اختصاصی طرفداری- اما با آغاز فصل جاری، انگار همه دنیا بر سر بیلسا و مارسی خراب شد. یک بندر رؤیایی و یک تیم رؤیایی که فقط یک مربی بزرگ همچون بیلسا را کم داشت. جولین لورنز نویسنده سایت ESPN در آن روز قشنگ بهاری، هنگامی که خبر حضور بیلسا در ولودروم را شنید، پیش بینی کرد که پیوند بین مارسی و ال لوکو (لقب بیلسا) در آسمان ها بسته شده و حتی بدبین ترین هواداران مارسی هم پس از شنیدن این خبر، لبخندی بر لب آورده و برای موفقیت تیم محبوبشان و پایان دادن به عصر تازه به دوران رسیده هایی همچون پاریس سن ژرمن، امیدوار شدند اما آن چه که گذشت، نه تنها یک پیوند آسمانی نبود، بلکه اشک ها را در چشمان هواداران جاری کرد.
چه آن روز غمگین تابستانی که خبر استعفای مارچلو بیلسا را شنیدند در حالی که تنها یک هفته از فصل جدید می گذشت و چه آن شب غمگین زمستانی که مارسی با شکست خوردن مقابل اتلتیک بیلبائو که از قضا تیم سابق بیلسا هم بود، از رقابت های اروپایی هم کنار رفت. به راستی هنوز هم هواداران، افسوس از دست دادن بیلسا را می خورند. بدون شک اگر او در ولودروم می ماند، اکنون اوضاع برای مارسی متفاوت بود.
«ال لوکو» از جنس مردم مارسی و تیم مارسی بود. او دنیایی از شور و شعف فوتبال آمریکای جنوبی را با خود به بندر جنوب فرانسه آورده بود و شاید به همین دلیل، هواداران مارسی به شدت او را دوست داشتند. باخت خانگی 1-0 مقابل کائن در ولودروم در هفته اول، آغاز خوبی برای مارسی در لیگ فرانسه نبود. یک روز گرم تابستانی، اگر دقیق تر بخواهید، باید بگوییم 8 آگوست 2015 بود. همان روزی که پیوند بین فلسفه فوتبال مارسی و فوتبال آمریکای لاتین گسسته شد. بیلسا که از باخت مقابل کائن و البته نتایج ضعیف در بازی های دوستانه پیش فصل، خسته و عصبانی به نظر می رسید، وارد اتاق کنفرانس مطبوعاتی شد و پشت میز نشست. یک کاغذ را از جیبش درآورد و استعفای خود را برای خبرنگاران خواند. بیلسا با صراحت گفت که قصد دارد به آرژانتین بازگردد و دیگر مربی مارسی نیست.
درست در همین لحظه، بازیکنان مارسی در رختکن بودند و از هیچ چیز خبر نداشتند. آنها منتظر مربی خود بودند که به رختکن بیاید و درباره مشکلات فنی این بازی صحبت کند. حالا دیگر همه دنیا می دانست که بیلسا مربی مارسی نیست به جز خود بازیکنان مارسی! ناگهان سیل تماس های تلفنی و پیامک های مختلف روی گوشی های تک تک بازیکنان مارسی ظاهر شد و بازیکنان که در ابتدا فکر می کردند این پیامک ها یک شوخی است، چند دقیقه بعد فهمیدند که داستان بسیار جدی تر از آن چیزی بوده که آنها تصور داشتند.
هواداران مارسی که نام «ال لوکو» را روی پیراهن های خود نوشته بودند، از شنیدن این خبر شوکه شدند. حتی برخی از خبرنگاران، این تصمیم بیلسا را آن هم پس از تنها یک باخت در هفته اول لیگ، نوعی بی احترامی به باشگاهی بزرگ همچون مارسی دانستند اما بازیکنان و هواداران مارسی به قدری برای بیلسا احترام قائل بودند که هرگز این تصمیم وی را بی احترامی به باشگاه تلقی نکردند و به تصمیم «ال لوکو» احترام گذاشتند.
بیلسا هرگز دلیل واضحی برای استعفای خود بیان نکرد اما هر عقل سلیمی می تواند حدس بزند که دلیل اصلی استعفای او، سیاست های نابخردانه مدیران باشگاه و فروختن بازیکنان بزرگی همچون آندره پیر ژینیاک، آندره آیو، دیمیتری پایه و جیانلی ایمبولا بود. بازیکنان بزرگی که به طور هم زمان فروخته شدند و حتی یک جایگزین مناسب هم توسط باشگاه خریداری نشد. جالب اینجاست که بیلسا از پایان فصل گذشته تا روز استعفای خود، قراردادی با باشگاه مارسی نداشت و مشغول مذاکره برای تمدید قرارداد بود و شاید به دنبال بهانه ای برای بازگشت به وطن.
به هر حال، بیلسا با سران مارسی به توافق نرسید شاید به این دلیل که او یک انسان با صداقت بود و نمی توانست بی صداقتی های مدیران باشگاه مارسی را تحمل نماید. اختلافات بیلسا با لابرون به قدری نمایان شده بود که این مربی آرژانتینی از طریق رسانه ها، پیام اعتراض خویش را به گوش باشگاه می رساند. لابرون یک بازیکن برزیلی را بدون هماهنگی با بیلسا خرید ولی بیلسا هرگز به آن بازیکن فرصت بازی نداد. هواداران مارسی نیز در تابستان گذشته به شدت از سیاست های باشگاه در قبال فروش ستاره ها، ابراز عصبانیت کرده و خانم مارگاریتا لوئی دریفوس مالک باشگاه و همچنین ونسان لابرون رئیس باشگاه را عامل اصلی این ناکامی ها دانستند.
زبان بیلسا زبان فوتبال بود و او بدون اینکه قادر به تکلم زبان فرانسه باشد، بهترین ارتباط را با بازیکنان و هواداران باشگاه ایجاد کرده بود. سیستم خاص بیلسا یعنی 1-3-3-3 و ارائه یک فوتبال با پرسینگ بالا، دوندگی زیاد و یارگیری بازیکنان حریف از شاخصه های بارز فنی او بود. خونسردی، لبخند های خاص، شادی های منحصر به فرد پس از گل و شخصیت بی تکلف بیلسا همانند چهار زانو نشستن و یا نشستن روی کلمن آب، از بارزترین شاخصه های رفتاری او محسوب می شد. به راستی که بیلسا، «آقای خاص ولودروم» بود.
و اما نگاهی کوتاه داشته باشیم به دوران «پسا بیلسا» در تیم مارسی. مسئولان باشگاه پس از استعفای مربی بزرگ آرژانتینی، به مدت 11 روز از فرانک پاسی به عنوان مربی موقت استفاده کردند تا اینکه به طور رسمی با میشل مربی اسپانیایی اسبق سویا، ختافه و المپیاکوس به توافق رسیدند. میشل که بازیکن بزرگی بود و در دهه های 80 و 90، در رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا حضور داشت، هرگز یک مربی موفق و بزرگ محسوب نمی شود.
او به عنوان مربی نتوانست یک کارنامه خیره کننده را به نمایش بگذارد و شاید تنها دوره موفق او در عرصه مربیگری، حضور روی نیمکت المپیاکوس و کسب قهرمانی در لیگ و جام حذفی یونان بود. به هر حال یک تماشاگر عادی فوتبال هم می تواند درک کند که سطح لیگ یونان قابل مقایسه با لیگ فرانسه نیست و هر چه قدر هم که المپیاکوس یک باشگاه بزرگ تلقی شود، اما نباید موفقیت در لیگ کم رقابت یونان را هرگز یک عملکرد محیر العقول برای میشل دانست.
این مربی اسپانیایی تاکنون نتوانسته انتظارات را برآورده نماید و حاصل کار او، حضور مارسی در رده پانزدهم لیگ، کنار رفتن از لیگ کاپ فرانسه و حذف شدن از لیگ اروپا است. تنها امید مارسی برای کسب جام در این فصل، در رقابت های جام حذفی فرانسه بوده که باید در مرحله نیمه نهایی، به مصاف تیم سوشو برود.
شاید تنها دلخوشی هواداران مارسی در این فصل، ظهور بازیکنان مستعدی همچون میشی باشوایی، رومن الساندرینی، نیکولاس انکولو، ژرژ انکودو و الکسیس رومائو باشد. هواداران متعصبی که حق دارند با حضور بازیکنان مشهوری مانند خاویر مانکیو، آبو دیابی، لاسانا دیارا، لوکاس سیلوا، استیون فلچر، رمی کابلا، مائوریسیو ایسلا، فلورین تاوین و استیو مانداندا در ولودروم، انتظار قهرمانی داشته باشند تا دوباره یاد آن تیم رؤیایی اوایل دهه نود را زنده کنند.