طرفداری- در فوریه 1986 دیوید دیویس که پیش از رسیدن به صندلی مدیریت اتحادیه، گزارشگر MOTD بود، اطلاعاتی جامع در خصوص حمله به اتوبوس یونایتد در حوالی آنفیلد داد.
یک آجر شیشه اتوبوس را در سمت مارک هیوز شکست. و بعد وقتی بازیکنان از اتوبوس خارج می شدند، فردی گازی از یک اسپری در فضا منتشر کرد که به نظر آمونیاک می رسید. ران اتکینسونِ عصبانی و بازیکنانش به سرعت به سمت زمین رفتند اما 22 نفر، من جمله چند کودک آسیب دیدند و یک پسر دوازده ساله به بیمارستان منتقل شد. همینطور در دهه هفتاد یک بار یک هوادار یونایتد در سفر به آنفیلد کار را با یک دارت در بینی به پایان برد. اما اینطور نبود که خون ریزی ها تنها در آنفیلد باشد. این موضوع در اولدترافورد هم ریشه ای دیرینه دارد.
جنجال اتوبوس 86، خطی بود که مرزها را بین دو دشمن مشخص می کرد و اوضاع را بغرنج تر. جنجال ها و دشمنی ها تا امشب که قرار است دو تیم برای اولین بار در مسابقات اروپایی رو در روی هم قرار بگیرند ادامه داشته است. حداقل دو بار پیش تر نزدیک بود دو تیم در مسابقات لیگ قهرمانان به هم بخورند. یک بار در دور حذفی سال 2002 که جادوی میشاییل بالاک جوان نگذاشت و یک بار گل به خودی ریسه در سال 2008 که نگذاشت قرمزها به جای چلسی راهی فینال شوند. اما این بار میتلند و آگزبورگ، حریف نشدند.
در سی سال اخیر هواداران دو تیم شعارهای خود را از مونیخ و هیلزبرو داشته اند. اینطور که لیورپولی ها کشته های مونیخ را به مسخره می گیرند و یونایتدی ها وضعیت مشابهی با کشته شده های هیلزبرو دارند. خون هایی ریخته شده اما در این بین هوادارانی هستند که هوادار و بازیکن حریف را مرده ترجیح بدهند. موضوعی که به طور کل متفاوت از سیاست دو باشگاه بوده است.
در سال 1986، ده ماه بعد از ماجرای مورد اشاره، یونایتد برای باکسینگ دی به آنفیلد باز گشت. باب پیزلی بزرگ که پنج سال پیش از آن بازی با قهرمانی اروپا از شغل خود استعفا داده بود، به دنبال انتخاب کنی دالگلیش به عنوان مربی (در تابستان 1985) به عنوان مشاور او و پدر خوانده باشگاه فعالیت می کرد. عمو باب، می خواست که تصویری بهتر این بار در خاطره تیم میهمان ثبت شود و دوستی دوباره برقرار شود.
برایان رابسون کاپیتان آن زمان یونایتد بعد ها گفت: باب به اتاق مربی در هتل ما آمد. او با ما و با اتوبوس ما سفر کرد تا مطمئن شود که مشکلات قبلی تکرار نمی شود. در واقع آن گاز که ده ماه پیش به سمت ما نشانه رفته بود،به هیچکدام از ما آسیبی وارد نکرد اما اتفاق های بدتری را هم یادم هست. یادم هست هواداران لیورپول را که به رختکن ما از سوی کادر پزشکی دعوت شدند تا چشم هایشان که آسیب دیده بود شست و شو شود. آن روزها دشمنی بین دو باشگاه داغ تر از همیشه بود اما (با کاری که باب کرد) خوشبختانه یک تحسین همراه با اکراه بین دو باشگاه باقی ماند.
دشمنی تا شعار ها نفوذ کرده بود و ادامه پیدا کرد. یونایتدی ها لیورپول را قاتل ها می خواندند و اشاره به داستان هیسل 1985 داشتند. به طوری که جان آلدریج اذعان کرد شعار قاتل ها، قاتل ها را در دیدار تیم های جوانان دو باشگاه در سال های اخیر شنید و آن را مشمئز کننده دانست. یا هوادار دیگری که جنجالی به پا کرد. او روی شانه خود خالکوبی کرده بود که 96 تا کافی نبود! یا در جایی دیگر در گردهمایی یکی از گروه های متعصب هواداران لیورپول، روح شنکلی، آن ها به یکباره شروع به خواندن شعار توهین آمیزی نسبت به کشته های مونیخ کردند.
در جریان جنجال سوارز-اورا در سال 2011 هوادارن لیورپول شعار جدیدی ابداع کردند. ما نژادپرست نیستیم، فقط از منچستری ها (manes: تمام مردم شهر منچستر) متنفریم.
اما جدا از اتمسفر روی سکوها و مسائلی که گهگاه بین آن ها پیش آمده، رابطه دو باشگاه هرگز سالم تر از این نبوده است. در نوامبر 2012 بازیکنان یونایتد در حرکتی نمادین گرمکن های خود پیش از بازی در آنفیلد به فروش گذاشتند و مبلغ آن را به کمپین هیلزبرو کمک کردند. از سوی دیگر باشگاه لیورپول سالروز سقوط هواپیمای یونایتد در مونیخ را زنده نگاه داشت.
در سال 1989 الکس فرگوسن یکی از اولین افرادی بود که پس از هیلزبرو پیشنهاد کمک به کنی دالگلیش داد و از سوی دیگر کینگ کنی از مهربانی فرگی و بازیکنان یونایتد در مراسم خاکسپاری یک جوان نوزده ساله به نام کالین اشکرافت که در آن تراژدی کشته شده بود، تشکر کرد.
دو باشگاه همیشه با هم خوب بوده اند و برای افتخارات یکدیگر احترام قائلند. این را یکی از افراد بلند پایه در باشگاه یونایتد گفت. اما مشکلاتی در زمینه تجاری و نقل و انتقالات وجود داشته است.
آلن هانسن که سابقه چهارده سال حضور در لیورپول را بین سال های 77 تا 91 داشت، اعتقاد داشت که حتی در زمین مسابقه نیز بازیکنان همیشه برای هم احترام قائل بوده اند.
همیشه بعد از مسابقات در آنفیلد یا اولدترافورد با بازیکنان حریف نوشیدنی می نوشیدیم. از این حقیقت که هوادارن رابطه خوبی ندارند نمی شود فرار کرد اما چیزی جز احترام بین دو باشگاه وجود نداشته است. داریم در مورد دو باشگاه موفق و تاریخی صحبت می کنیم و احترام متقابل نیز بخشی از این موضوع است.
البته همیشه هم روابط دو باشگاه با این نرمی و لطافت که با هم نوشیدنی بخورند، نبوده است. الکس فرگوسن شخصا از انتقال گابریل هاینزه در سال 2007 به لیورپول جلوگیری کرد. این در شرایطی بود که به نظر بازیکن و رافا بنیتز سرمربی وقت لیورپول به توافق رسیده بودند. به گابریل صراحتا توضیح داده شد که به طور تاریخی منچستر یونایتد به لیورپول بازیکن نمی فروشد و برعکس. این را فرگوسن در کتاب زندگی نامه خود تائید کرد.
فرگوسن با وجود اینکه بارها با حرف های خود لیورپولی ها را تحریک کرده بود، از احترام خود به لیورپول می گفت به خصوص از زمانی که منچستر سیتی و مالک عرب آن ها، شیخ منصور کار خود را آغاز کرده بودند.
اسکاتلندی بزرگ شاید به روزی فکر می کرد که از رایان گیگز و لی شارپ امضا خواسته شد تا بعد مقابل چشم هایشان، پاره شود و بله او اینطور کار خود را آغاز کرد: می خواهم لیورپول را از جایگاه رفیق لعنتی اش پایین بکشم و بله می توانید این را بنویسید.
جیمی کرگر مدافع بومی لیورپول ترس و نفرت بینابین را بی دلیل می دانست. او که اعتقاد دارد فرگوسن نبوده که لیورپول را از آن جایگاه پایین کشیده و آن شخص گراهام سونس بوده، باور دارد که شور دیدار های رودررو بیشتر جغرافیایی و تاریخی است، تا اینکه منطقی باشد. هرگز نفهمیدم که این چه جنگ خونی است که بین دو باشگاه وجود دارد. چون این دو باشگاه بیشتر شباهت دارند تا تفاوت. شاید اصلا از شباهت زیاد است که این دشمنی به وجود آمده است. هوادارن زیادی حتی در دوره موفق باشگاه از آن ها متنفر بودند. این نفرت هرگز برای من وجود نداشت.
رابسون در واکنش به حرف های کرگر، اعتقاد داشت در مورد دو باشگاه که در انگلستان موفق ترین ها هستند حرف می زنیم. دو باشگاه متفاوت از هر سطحی که سایرین می توانند داشته باشند و حمایت شوند. اما برای من این داستان، داستان دو شهر است به جای اینکه داستان دو باشگاه باشد. آن ها حتی در مورد اینکه کدام هتل های بهتری دارند جر و بحث دارند، اینکه فوتبال است! اما می دانم که همیشه احترام بین دو باشگاه حفظ شده است چون مشترکات بسیاری در این وجود دارد.
با 122 جام قهرمانی در دو شهر که آنقدر نزدیکند که یوفا اجازه می دهد برای مسابقه اروپایی یک روز پیش از بازی در خانه بمانند؛ چیزی که اشتراک است، افتخار است. هر دو باشگاه دوره افول را به طریق خود داشته و دارند و برگزاری بازی در لیگ اروپا خود توضیحی از شرایط است. اما اگر موفقیت در این بازی، باعث بازگشت هرکدام به مسیر موفقیت شود، شاید بشود آن را از تمام 194 بازی گذشته، مهم از دانست.