طرفداری- دنیای فوتبال وقتی خبر دزدیده شدن جام قهرمانی جهان مخابره شد، نفس خود را در سینه حبس کرد. قرار بود جام جهانی در انگلستان برگزار شود و در سنترال هال وست مینستر این جام را به امانت نگاه داشته بود. اما در شرایطی که ژول ریمه تحت تدابیر شدید امنیتی حفظ می شد، دزدیده شد. هیچکدام از نگهبان ها صدایی نشنیده بودند. رئیس فیفا در آن زمان سر استنلی راس انگلیسی بود و دزدیده شدن ژول ریمه در خاک انگلستان، یک رسوایی تمام عیار برای آن ها بود. این موضوع قرار نبود علنی شود و این درخواستی بود که پلیس از کارکنان سنترال هال داشت اما خیلی زود خبرها به بیرون درز کرد. حدس و گمان ها آغاز شد. کسی برای اسکاتلند یارد نامه نوشت و گفت جام در ایرلند است یا کس دیگری بریده روزنامه ای آلمانی برای آن ها فرستاد و با قرار دادن کلمه X روی صورت یکی از افرادی که تصویری در روزنامه بود، ادعا کرد که آن مرد جام را دزدیده است.
در آن زمان پلیس لندن تمام تمرکز خود را معطوف پیدا کردن جام ربوده شده، کرد. تماسی با رئیس اتحادیه و باشگاه چلسی، جو میررس گرفته شد. مردی که خود را جکسون معرفی می کرد، گفت که یک بسته در بازی فردای چلسی پیدا خواهید کرد، اگر به دستور العمل ها عمل کنید. او درخواست پانزده هزار پوند کرده بود. یا در متن نامه ای پس از آن آمد که می دانم که بسیار نگران از دست دادن جام هستید. اما از نظر من این یک تکه طلای به درد نخور (شایعاتی وجود داشت که جام اصلی در سال 54 در آلمان دزدیده شده است و نسخه مورد استفاده تقلبی می باشد) است. اگر تا پنج شنبه یا جمعه خبری نشود، آن را به گلدان تبدیل می کنم! اگر تا شنبه 15 هزار پوند به دست من رسیده باشد، جام را با یک تاکسی به شما می رسانم.
میرس، درخواست مذاکره کرد اما تهدیدی که شده بود را زیر پا گذاشت و به پلیس خبر داد. لن باگی مامور پرونده در روز جمعه در خانه میرس بود. پس از کمی درنگ، قرار و مدار با جکسون در باترسی پارک در جنوب لندن گذاشته شد. آن دو با فورد زودیاک حنایی رنگ میرس با پول از راه رسیدند. به میرس گفته شد که ده دقیقه در اطراف با ماشین تردد کند و بعد در کنینگتون پارک راود جکسون را ببیند. جکسون متوجه حضور باگی در صندلی عقب شد، فرار کرد و بعد بازداشت شد اما جام را در دست نداشت. نام واقعی او ادروارد بیچلسی بود. 46 ساله بود و در یگان سلطنتی زره پوش در جنگ دوم جهانی در مصر و ایتالیا جنگیده بود. او پس از جنگ به عنوان شخصیت نمونه، نشان سلطنتی گرفته بود. او بعد در مرکز پلیس اعتراف کرد که یک فرد درجه دو در دزدی بوده و قرار بود پانصد پوند دریافت کند. او شخصت اصلی را کسی با نام جعلی پل (The Pole) معرفی کرد که هرگز هویتش مشخص نشد.
حالا تنها موضوع پیدا کردن جام بود. سرپرست پلیس به هر ترتیب قصد داشت از جکسون حرف بکشد اما در نهایت دو روز پس از بازداشت بود که یک سگ جام را پیدا کرد. پیکلس بود که جام را پیدا کرد. وقتی صاحب سگ مورد اشاره، دیو کوربت جام پیدا شده را به دفتر پلیس جنوب لندن تحویل داد، سرهنگ مربوطه آن را نپذیرفت. او گفت که این، به نظر من جام نیست! سپس آقای کوربت مورد بازجویی قرار گرفت و از او خواسته شد که کسی را به عنوان مظنون معرفی کند.
کوربت که حالا 76 سال دارد، در این خصوص گفت: برادرم پیکلس را برای قدم زدن به حومه بولا هیل در جنوب لندن برده بود. وقتی برگشت، سگ را از او گرفتم و او به سمت خانه رفت. به دنبال پیکلس رفتم و او من را به سمت ماشین همسایه برد. او حواسم را به بسته ای جلب کرد. یک بسته ای روی چرخ جلوی ماشین قرار داشت که به سختی بسته بندی شده بود. آن روزها IRA (ارتش آزاد ایرلند) درگیر بود. حدس زدم که شاید بمب باشد. برداشتمش، روی زمین گذاشتم، دوباره در دست گرفتم و دوباره روی زمین گذاشتم. کمی از محفظه آن را پاره کردم و بلافاصله متوجه ماهیت آن شدم. خودش بود! دیدم که روی آن اسم کشورهای آلمان، اروگوئه و برزیل نوشته شده بود. فریاد زدم که پیدایش کردم، جام جهانی را پیدا کردم. او که طرفدار کریستال پالاس است، این را به همسرش گفت اما همسرش که علاقه ای به فوتبال نداشت، مردد باقی ماند. او به مرکز پلیس جنوب لندن رفت اما از واکنش آن ها ناامید شد.
جام را روی میز پلیس گذاشتم و گفتم جام جهانی را پیدا کرده ام. نگاهی به آن انداختند و گفتند این زیاد به نظر جام جهانی نمی آید! با یک کاراگاه تماس گرفته شد. همینطور قد و وزن پیکلس مشخص شد و او را به دقت بررسی کردند. ضربات قلبم پایین و پایین تر می آمد. یه لیوان نوشیدنی به من دادند و به من گفتند که آرام باشم. افسر دیگری با کراوات مشکی از مرکز کنن راو (مرکز لندن) آمد. همه رسانه ها خبر دار شده بودند و بیرون در منتظر بودند. نمی دانم از کجا باخبر شده بودند. دوازده تلفن به طور همزمان زنگ می خوردند و همه ماموران در حال جواب دادن به سوالاتی در خصوص جام پیدا شده بودند. من را به اتاقی بردند و سوالاتی پرسیدند. فهمیدم که متهم شماره یک، خودمم! اما خیالم راحت بود و به سوالات جواب دادم. تا دو و نیم صبح این موضوع ادامه پیدا کرد.
وقتی پلیس او را به خانه رساند، چالش جدیدی آغاز شده بود. همه رسانه های جهان منتظر بودند. همه جا بودند. به راننده پلیس گفتم چه کاری باید انجام دهم؟ گفت به خانه برو، بخواب و فردا به سر کار برو. فردای آن روز یک کپی از تک تک روزنامه هایی که گزارشی در این خصوص داشتند را خرید و بعد به سر کارش در شرکت قایق رانی Thames lighterman رفت.
انتخابات نزدیک بود اما دیگر عکس هارولد ویلسون (نخست وزیر انگلستان در دهه های شصت و هفتاد) در صفحه نخست نبود. کامیون ران ها موضوع را در روزنامه خوانده بودند. به آن ها گفتم که آن شخص من هستم اما باور نمی کردند و این غمگینم می کرد. نزدیک ترین دوستم در این بین پس از خواندن روزنامه گفت لعنتی، شرط می بندم خودت آن را دزدیده بودی! حالا پیکلس سلبریتی شده بود. در یک فیلم بازی کرد و مرتبا در برنامه های تلویزیونی حضور داشت. به عنوان سگ سال معرفی شد و به عنوان جایزه برای تعطیلات به شیلی، چکسلواکی و آلمان سفر کرد.
مدتی گذشت و وضع تغییر کرد. حالا مدیر برنامه ها داشتیم و روزی شصت پوند به او پرداخت می کردیم. مدیر برنامه ها، حضور آن ها در جشن قهرمانی را مهیا کرد. خیابان ها پر از آدم بود. بازیکنان در بالکن هتل کنسینگتون حضور داشتند. با پیکلس در بغلم به سمت آن ها رفتم. بابی چارلتون پیکلس را از من گرفت اما بعد در هنگام غذا خوردن، با همسران بازیکن ها در اتاق دیگری در طبقه پایین غذا خوردم. به آن ها اجازه داده نشد که به طبقه بالا بیایند. مرتب گلایه می کردند و می گفتند همسران ما قهرمان جهان شده اند اما اتحادیه گفته که باید به اینجا تبعید شویم!
سگ بسیار خوبی بود. تنها چیزی که دوست نداشت، گربه ها بودند و همین او را به کشتن داد. پیکلس به طرزی غم انگیز در سال 1967، مرد. پسرش او را به خیابان برده بود که به دنبال یک گربه دوید. کمی بعد او را در حالی پیدا کردند که قلاده اش در شاخه درخت گیر کرده و خفه شده بود. در خاک باغچه دفنش کردم و یک پلاک روی آن گذاشتم.
او معروف ترین سگ تاریخ ورزش است. هر جا که می رفت شناخته می شد و عاشق این موضوع بود. فکر می کنم که از همه اتفاقاتی که افتاد، به واقع با خبر بود. چشم هایش می درخشید و نگاهی پر از افتخار به دوربین هایی داشت که به سمتش نشانه می رفتند. سه هزار پوند از سوی اتحادیه دریافت کردم و این خانه را خریدم. او هنوز با همسرش در همان خانه زندگی می کند. آن قلاده در موزه تاریخ فوتبال در منچستر نگه داری می شود و در سال 2006 مستندی از شبکه ITV با این اسم پخش شد: سگی که قهرمان جهان شد!
یک حقیقت در این بین مسکوت ماند و سال ها بعد در خصوص آن صحبت شد. پس از اینکه پیکلس جام را پیدا کرد، از ترس ربوده شدن دوباره آن و یک رسوایی دیگر، به جواهر سازی به اسم جرج بیرد سفارش داده شد که یک المثنی از ژول ریمه بسازد و از این رو حتی گفته می شود جامی که بازیکنان انگلستان آن را دریافت کردند و با آن دور افتخار زدند، تقلبی است. نسخه اصلی 4 سال بعد برای همیشه (قانون این بود؛ کشوری که سه بار برنده شود جام را مال خود می کند) به برزیل تحویل داده شد. نسخه تقلبی همینک در موزه پرستون انگلستان نگه داری می شود. ژول ریمه در سال 1983 در برزیل دزدیده و برای همیشه مفقود شد.