنسیا قهرمان حذفی تعلق داشت. هکتور کوپر در والنسیا جای کلودیو رانیری را گرفته بود و رانیری هم راهی آتلتیکو مادرید شده بود. لوییس فن خال روی نیمکت بارسا قرار داشت و لوییس فیگو، برادران دی بوئر، پاتریک کلایورت، ریوالدو، لوییز انریکه و همین طور پپ گواردیولا را در اختیار داشت. والنسیا در دیدار اول سوپر کاپ با گل دیرهنگام کلودیو لوپز در مستایا پیروز شد و دیدار برگشت در نیوکمپ به تساوی 3-3 انجامید. شبی که همه دریافتند دفاع کاتالان ها چقدر شکننده شده است. وقتی اولین جام راهی والنسیا شد خیلی های مان تصور می کردیم آنها انحصار بارسا و رئال را در لیگ خواهند شکست، ولی اشتباه می کردیم.
رئال پس از سپری کردن یک فصل بد با مربیگری جان توشاک ولزی تیم متوازنی به نظر می رسید. آنها کمی بعدتر بدل می شدند به "کهکشانی های یک". در آن فصل میشل سالگادو و ایوان هلگرا آمده بودند تا دفاع را سامان بخشند. استیو مک منمن از لیورپول آمده بود و نیکلاس آنلکا از آرسنال که جوان ترین مهاجم برنابئو به شمار می رفت. حضور وی کنار رائول ترافیک خط حمله رئال را سنگین کرده بود.
سه
لیگ ظاهرا – و فقط ظاهرا – آرام آغاز شد. رئال از سد مایورکا گذاشت و بارسا هم ساراگوسا را شکست داد، در حالی که والنسیا، تیمی که بدان امید بسته بودیم، به شکل باورنکردنی در هر چهار دیدار اول شکست خورد!
جرقه های درام اصلی از هفته چهارم زده شدند. هفته ای که بارسا در باسک 1-2 برابر آلاوس زانو زد. برابر همان تیمی که فصل پیش در آخرین دیدار از سقوط رهایی پیدا کرده بود. دو هفته بعد والنسیا که یک امتیازی بود راهی برنابئو شد و طی نمایشی حیرت آور رئال مادرید را 3-0 خرد کرد. هفته بعد ال کلاسیکو از راه رسید و دو غول در نیوکمپ به تساوی 2-2 دست یافتند. شبی که ریوالدو و فیگو پاسخ دو گل رائول را دادند. تساوی در نیوکمپ برای رئال قابل قبول به نظر نمی رسید، ولی چیزی را هم ثابت نمی کرد. طرفداران رئال بی قرار شده بودند و وقتی جیمی فلوید هسلبنک با پیراهن آتلتیکو مادرید دو بار دروازه رئال را در برنابئو گشود رئال در خانه 3-1 زانو زد، دستمال های سفید برای توشاک بالا رفتند. آن نتیجه بدین معنی بود رئال طی پنج دیدار لیگ طعم برد را نچشیده است.
توشاک اخراج شد و ویسنته دل بوسکه آمد. سرمربی یادآور رئال دهه 1970 با بیش از 400 بازی با پیراهن سپید. ولی دسامبر که رسید رئال به رهبری دل بوسکه در برنابئو با نتیجه باورنکردنی 5-1 برابر ساراگوسا له شد تا همه میخکوب شوند. آن نتیجه بزرگ ترین پیروزی دور از خانه همه فصل لالیگا به شمار می رفت. آن نتیجه می گفت رئال پس از چهارده بازی در رتبه هفدهم جدول ایستاده است.
چهار
بارسا در هفته نهم بیلبائو را 0-4 شکست داده و راهی صدر جدول شده بود. روزنامه های کاتالان تیم شان را نامزد قهرمانی خوانده بودند. رئال سقوط کرده بود و سایرین نیز همپای بارسای بزرگ نبودند. ولی پاییز تلخ رئال مترادف با روزهای روشن بارسا نبود. نه نبود. بارسا راهی ریازور شد. راهی سفری به زمین دپورتیوو لاکرونیا. جایی که روی ماکای طی فقط بیست دقیقه دو بار دروازه کاتالان ها را فتح کرد و تک گل نیمه دوم ریوالدو چیزی را تغییر نداد. آن شکست وصل شد به سه شکست متوالی دیگر بارسا. مردان فن خال در هر چهار دیدار نوامبر زانو زدند!
بارسا پس از ناکامی در مرحله دوم گروهی لیگ قهرمانان انتخاب چندانی نداشت و به شاگردان آکادمی اش روی آورد، به ژاوی و پویول. ولی مشکل مدافعان باتجربه تیم حل نشدنی بودند. شکست 3-2 برابر سویا قعرجدولی نشانگر سرگیجه فن خال بود.
پنج
پس از پانزده هفته تیم های گالیچیا بالای جدول را به خود اختصاص داده بودند. دپور اول بود، سلتا دوم و ساراگوسا، رایو وایکانو و آلاوس رتبه های بعدی را به خود اختصاص داده بودند. مردان دپور اوج گرفته بودند. ماکای به عنوان تمام کننده یک سوم آخر زمین حریفان می درخشید. او آن فصل در همه رقابت ها 26 بار دروازه ها را به آتش کشید. تریستان دومین گلزن تیم بود. ویکتور سانچز – اسلاویسا یوکانوویچ کمربند محکم میانی بودند و نیبت کنارشان می جنگید. به آنها باید برزیلی های تیم را هم اضافه می کردیم: مائورو سیلوا، ژالمینیا، کونسیسائو و دوناته ملی پوش اسپانیایی که در ریودوژانیرو زاده شده بود. پیروزی دپور برابر بارسا هفتمین برد متوالی آنها در لیگ به شمار می رفت. ژانویه 2000 که رسید آنها 6 امتیاز بیشتر از ساراگوسا در رتبه دوم داشتند. زمانی که بارسا و رئال مادرید – که سال را با چند پیروزی به پایان برد - 13 امتیاز با صدر فاصله داشتند.
سال 2000 با شکست های غیرمنتظره دپور آغاز شد. شکست از ریسینگ کوچک و پنج شکست دور از خانه برابر آلاوس، وایادولید، نومانسیا، مالاگا و بارسا. آن جا بود که دریافتیم با فصل نامتعارفی روبرو هستیم. جایی که دپور خود را در ریازور پیدا کرد و رئال را 2-5 خرد کرد در حالی که می توانست گل های بیشتری هم بزند.
شش
ده بازی به پایان فصل پنج تیم مدعی قهرمانی بودند. دپور فقط 4 امتیاز بیشتر از آلاوس در رتبه دوم داشت. آلاوس بهترین دفاع لیگ را داشت ولی مهاجمانش چندان زهری نداشتند. آنها از کورس قهرمانی عقب افتادند. رئال که در سه دیدار متوالی به تساوی قناعت کرده بود آنها را شکست داد.
بارسا پس از پیروزی 0-3 در ال کلاسیکو نیم فصل دوم توانست دپور را هم شکست دهد. برد کاتالان ها برابر مالاگا و والنسیا همه چیز را غیر قابل پیش بینی کرد، ولی بارسا طی یک هفته دو بار برابر مایورکا – با اتوئوی جوان – و رئال اوویدو 0-3 مغلوب شدند، در حالی که " Super Depor " – لقبی که به مردان لاکرونیا داده بودند – در سه دیدار ده گل زد.
رئال در یازده بازی شکست نخورد ولی سقوط 4-2 برابر ریسینگ آن هم در برنابئو یعنی پایان رویایی بالانشینی مادریدی ها. بارسا در فاصله سه دیدار به پایان فصل به دو امتیازی دپور رسیده بود، تعداد مصدومان و خستگان آن قدر پرشمار بود که آنها به دلیل این که فقط ده بازیکن در اختیار دارند از بازی دوم جام حذفی برابر آتلتیکو مادرید خودداری کردند تا به قهرمانی شان در لیگ و اروپا دل ببندند.
هفت
هفته بعد سه تیم اسپانیایی در نیمه نهایی لیگ قهرمانان به میدان رفتند: بارسا، والنسیا و رئال مادرید - در کنار بایرن مونیخ. جایی که آنلکا که فصل نومید کننده ای را در برنابئو سپری کرده بود هم در بازی رفت دروازه بایرن را گشود و هم در نبرد برگشت. والنسیا هم در مستایا 1-4 بارسا را خرد کرد.
با این وصف بارسا می توانست با پیروزی برابر وایکانو در هفته سی و ششم صدرنشین شود. شرایط جدول یادآور فصل 94-1993 شده بود (جایی که دپور می توانست در آخرین بازی فصل با ضربه پنالتی میروسلاو دوکیچ قهرمان شود ولی دوکیچ ضربه را از دست داد و بارسا قهرمان شد). ولی بارسا برابر وایکانو به صورت باورنکردنی 0-2 زانو زد تا خشم طرفداران برانگیخته شود و همه علیه فن خال دست به شورش بزنند.
هشت
دو بازی به پایان فصل شش تیم با منطق ریاضی شانس قهرمانی داشتند. دپور برابر سانتاندر به تساوی بدون گل دست یافت ولی بارسا از آن لغزش هم بهره نبرد و برابر سوسیداد با همان نتیجه متوقف شد. ساراگوسا 3-2 مالاگا را برد تا همه چیز به روز آخر برای این سه تیم کشیده شود. دپور در آخرین روز برابر اسپانیول میانه جدولی به میدان رفت و برای کسب پیروزی به آب و آتش زد. کابوس دوکیچ این بار در ریازور پاک شد. دوناتو در دقیقه سوم با ضربه سر دروازه را گشود. همان بازیکنی که شش سال پیش پنالتی زن دپور به شمار می رفت ولی در اواخر آن نبرد حیاتی به بیرون فراخوانده شده بود تا دوکیچ آن ضربه را بزند. ماکای گل دوم را زد و دپور 0-2 پیروز شد. بارسا در سلتا به تساوی 2-2 دست یافت و ساراگوسا هم برابر والنسیا 1-2 زانو زد. فصل باورنکردنی به آخر رسیده بود و مردان ایرورتا قهرمان شده بودند.
نه
جدول نهایی فصل 2000-1999 لالیگا
دپورتیوو لاکرونیا: 69 امتیاز
بارسلونا: 64 امتیاز
والنسیا: 64 امتیاز
ساراگوسا: 63 امتیاز
رئال مادرید: 62 امتیاز
ده
از سال 1995 که برای هر پیروزی سه امتیاز درنظر گرفته شد هیچ تیمی با 69 امتیاز قهرمان لالیگا نشده، هرگز.
بارسا با دوازده شکست دوم شد که فقط دو بار در تاریخ کاتالان ها با چنین کارنامه ای در صف سه تیم اول قرار گرفته اند. فن خال می رفت و خوزه لوییز نونز می آمد.
رئال در فینال لیگ قهرمانان والنسیا را 0-3 خرد کرد، در حالی که از 1985 بدترین نتایج را در لیگ کسب کرده بود. لورنزو سانز از برنابئو می رفت و فلورنتینو پرز وارد می شد تا پروژه کهکشانی ها را آغاز کند.
ولی سال 2000 به "سوپر دپور" تعلق داشت. به ایرورتا. به نیبت، تریستان، فران و ماکای. به آنهایی که رویای ناممکن را ممکن ساختند.