طرفداری- دیروز تولد کسی بود که پایه گذار سبکی در فوتبال بود که در دهه هفتاد به توتال فوتبال معروف شد. رینوس میشل، مردی که یازده سال پیش در 77 سالگی در اثر عوارض عمل قلب درگذشت. میشل پایه گذار هلند و آژاکس دهه های هفتاد و هشتاد بود که کاری مشابه در بارسلونا انجام داد. به عنوان یک مربی هرگز فاتح جام جهانی نشد اما در کنار شاگر نخبه اش، یوهان کرویوف تا آستانه کسب آن در سال 1974 رفت. در تعریف او همین بس که یکی از بزرگترین استعداد های تاریخ او را بزرگترین معلم خود در زمان بازی و مربیگری معرفی کرد. در خانه ای در نزدیک استادیوم المپیک به دنیا آمد. نه سال داشت که در تولدش، استوک و یک پیراهن آژاکس هدیه گرفت. در ابتدا تنها با پدرش بازی می کرد اما مدتی بعد با کمک یک دوست خانوادگی که در باشگاه آژاکس صاحب منصب بود، به تیم جوانان پیوست. جنگ جهانی شروع شد و فوتبال دیگر موضوع مهم نبود. سرانجام جنگ تمام شد و میشل به عنوان مهاجم نوک کار خود را در تیم آژاکس آغاز کرد. در سال 1946 هجده سال داشت که در پیروزی 8-3 پایتخت نشینان مقابل آدو برای نخستین بار در ترکیب تیمش حضور پیدا کرد. و پنج گل به ثمر رساند! در آن فصل در ده بازی دیگر هم حضور داشت و هشت گل زد (13 گل در 12 بازی) اما در نهایت قهرمانی را به هارلم باختند. فصل بعد، اوضاع بهتر شد و با گل های میشل توانستند قهرمانی را به دست بیاورند. در این بین یک بار باشگاه لیل فرانسه او را می خواست اما از آنجایی که به دلیل خدمت نکردن به او اجازه خروج نمی دادند، این حق را پیدا نکرد.
در مارس 1950، او ستاره تیمی بود که در سالگرد پنجاهمین سال تاسیس باشگاه بازی کرد. آن فصل به قهقرا رفت؛ درست زمانی که در حفظ برتری 5-1 در زمین هیرنفین ناکام ماندند و در نهایت 6-5 شکست خوردند. آن روزها هنوز فوتبال هلند آماتور بود و مربیان انگلیسی زیادی در این کشور فعالیت داشتند. دوازده سال پس از شروع، رینوس میشل درست یک سال پس از کسب دومین قهرمانی در هلند و پس از 269 بازی و 121 گل بازی کفش هایش را به دلیل مصدومیت شدید کمر آویخت. پنج بازی ملی هم داشت و تصمیم گرفت پس از دوران فوتبال به مربیگری در ژیمناستیک بپردازد. در همه آن سال ها به خساست معروف بود. یک شوخی معروف در باشگاه آژاکس این بود که آیا کسی رنگ کیف پول رینوس را دیده است؟ در ژانویه 1965، آژاکس ویک باکینگام سرمربی انگلیسی خود را اخراج کرد و رینوس میشل به عنوان نخستین مربی حرفه ای فوتبال هلند کار خود را در باشگاه محبوبش آغاز کرد. شروع خوبی داشت، در نخستین بازی تیم او با نتیجه 9-3 از سد MVV عبور کرد و این خبر از دوره ای جدید داد.
میشل استعداد کرویوف هفده ساله را دید و به تیم فراخواندش. با سخت گیری ها او، تیم بود که از سطحی به سطحی دیگر در پیشرفت بود. در دسامبر 1966 در ورزشگاه المپیک، در دیداری که به دیداری در مه معروف شد، لیورپول قهرمان انگلستان را با بیل شنکلی و تمام ستارگانش 5-1 شکست دادند. معمار لیورپول پس از بازی در مصاحبه ای گفت که کار تمام نشده. به راحتی در بازی برگشت برنده می شویم. حداقل هفت گل خواهیم زد. مسخره بود، آژاکس در زمین خود واقعا دفاعی بازی می کرد. آن بازی یک سال پس از حضور معروف قرمزها در نیمه نهایی و دیدار به یادماندنی مقابل اینتر بود و در نهایت تساوی 2-2 در آنفیلد، حکم به صعود هلندی ها داد.
پیتر کیزر چپ پای بزرگ هلندی ها اینطور دوره میشل را توصیف می کند: وقتی میشل آمد، تغییرات بی پایان در بازی تیم آغاز شدند. او تمرینات و همه چیز را تغییر می داد. برای بازی ها نظر او، بیش از هر زمان دیگری باید از نظر فیزیکی آماده می بودیم. گاهی چهار جلسه تمرین در یک روز داشتیم. او همینطور طبق شیوه ای ایتالیایی مدتی پیش از بازی های بزرگ از بازیکنان تمرین نمی خواست تا روی تمرکز خود کار کنند. گاهی از صبح شروع به تمرین می کردیم و این موضوع تا عصر ادامه پیدا می کرد. یا بازیکن دیگری، سژان سوارت اسطوره آژاکس می گفت که همیشه با توپ کار می کردیم. در ابتدای فصل یک هفته تمرین بسیار دشوار داشتیم که شامل پنج جلسه تمرینی در روز می شد. چیزی به مانند کمپ های نظامی. او کسی بود که به ما می گفت فوتبال جنگ است و سعی می کرد تیم هایی بسیار درگیر بسازد. برای همین ژنرال صدایش می زدیم.
سخت گیرانه بازیکنان را مورد آزمون قرار می داد و آن ها که مناسب نبودند را کنار می گذاشتند. ترکیب هایش را تغییر می داد. در این خصوص می گفت که انتخاب ترکیب درست یک هنر است. این که به یک بالانس مناسب بین بازیکنان خلاق و بازیکنان تخریبی برسید. بتوانید ارتباط صحیحی بین دفاع، حمله و ساختاری در این بین برسید. همینطور هرگز نباید کیفیت های حریف در هر مسابقه ای را فراموش کنید.
او مرد ضعیفی نبود اما بحث و جدل های زیادی با بازیکنان بر سر مسائل انضباطی وجود داشت. پیغام روشن بود: کسانی که این وضع را دوست ندارند، می توانند باشگاه را ترک کنند. در توصیف شیوه مربیگری خود توضیح می داد که فوتبال حرفه ای به مانند میدان جنگ است. افرادی که بیش از اندازه درستکارند، شکست خواهند خورد.
به غایت هلندی بود: بینی و چانه سختی داشت. شاید شبیه یکی از شخصیت هایی که رامبراند (نقاش هلندی قرن هفده) به تصویر کشیده بود. ترکیبی شامل شانزده بازیکن داشت که در آن مدافعان کناری وظیفه حمله کردن داشتند. توتال فوتبال بود که آن ها را مجبور به پذیرفتن نقش های بسیار و در نتیجه تطبیق پذیری می کرد. آژاکس را در سال های 66، 67، 68 و 70 به قهرمانی در لیگ و در سال های 67، 70 و 71 به قهرمانی در جام حذفی رساند. آژاکس به فینال لیگ قهرمانان در سال 69 هم رسید اما تیم او هنوز آن چیزی که می خواست نبود و آن مسابقه را با میلان باختند.
تئو ون دوئیونبد دفاع چپ آن زمان تیم، پس از بازی گفته بود که او پیش از بازی در زمینه تاکتیک چیدن برای بازی واقعا کارش خوب بود و بازیکنان را از نظر ذهنی و فیزیکی آماده می کرد. اما پس از فینال مادرید دوئیونبد فروخته شد و به جای او رود کرول خریداری شد. کسی که نقش سوئیپر را در فوتبال سر و شکل داد.
دو سال بعد آژاکس با پیروزی مقابل پاناتینایکوس در ویمبلی به سادگی به قهرمانی اروپا رسید و پس از بازی رینوس میشل راهی بارسلونا شد. سرمربی جدید استفان کواکس رومانیایی بود که با دلسوزی بیشتر و در نهایت انعطاف پذیری بیشتر، تیمی که هنوز توتال فوتبال بازی می کرد را دو بار دیگر در سال های 72 و 73 قهرمان اروپا کرد.
هلند به جام جهانی 74 در آلمان غربی رسید. بازیکنان تقاضای دستمزد بیشتری داشتند، تیم سراسر غرق هرج و مرج بود که رینوس میشل پیشنهاد هدایت تیم ملی کشورش را پذیرفت. آرام از راه رسید و خیلی زود قوانین سخت گیرانه خود را اعمال کرد. به بازیکنان گفت که اگر با شرایط مالی بازی در تیم ملی کنار نمی آیند، می توانند از تیم خارج شوند. تیم فوق العاده ای بودند که به عنوان جواهری در ترکیب، کرویوف را داشتند. یوهان نیسکنز، رود کرول و آری هان هم بودند. در دور گروهی نخست، صدرنشین گروهی شدند که سوئد هم در آن بود. در دور دوم در گروهی که برزیل و آرژانتین بودند، صدر نشین شدند و با سه برد، هشت گل زد و بدون گل خورده به مرحله بعدی رسیدند. بازی فینال مقابل میزبان مسابقات برگزار شد. با گل یوهان کرویوف در دقیقه دوم از روی نقطه پنالتی در شرایطی که هنوز پای بازیکنی از آلمان به توپ نخورده بود، پیش افتادند. اما در ادامه پنالتی پل برایتنر و گل گرد مولر در همان نیمه نخست برنده را تغییر داد. جر و بحث های کرویوف بین دو نیمه باعث یک اخطار شد اما در نهایت هلند برای نخستین بار در یکی از آن سه ناکامی، فینال را از دست داد. سال ها بعد ژائو هاولانژ رئیس فیفا در خصوص آن مسابقات گفت که با لطف فیفا بود که انگلستان در سال 66 و آلمان در سال 74 قهرمان شدند. بعد ها ویم ریجربرگن در خصوص آن مقطع می گفت که میشل فوتبال را تغییر داد. ما نارنجی های سخت کوش بودیم. او روحیه ما را تغییر داد. پیش می رفتیم و دوباره بر می گشتیم. فشار زیادی به تیم حریف می آوردیم و از سوی دیگر زیاد در خط دفاعی ریسک می کردیم. مدافعان پیش می آمدند و مهاجمان عقب می آمدند. فوتبال بازی می کردیم. نیازی به دروازه بان صرف نداشتیم، گلر ما لیبرویی بود که گاها خارج از محوطه جریمه بازی می کرد.
در ژوئن 1988 میشل در حال ریکاوری پس از عمل قلب بود و هدایت تیم ملی هلند برای مسابقات یورو در اختیار داشت. این مسابقات هم در آلمان غربی برگزار می شد. مارکو فن باستن جوان تقریبا تمام فصل را به جز بازی های آخر، به دلیل مصدومیت از دست داده بود اما او اعتقاد مربی را داشت. بازی نخست را به شوروی باختند اما در بازی بعد با هت تریک فن باستن، انگلستان را شکست دادند. ایرلند را هم بردند و به عنوان تیم دوم گروه خود، با تیم صدرنشین گروه مقابل آلمان روبرو شد. بعد ها میشل گفت که ما قهرمان شدیم، اما فینال واقعی مسابقات در دور نیمه نهایی بود. با پنالتی ماتیوس عقب افتادند اما با پنالتی رونالد کومان و تیر خصلاص که گل فن باستن در دقیقه 89 بود، از صد میزبان گذشتند. برای درک ارزش آن پیروزی و تنفری که بین دو کشور پس از جنگ جهانی بود باید به یاد بیاورید که رونالد کومان پس از بازی پیراهن اولاف تون بازیکن آلمان (را که با هم تعویض کرده بودند) را مقابل هواداران به عنوان دستمال توالت استفاده کرد. کاری که بعد ها گفت بابت آن پشیمان نیست. فینال مقابل شوروی بود. گل رود گولیت در نیمه دوم و گل به یاد ماندنی فن باستن رای به قهرمانی لاله های نارنجی داد. گل مهاجم میلان به رینات داسایف هنوز هم به عنوان یکی از زیباترین گل های تاریخ فوتبال شناخته می شود.
پس از دوره ای کوتاه در بایر لورکوزن، بار دیگر پس از جام جهانی 90 به عنوان مربی تیم ملی هلند جانشین لئو بن هاکر شد. در دور گروهی با صدرنشینی در گروهی که آلمان، شوروی و اسکاتلند را در بر داشت به دور بعد رفتند اما در دور نیمه نهایی و در ضربات پنالتی مغلوب دانمارک شگفتی ساز شدند. آن بازی، آخرین روز مربیگری رینوس میشل بزرگ بود.
دیوید وینر نویسنده انگلیسی در بخشی از کتاب خود در خصوص فوتبال هلند و شخص رینوس میشل به نام نارنجی فوق العاده: نابغه عصبانی در خصوص سیستم بازی آن ها توتال فوتبال می نویسد: توتال فوتبال یک انقلاب مفهومی بود از اینکه می شود با بازی در زمین های مختلف با اندازه های مختلف، خود را تطبیق داد. آژاکس و بعد ها هلند همواره بزرگترین زمین ها را داشتند و بازی خود را با وجود گوش های فعال در تمام فضاهای بازی گسترش می دادند. وقتی توپ از دست می رفت، آن تکنیکِ حملِ توپ به ناگاه به نیرویی مخرب برای گرفتن فضا از حریف تبدیل می شد.
در سال 1999، فیفا او را به عنوان برترین مربی قرن معرفی کرد. مارینوس هندریکوس جاکوبز میشل در نهم فوریه 1928 متولد و سوم مارس 2005 از دنیا رفت. با تغییر در رویکرد پست های ثابت در زمین، او به فوتبال هویتی جدید داد. با استفاده ای جدید از سرعت در فوتبال، باعث شد که پست ها، حرکت های مداوم در زمین به مانند گردش خون در رگ ها به جریان بیفتند. نابغه ها شیوه های جدید را پایه ریزی می کنند. شیوه او، توتال فوتبال نام داشت. در دوره حضور او، شیوه توتال فوتبال موجب حسادت دنیای فوتبال شد. بازیکنان به تیم او می پیوستند تا افتخار تجربه این شیوه را به کارنامه خود اضافه کننند. تکنیک بازیکنان ارج نهاده می شد و رو به پیشرفت می رفت.